سال 1380 در کارخانه عایق خودرو بعنوان مدیر تولید مشغول به کار شدم. محصول اصلی ما تولید انواع عایق های مغناطیسی برای اولین بار در ایران بود. ما اون زمان یک محصول خوب برای پیکان تولید کردیم که در کاهش هزینه تولید و افزایش کیفیت بسیار مؤثر بود و همچنین با حذف یک گلوگاه باعث افزایش تیراژ تولید پیکان هم میشد. مراحل تاییدیه ها و ارسال نمونه و ... انجام شد و شروع به تولید انبوه کردیم. چند ماهی رو قطعه فرستادیم که یکباره اعلام کردن در خط تولید به مشکل خوردن و بعضی از عایقها خاصیت مغناطیسی ندارند و یا بسیار کم دارند و در خط تولید مشکل ایجاد کردهاند، و به این ترتیب در شروع کار یکباره حدود صدهزار قطعه به کارخانه برگشت خورد.
مدیریت با تمام مدیران جلسه گذاشت تا مشکل را ارزیابی کنیم و همچنین راهکاری برای حل آن پیدا کنیم. بعد از بررسی های فراوان مشخص شد دستگاهی که خاصیت مغناطیسی در عایق ایجاد میکند بعضاً عایق را بدون اینکه به آن خاصیت مغناطیسی بدهد، عبور میدهد و یا بخشهایی از اون رو مغناطیس نمیکند. لذا مجبور شدیم یک نفر بالای سر دستگاه مستقر کنیم تا هروقت دستگاه رد کرد، علامت بزند و اپراتور انتهای خط آن قطعه را جداسازی کند. تست صددرصدی عایقها رو هم به فرآیند تولید اضافه کردیم. از طرفی یک سقف پیکان خریدیم و شرایط مونتاژ در خط تولید ایرانخودرو رو هم پیاده سازی کردیم و تست مونتاژ هم راه انداختیم. خلاصه هزینه های زیادی متقبل شدیم تا برای حل این مساله راهکاری پیدا کنیم.
ما در کارخانه سیستم پیشنهادات داشتیم. من هم که دوره خطاناپذیرسازی و یا بعبارتی POKA-YOKE را گذرانده بودم راجع به این موضوع فکر کردم و پیشنهادی به ذهنم رسید که خیلی در بهینه سازی فرآیند تولید کمک میکرد و باعث کاهش هزینه های تولید می شد. این پیشنهاد به این گونه بود که از خاصیت مغناطیس عایق استفاده میکردیم و سنسوری در زیر آن تعبیه کرده و تا زمانی که عایق مغناطیس بود سنسور عمل نمی کرد و هر زمان که قسمتی از عایق مغناطیس نشده بود سنسور عمل کرده و به شیر یک مخزن رنگ فرمان میداد و بالای قسمت مغناطیس نشده رنگ پاشیده میشد و اپراتور آخر خط متوجه میشد که کدام عایق مغناطیس نیست و جدا سازی می کرد. با این روش دیگر نیاز به اپراتور بالای سر دستگاه نبود و در سه شیفت سه اپراتورآزاد می شد و از طرفی اپراتور پایان خط دیگر نیاز نبود که کنترل صددرصدی انجام دهد و هم کارش راحت تر میشد و هم وسیله کنترل خاصیت مغناطیس که گران بود کمتر مستهلک میشد و تست مونتاژ هم کمتر انجام میشد و از همه مهمتر قطعه معیوب برای مشتری که ایران خودرو باشد ارسال نمیشد. این یک روایت واقعی از بهینه سازی یک فرآیند تولید با استفاده از روش پوکایوکه یا خطاناپذیرسازی بود که براتون تعریف کردم.
پس می تونیم با چشمانی باز به فرآیندهای تولیدی و کاریمون نگاه کنیم و با استفاده از کمی فکر و اجرای آن جلوی دوباره کاری ها را بگیرم و همچنین باعث افزایش راندمان و بهره وری در کارهایمان شویم.
باتشکر