hamedshafiei
hamedshafiei
خواندن ۹ دقیقه·۵ سال پیش

جامعه، انتخابات مجلس و صندوق رای


به طور حتم طی روزهای اخیر و احتمالا در آینده با این جمله بخورد کرده یا می کنید که گفته می شود:« مهم نیست چه کسی به مجلس می رود، مجلسی که در راس امور نیست» یا اینکه « چپ و راستش یکیست، عارف با قالیباف چه فرقی می کند» و جملاتی از این دست که در فضای جامعه امروز ما در تاکسی، اتوبوس، مترو، فضای مجازی و حتی جمع های دوستانه و فامیلی گفته می شود. شاید همه اینها را زیر یک پرسش اساسی جمع کرد که چرا مردم نسبت به صندوق رای ناامید هستند یا در اصل ناامید شدند؟ به طور حتم این ناامیدی حاصل و نتیجه کارکرد یک سیستم _ حال این سیستم حزب یا جریان یا حکومت باشد _‌است. ابتدا به دنبال پاسخ پرسش مطرح شده خواهم بود

1- حضور پرشور مردم در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، نتیجه عملکرد اقتصادی دولت نهم و دهم بود. از این رو امید به بهبود شرایط اقتصادی با وعده هایی مبنی بر بازگشایی درها به سوی خارج به منظور سرمایه گذاری زمینه های اشتغال و کاهش نرخ بیکاری و همچنین رشد اقتصادی فراهم می شود. که البته این اتفاق با توافق نامه برجام تا حدودی ممکن شد.

2- عملکرد مجلس نهم در تصویب برخی قوانین یا اظهارنظرهای نمایندگان و همچنین تحقیر شدن شان مجلس از سوی برخی افراد و جریان ها زمینه را برای حضور پرشور مردم برای پاکسازی و بازگردادن مجلسی که در راس امور و متقدر باشد فراهم کرد.

3- به طور کلی ناکارآمدی حکمرانی اقتصادی که مسبب فساد، بی‌اعتمادی و بالاخص نابرابری شده، به علاوه فشارهای بین‌المللی ناشی از سیاست خارجی پرتنش زمینه را برای امیدی دوباره فراهم و مردم را به پای صندوق های رای آورد.

4- اصلاح طلبان نیز با استفاده از تاکتیک رقیب هراسی و یادآوری مصائب گذشته و به منظور پیشگیری از آن و ارایه تصویری از آینده اگر رقیب بر مسند قدرت بنشیند، پایگاه اجتماعی خود را گسترده تر کردند.

5- در نهایت نامزد انتخاباتی جریان موسوم به اعتدالگرا با پشتوانه مردمی جریان اصلاح طلبان توانست کرسی ریاست جمهوری را به دست آورد و سپس جریان اصلاح طلب نیز با همین پشتوانه مردمی توانست سهم قابل توجهی از صندلی های مجلس را از آن خود کند.

دولت یازدهم با کارنامه به نسبت قابل دفاع زمینه را برای حضور خود در دولت دوازدهم فراهم کرد. و باز در نهایت به منظور تداوم برنامه های اقتصادی خود توانست آرای مردمی مناسبی را به دست آورد و مردم به امید تداوم مسیر قبل و بهبود بیشتر با آن همراه شدند، اما در ادامه چه شد؟

1- جریان شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری (‌ قالیباف – رییسی ) نوعی کینه سیاسی از رقیب به دل گرفتند. این جریان با حرکت های خزنده و تشکیل دولتی در سایه که رویکردی اقتدارگرا دارد، سعی بر ایجاد موانع برای فعالیت های اقتصادی و بعضا سیاسی کرد.

2- در مقابل خروج آمریکا از برجام و اقدامات سیاسی او در عرصه بین الملل عملا کارکرد دولت در حوزه اقتصاد را با بحران مواجه کرد.

3- بروز برخی فسادهای سازمان یافته باقی مانده از گذشته و بعضا متصل به دولت دوازدهم زمینه ساز بروز شائبه هایی مبنی بر کارکرد صحیح دولت در مردم کرد.

