روزی ابوذر، صحابی بزرگ و وفادار پیامبر از ایشان درخواست کرد تا منصبی به او واگذارد. پیامبر نیز ضمن دلجویی از او فرمود: ای ابوذر! تو را دوست می دارم و هر آنچه برای خود می پسندم برای تو نیز می خواهم لکن من تو را در مدیریت ضعیف می بینم؛ پس هیچ گاه مسئولیت و حکومت حتی دو نفر را نیز قبول نکن.( بحارالانوار، جامعه 72، ص 342 )
همیشه وقتی صحبت از این می شد که فلانی آدم پاک و نماز خوانی است یا راستگوست و … اگر مدیر شود خوب است، این روایت به ذهنم می آمد که صرف آدم پاک و با خصیصه هایی مانند ابوذر، لزوما کاردان و شایسه در امور مملکت داری و مدیریتی نیست. نکته ای که در این روایت وجود دارد این است که توجه پیامبر به مساله نهاد و پاسداری از جایگاه سیستم و مدیریت جامعه بوده و نه کارگزار. چرا که به باور ایشان اگر یک کارگزار حتی پاکترین افراد باشد ـ پیامبر ابوذر را راستگوترین افراد می نامیدـ اما صلاحیت مدیریتی و دانش و فهم کافی در این زمینه را نداشته باشد، صلاحیت داشتن مسئولیت را ندارد.
در نظام های سنتی مانند ایران بیشتر توجه بر اصلاح کارگزار است؛ بر همین اساس سخت گیری هایی برای احراز صلاحیت اعمال می شود. یعنی تلاش می شود افراد سالم را بر نهادی که معیوب است قرار داده یا در نهایت افراد مومن را در بین کارگزاران یافته به جای افراد سالم قرار دهند. بنابراین توجه کمتری به مساله نهاد می شود و بیشتر تمایل به سمت خالص سازی کارگزاران و یکدست شدن آنها است و نهادها را دست نمی زنند. وقتی سیستم یا نهاد اصلاح نشود، منجر به جذب کارگزار در درون خود و در نهایت تبدیل شدن فرد - کارگزار ـ به یکی از شکل های نهاد می شود. فرد برای پاک بودن یا باید از سیستم خارج شود یا برای ماندن همانند سیستم شود. از این روست که در نظام های خودگران البته سیستم ترمیم و اصلاح می شود. زیرا با اصلاح نهاد، فرد حتی اگر پاک هم نباشد، ملزم به رعایت اصول و قانون بوده و برای او حدود و اختیاراتی وجود دارد و در صورت تخطی، نهاد او را پس می زند.
همانطور که دکتر فیرحی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اشاره می کند، انسان پاک و تذهیب یافته دغدغه ای عمومی جامعه مبنی بر قیمت گوشت و نان و اجاره خانه را ندارد. از طرفی در نظامهای سنتی قانون معمولا تابع نظر رهبران بوده و بیشتر تشریفاتی است. البته قانون هست و به مواد قانونی هم استناد میشود ولی مواد قانونی به سمتی حرکت میکند که قانون را صوری میکند. و صوری شدن قانون به دلیل اصلاح نشدن نهاد بوده که اختیار را به مدیر یا رهبر سیستم می دهد که قانون را به آن سمت سوق دهد.