جهان امروز جهان مذاکره و معامله است و دولت هایی می توانند وارد مذاکره یا معامله شوند که در فرایند برگزاری انتخابات مشروعیت خود را اعلام کرده باشند و ویترینی از حضور و پشتوانه مردم را به نمایش گذاشته باشند. حتی اگر انتخابات، نمادین، سوری و تشریفاتی باشد.
دولت ها چه استبدادی و دیکتاتوری ـ مانند کره شمالی ـ یا سکولار ـ مانند فرانسه ـ یا مذهبی ـ مانند ایران ـ ولو به صورت دستوری یا فرمایشی و حتی درخواستی و بر اساس مقبولیت عمومی، مردم را به مشارکت و حضور در انتخابات دعوت و تشویق کنند. شاید نوعی عرض اندام مشروعیت سیاسی دولت ها بر مبنای برگزاری انتخابات.
اما آیا صرف حضور مردم، ولو به صورت حداقلی یا نمایشی می تواند مشروعیتی به نظام سیاسی برای مذاکره یا معامله در عرصه بین المللی بدهد؟ پاسخ خیر است.
گرچه ممکن است در داخل این مساله کارکرد و کاربرد داشته باشد اما در عرصه بین الملل، اگر از نظر نوع نظام سیاسی در اقلیت باشید ( یعنی نظام سیاسی عمده کشورها دموکراتیک یا سکولار و فقط چند نظام سیاسی غیر دموکراتیک ـ دیکتاتوری یا دیگر نظام سیاسی ـ باشد)، چانه زنی و بُرش سیاسی شما بر سر میز مذاکره یا معامله چندان اثرگذار نخواهد بود.
شاید اگر میزان مشارکت پایین باشد، آسیبی به مشروعیت انتخابات وارد نشود؛ زیرا در مورد میزان مشخص اشتراک مردم در قانون انتخابات، قید نشده که مردم در چه درصدی حضور پیدا کنند تا مشروعیت انتخابات زیر سؤال نرود. یعنی مشارکت پایین شهروندان در انتخابات هیچ تأثیری بر مشروعیت قانونی انتخابات و حکومت منتخب بعدی نمیگذارد، اما مقبولیت سیاسی و اجتماعی آن را متأثر میسازد. دقیقا مساله مقبولیت سیاسی و اجتماعی یک نظام سیاسی است که بر حیات آن چه در داخل و چه در خارج اثر می گذارد. چگونه یک نظام فاقد مقبولیت سیاسی و اجتماعی می شود ؟ ابتدا جمعی از مردم نه با خود مسئولان، بلکه با سیاست های آنان در عرصه های مختلف مخالفت کنند. اگر در این مقطع چاره اندیشی لازم صورت نگیرد، سپس تعداد قابل ملاحظه ای از شهروندان با خود مسئولان مشکل پیدا کنند و در نهایت مردم با تمامی کارگزارن یا با ساختار نظام به مخالفت برخیزند.
ولو اینکه نظام سیاسی سعی بر این داشته باشد با برگزاری انتخابات مانع گذار مردم از مرحله اول به مرحله دوم یا از مرحله دوم به مرحله سوم شود.
نکته قابل توجه اینکه اگر اکثریت جامعه از مرحله نخست گذر کرده و وارد مرحله دوم شوند، در این صورت با پدیده نبود یا مشارکت نکردن فعال مواجه می شویم که واکنش به رفتارهای مسئولان است. مهمترین علت آن کاهش سطح اعتماد میان مردم و نظام سیاسی است که برآمده از این اندیشه است که رای نمایشی به انتخاباتی است که نامزدهایش برآمد از یک فرایند انتصاباتی هستند.
درواقع نبود مشارکت فعال یعنی فقدان اعتماد به عملکرد سیاستمداران، ترس و فقدان امنیت نسبت به کنش های و فعالیت های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و در نهایت باور عمومی نسبت به نبود تاثیرگذاری رأی مردم در تعیین سرنوشتشان.
در نهایت چنانچه مردم باوجود نارضایتی شخصی و با درخواست های مکرر مسئولان به پای صندوق های رای بیایند و رای سفید دهند، در این صورت شاهد پدیده « مشروعیت من » ( مشروعیت نظام ) و « مشروعیت مردم » ( مشارکت کردن در عین مشارکت نکردن ) خواهیم بود. یعنی حاکمیت دوگانه: مردم راه خودشان را می روند و حکومت راه خودش را.
ــــــــ
* « مشروعیت من » و « مشروعیت مردم » را از گفت وگوی سعید حجاریان با مشق نو با عنوان بحران مشروعیت، بحران کارآمدی وام گرفتم.