4- اصلاحات اقتصادی دائم به تعویق می افتاد و اظهارنظر های غیرمسئولانه برخی مسئولان و رفتارهایی متضاد با گفته های مسئولان زمینه را برای کاهش اعتماد میان مردم و دولت بیشتر کرد.

5- به موازات آن رفتار نمایندگان، سکوت برخی چهره های شناخته شده در مجلس، به تصویب نرسیدن برخی لوایح و طرح ها زمینه ناامیدی و ناکارآمد بودن نمایندگان را در اذهان مردم شکل داد.

6- زمینه سازی جریان خزنده برای شکل دهی اعتراضات خیابانی علیه دولت در زمستان سال 96، نقطه شروع و روشن تقابل جریان شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس بود.

7- فرار سرمایه، بروز یکباره موج فسادهای مالی و اقتصادی، مهاجرت، گریزان شدن از مشارکت سیاسی و اجتماعی به دلیل ترس از برچسب های امنیتی و ... زمینه ساز شکل گیری چرخه ناامیدی و عصبانیت مردم از عملکرد دولت شد.

8- در این میان رفتار و عملکرد شورای شهر و بلاتکلیفی های ابتدایی برای تعیین شهردار و در عین حال مقاومت برخی افراد در شورای شهر و حتی شهردار در مقابل قوانین( اشاره به اینکه شهردار قبل با وجود بازنشسته بودن همچنان مصر بر حضور بر مسند بود ) و نابسامانی اوضاع شهر و در نهایت اظهارنظرهایی غیرمنطقی و مسئولانه برخی اعضا زمینه سازی کاهش بیش از حد اعتماد و جریان بر مسند نشسته را فراهم آورد.

9- نقطه اوج همه این موارد در اقدام دولت در نهایت حاکمیت در افزایش ناگهانی قیمت بنزین بود. نحوه برخورد حکومت، اظهارنظرهای سران قوا، سکوت جریان های سیاسی به خصوص اصلاح طلبان و .... کاهش اعتماد را به صفر نزدیک تر کرد.

10- تعارض در منافع ملی و منافع نظام، انکار واقعیات توسط مقامات، فقدان شفافیت، بی‌طرف نبودن نظام سیاسی در قبال همه مردم و جانبداری آشکار، رو راست نبودن با مردم. پاسخگو نبودن و ... زمینه بروز عصبانیت اجتماعی را از کارکرد دولت و مجلس فراهم آورد.

11- مردم بر این باور شدند که در مساله بنزین مجلس از قدرت و اقتدار کافی برخوردار نبوده و عملا دور خورده است. از این رو حضور نماینده نوعی تشریفات برای پر کردن صندلی می داند که برایش فرقی نمی کند چه فردی روی آن نشسته باشد در حالی که تصمیم ها در جای دیگری گرفته می شود.

12- در این میان، سهم اشتباه های اصلاح طلبان را نباید نادیده گرفت. آنان متکی به پشتوانه مردمی و پایگاه اجتماعی بودند که در انتخابات های ریاست جمهوری و مجلس به وجود آمده بود. درواقع آنها دلبسته شده و دچار نوعی توهم از ماندگاری این پایگاه اجتماعی بودند.

13- خود برتر بینی جریان اصلاح طلب نسبت به جامعه، گفت وگو نکردن با مردم، استفاده از زبان ادبیات شبه روشنفکری برای بیان دیدگاه ها، خود را تافته جدا بافته دیدن، آشنا نبودن با سواد رسانه ای و افکار عمومی، نداشتن یک جریان رسانه های عقلایی، نقد نکردن عملکرد خود، سکوت کردن های نابجا و... زمینه را برای بی اعتمادی بیشتر فراهم کرد. درواقع آنها نتوانست پایگاه اجتماعی را قانع کنند.

