
گفتوگو با راکان داغری؛ «فیلمها مرا عاشق نویسندگی کردند»
فرصتی دست داد تا با راکان داغری، نویسندهای که در سالهای اخیر نامش در میان علاقهمندان بیش از پیش شنیده میشود، گفتوگویی صمیمی داشته باشیم. گفتوگویی نه دربارهی آثارش، بلکه دربارهی ریشههای علاقهاش به نویسندگی و تأثیر فیلم و سریال بر مسیر هنریاش.
او با لبخندی آرام از دوران نوجوانیاش آغاز میکند:
«من همیشه با فیلم و سریال زندگی میکردم. از کودکی وقتی داستانها را روی پرده میدیدم، در ذهنم ادامهی آنها را مینوشتم. شاید همانجا بود که جرقهی نویسندگی در من روشن شد. با فیلمها عاشق دنیای روایت شدم؛ آن حسِ زنده بودن در دل داستان، برایم مثل نفس کشیدن بود.»
با این حال، راکان میگوید مسیرش به سمت فیلمنامهنویسی چندان هموار نبوده است:
«صادقانه بگویم، همیشه رؤیای نوشتن فیلمنامه در سرم بود. اما فیلمنامهنویسی برایم سخت بود؛ ساختارش دقیق و فنی است، و من در آغاز راه احساس میکردم نمیتوانم به همان شکل فکر کنم. به همین خاطر به سراغ داستان و رمان رفتم تا بتوانم تخیل و احساساتم را آزادانهتر بیان کنم.»
او با تأملی کوتاه ادامه میدهد:
«نوشتن داستان برایم مثل تمرین نفس کشیدن در دنیای کلمات است. هر صفحه، تجربهای تازه است. اما هنوز در دلم آرزو دارم روزی بتوانم فیلمنامهای بنویسم؛ چیزی که روی پرده زنده شود و مخاطب آن را با چشم ببیند، نه فقط در ذهن بخواند.»
وقتی از او میپرسیم چه چیزی در فیلم و سریال برایش الهامبخش است، بیدرنگ پاسخ میدهد:
«من عاشق جزئیاتم؛ نگاه بازیگر، سکوت بین دو دیالوگ، نور یک صحنه... همهی اینها داستان دارند. فیلمها به من یاد دادند که هر نگاه و هر حرکت میتواند جملهای از یک روایت بزرگتر باشد. همین نگاه را سعی میکنم در نوشتن حفظ کنم.»
در پایان، راکان با لحنی امیدوار میگوید:
«نویسندگی برای من سفر است، و فیلمها و سریالها نقشهی این سفر. هنوز راه زیادی در پیش دارم، اما ایمان دارم که روزی فیلمنامهای خواهم نوشت که همان حس نوجوانیام را زنده کند؛ حسی که مرا عاشق کلمه کرد.»