شبکه نمایش خانگی، این روزها هم با استقبال مردم مواجه است و هم فیلمسازان. بعد از ورود فریدون جیرانی، بهروز شعیبی و حسن فتحی، حالا مصطفی کیایی با هم گناه تازهترین فیلمسازی است که وارد این جریان میشود. حقیقت این است که شبکه نمایش خانگی میتواند رقیب جدی و مهمی برای سینما باشد و طبیعی هم هست که فیلمسازان بخواهند در این جریان شریک شوند و از قافله عقب نمانند. اما حقیقت دیگر این است که شبکه نمایش خانگی هنوز به پتانسیل اصلیاش نرسیده است.
شبکه نمایش خانگی فعلاً جایی است برای قصههای پرزرقوبرق و ملودرامهای آبکی. حتی «نهنگ آبی» که حاصل همکاری چند تن از مهمترین سینماگران ایران بود هم نتوانست به سطح آثار معمولی این سینماگران در سینما برسد. درامها لاغر و نحیف هستند، هر قسمت با کنشهای خستهکننده پر میشود، جزئیات در نظر گرفته نمیشوند و درنهایت، سریالهایی که تاکنون در شبکه نمایش خانگی دیدهایم بیشتر ابزاری برای فروش ارائه میگردند تا آنکه مخاطبشان را با یک درام درستوحسابی و درگیر کننده روبرو کنند.
قسمت ششم را در نماوا تماشا کنید.
در این شرایط است که باگذشت پنج قسمت از هم گناه همچنان نمیتوان با اطمینان کامل درباره این مجموعه صحبت کرد. روایت خوب پا نگرفته است و تجربههای ناخوشایند قبلی هم قضاوت بیننده را تحت تأثیر قرار میدهد. در این یادداشت نگاهی میاندازیم به پنج قسمت گذشته هم گناه و با معرفی کاراکترها و فضای روایت سعی میکنیم به تصویر روشنتری ازآنچه این مجموعه در ادامه در چنته دارد برسیم.
مهمترین کاراکتر هم گناه فریبرز صبوری است با بازی پرویز پرستویی. یک مأمور پلیس که در گذشته عاشق دختری به نام لیلا (هنگامه قاضیانی) بوده است. عشقی که او را در مقابل خانواده قدیمی و پرنفوذ صبوری قرار داده است. عشق میان لیلا و فریبرز، به ازدواج و بعدتر بچهدار شدن ختم شده است. اما روزی، لیلا و پسرش پیمان (پدرام شریفی)، به ناگهان و بدون هیچ توضیحی غیبشان زده است. بیستوهشت سال گذشته و فریبرز با نسرین (افسانه چهره آزاد) ازدواجکرده است. اما بازگشت پرویز (حبیب رضایی)، برادر لیلا، فریبرز و پیمان را در کنار هم قرار میدهد.
بقیه کاراکترها، خانواده صبوری هستند. فرید (مسعود رایگان) که تجارت قدیمی خانواده را به عهده گرفته است، فریده (رؤیا تیموریان) که از همسرش جداشده و همگی به همراه فرزندانشان در یکخانه قدیمی زندگی میکنند. فرهاد (مهدی پاکدل) هم برادر دیگر این خانواده است که فعلاً چیز زیادی از او نمیدانیم بهجز اینکه سعی میکند جلوی ازدواج یک دختربچه با مردی مسن در ازای پول را بگیرد.
مشخص است که نقطه کلیدی روایت هم گناه رسیدن پدر و پسر به هم هست. رازهایی که فریبرز سعی دارد آنها را کشف کند و رابطه لیلا و فریبرز بعد از بیستوهشت سال، آنهم زمانی که فریبرز فکر میکند که لیلا مرده است، در کنار قصه جدایی پدر و پسر، کلیشهای است که مخاطب دوستش دارد و همیشه میتواند تازه و جذاب بازآفرینی شود.
خرده روایتها، روابط بقیه کاراکترها را شکل میدهد. سیما (سوگل خلیق) ترنس است و در مقابل درخواست خانوادهاش برای ازدواج در شرایط بغرنجی قرار دارد. سارا (مارال بنیآدم)، درگیر رازهای رابطه خودش است و امین (محسن کیایی) همان شخصیتی است که تاکنون بارها در آثار برادرش بازی کرده است. زیبا (هدیه تهرانی) زنی که با وانت کار میکند و در مقابل شوهر سابقش که اعتیاد دارد میایستد هم خرده روایتی است که بهموازات قصه فریبرز بهپیش میرود.
قسمت ششم را در نماوا تماشا کنید.