14- در نهایت اینکه مردم به این نتیجه رسیدند که عموما رای دهنده هستند نه انتخاب کننده. در واقع سازکار انتخابات، نتیجه دلخواه را برای آنها نداشته و انتخابات کارایی لازم برای اصلاح حکومت و بهبود زندگی ندارد.

15- و اینکه بیکاری گسترده، توسعه حاشیه‌نشینی، تخریب گسترده محیط‌زیستی و تیره شدن آینده زندگی مناسب، نارضایتی و نفرت اجتماعی را گسترده، اکثريت قاطع جامعه را ناراضي و سرخورده و مردم را عصبانی کرد.

حال که پاسخ پرسش مشخص شد به این پرداخته می شود که چه خواهد شد؟ درواقع سناریوهای محتمل را بررسی خواهم کرد.

1- اصلاح طلبان از ناامیدی جامعه نسبت به صندوق رای آگاه شده بنابراین آنانی که در این دوره در مجلس حضور داشتند ( مانند محمدرضا عارف، پروانه سلحشوری و ...) در دوره بعد شرکت نمی کنند. بنابراین ما با چهره های موثر یا قوی در میان نامزدهای انتخاباتی اصلاح طلبان مواجه نخواهیم بود.

2- اصلاح طلبانی که به نوعی چهره های شناخته شده هستند ( مانند دکتر شکوری راد، محمود صادقی، آذر منصوری و ... ) اینبار نیز همانند گذشته رد صلاحیت می شوند.

3- ممکن از افرادی نیز از جریان احمدی نژاد با رد صلاحیت مواجه شوند که زمینه را برای حضور بیشتر گروه پایداری فراهم می کند.

4- پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان به این زودی ( منظور چند سال ) بازسازی نخواهد شد.

5- رقیب که زمینه را بدون حضور رقیب جدی با کمترین پشتوانه مردم مهیا دیده، حضور پررنگ خواهد داشت.

6- شاهد حضور سه جریان در انتخابات مجلس خواهیم بود: جریان پایداری، اصولگرایان سنتی و جریان احمدی نژادی ها

7- حضور حداقلی یا حتی حداکثری برای جریان اصولگرا به معنی کل آن مغتنم خواهد بود. زیرا رقیب قدرتمندی که پشتوانه مردمی داشته باشد، وجود ندارد.

8- فضاسازی از سوی جریان اصولگرا برای فعال کردن بدنه اجتماعی خود برای حضور در پای صندوق های رای با استفاده از تاکتیک تخریب رقیب ( می توان در اظهارات قالیباف و رییسی مشاهده کرد ) شروع خواهد شد.

9- سهم قابل توجهی از صندلی های مجلس در اختیار جریان اصولگرا به خصوص چهره های تندرو از جمله رسایی، زاکانی، حسینی و ... خواهد بود در نهایت اصلاح طلبان به عنوان اقلیت در مجلس حاضر می شوند.

10- مجلس اصولگرا دولت را وارد بازی خود خواهد کرد. این اقدام با روش هایی مانند استیضاح وزرا، کارت زرد به دولت، تصویب برخی طرح ها و اظهارنظرها صورت خواهد گرفت.

11- چنانچه قالیباف به مجلس راه یابد به آرزوی دیرینه خود که همان نشستن بر مسند قدرت ( یکی از قوای سه گانه ) است، خواهد رسید.

12- مجلس و قوه قضایی به دلیل همسویی اقدامات عملی خود را ( کینه سیاسی به جا مانده از انتخابات ریاست جمهری ) شروع خواهند کرد.

13- دولت آینده با بده – بستان با مجلس روی کارخواهد آمد. بنابراین دور از ذهن نیست که فردی مانند لاریجانی رییس جمهور شود یا فردی منتسب به جریان حاکم در مجلس.

14- فضای امنیتی تشدید شده و بعضا فعالیت ها تحدید خواهد شد. طرح هایی که از سوی برخی نمایندگان و لوایحی که بعضا از سوی دولت همسو ارایه و به تصویب خواهد رسید، زمینه شرایط سیاسی ناخوشایندی را فرهم خواهد کرد.

15- سناریویی مطرح است مبنی بر اینکه حضور روحانی و اقدامات او عملا در راستای جریان اصولگرا به منظور کاهش پایگاه مردمی اصلاح طلبان و در نهایت خارج کردن این گروه از گردونه قدرت در عرصه سیاسی و اجرایی بوده است.

16- دولت آینده همسو با مجلس بوده که زمینه ساز برای همسو کردن شورای شهر خواهد بود. بنابراین باید شاهد یک شورای شهر اصولگرا نیز باشیم.

17- آنچه روی خواهد داد، حضور مسلط یک جریان بر سه قوه خواهد بود.

18- در حوزه سیاست خارجی شاهد سیاست نه مذاکره نه جنگ خواهیم بود که عملا کشور را در بن بست قرار می دهد.

19- این احتمال وجود دارد که حضور لاریجانی زمینه را برای معامله ( نه مذاکره و نه جنگ ) فراهم کند. بنابراین شرایط سیاست خارجی به خصوص در مواجه با آمریکا متفاوت باشد.

20- حضور حداقلی پای صندوق های رای و همچنین سیاست های در نظر گرفته شده داخلی در آینده، زمینه فاصله گرفتن اروپا از ایران و پیوستن به حلقه یاران آمریکا را فراهم آورد.

به طور حتم در آینده میان آنهایی که خواهان حضور در پای صندوق های رای هستند و انانی که با صندوق رای خداحافظی کرده اند، چالش جدی شکل بگیرد. و این استدلال از سوی موافقان صندوق رای مطرح شود که در شرایط فعلی باید میان بد و بدتر، بد را انتخاب کرد. البته این فرایند تصمیم گیری، عمل اخلاقی است؛ عملی که فایده و منفعت بیشتری خواهد داشت، بنابراین اگر از فردی که موافق شرکت در انتخابات است بپرسند اگر بین بد و بدتر مجبور به انتخاب باشی کدام را انتخاب می کنی؟ پاسخ خواهد داد گزینه بد؛ زیرا ضرر کمتری دارد باور این است که گرچه انتخاب بد بر بدتر، موجب تغییر وضعیت موجود به سوی وضع مطلوب نمی شود اما از وخیم تر شدن وضعیت کنونی جلوگیری می کند. این رویکرد، الگوی مبتنی بر مصلحت گرایی، اصلاح گری به جای انقلابی گری، باور به تغییرات مسالمت آمیز و آرام و در نهایت محافظه کاری عملگرایانه است. هانا آرنت این رویکرد را رد می کند و معتقد است انتخاب بد از میان بد و بدتر موجب شکل گیری بد بزرگتر می شود. به گفته او استدلال «ضرر کمتر» مختص نخبگان بیرون از طبقۀ حاکم نیست، بلکه یکی از سازوکارهای نظام برای وادار کردن مردم به حضور در عرصه سیاسی است. گروهی نیز با تشبیه شرایط فعلی بر اساس مثلث کارپن و ارایه راه حل با در نظر گرفتن مثلث TED خواستار تغییر رفتار مردم در قبال انتخابات و شرایط سیاسی کشور هستند.

اما پرسش این خواهد بود که چه باید کرد؟ این چه باید کرد نازل بر دو موضوع است:

1- چگونه می توان به دموکراسی و اصلاحات رسید بدون حضور در پای صندوق های رای؟

2- چگونه می توان به صندوق رای اعتماد کرد؟

به طور حتم هم دلایل بسیاری می توان بر به وجود آمدن اوضاع کنونی برشمرد و هم سناریوهای محتمل دیگری را برای انتخابات مجلس و آینده سیاسی تصور کرد. در عین حال سوال های بسیاری را می توان درباره اوضاع کنونی، رفتار مردم، آینده و مواردی از این دست مطرح کرد. بنابراین مابقی موارد بر عهده شماست.

انتخاباتانتخابات مجلسصندوق رایاصولگرااصلاح طلب
حامد شفیعی ـ روزنامه نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید