
این روزها تقریباً هرجا مینشینیم از جمع دوستانه یا جلسات کاری حتی فروش محصولات نرمافزاری بحث استفاده از هوش مصنوعی داغ است.
حرفهای بسیار عجیب و غریبی هم شنیده میشود. عجیبترین آن برای اولین بار حرفی بود که مشاور یکی از رئیس جمهورهای زمان خودش به رئیس جمهور زد و گفت نرمافزاری آمده به اسم پایتون که همه مسئلههای دنیا را میتواند حل کند.
اگرچه این موضوع دستمایه خنده رسانهها و مردم شد اما واقعیت مبتلا به جامعه است.
شاید آن فرد فرق زبان و محصول را نمیفهمید اما بقیه که نهایتاً فرق زبان پایتون با محصولی به اسم چت جی پی تی یا جمینای گوگل یا دیپسیک که امروز آمده را میفهمند فرقشان این است که میگویند: یک هوش مصنوعی آمده که میتواند همه مسائل را حل کند.
معاون رئیس جمهور جدید هم پا را فراتر گذاشته و در قالب یک زبان علمی بیان کرده در حال ساخت یک دستیار هوش مصنوعی برای رئیس جمهور هستیم تا همه مسائل کشور را حل کند.
البته ایشان چون خودش چند کلاس سواد دارد یا دور و بریهایش چند کلاس سواد دارند خیلی زود حرفش را اینگونه اصلاح کرد که ما در حال ساخت چنین هوش مصنوعی هستیم.
نکات بسیار ظریفی اینجا هست که توصیه میکنم دوستانی که یلی جدی به مسئله هوش مصنوعی فکر میکنند بروند و حداقل یکی دو تا ویدیو راجع به اینکه هوش مصنوعی چیست زبان و مدل چیست. کورپس یا پیکره چیست. یک بررسی سطحی بکنند و بعد بیایند از عنوان عام «هوش مصنوعی» برای همه چیز استفاده بکنند.
خیلی خلاصه اگر بخواهم بگویم نافهمی مردم در استفاده از لفظ هوش مصنوعی بیشتر در نافهمی از تفکیک مدل، زبان، موتور استدلال و ... است.
که در اینجا به دنبال تفکیک این مسائل و آموزش در این خصوص نیستیم
اما چیز مهمی که من متوجه شدم علت اینکه مردم فکر میکنند هوش مصنوعی به مثابه این چند نرمافزار جهانی شده مانند چت جی پی تی جمنای و دیپسیک که جدید آمده به طرز اغراق شدهای آینده بشر را تغییر خواهد داد و نتایج آن به طرز بسیار قابل قبولی قابل استفاده است به زعم من این است که:
مردان در زمینههایی از هوش مصنوعی سوال میپرسند که خودشان هیچ تخصصی در آن زمینه ندارند بنابراین جواب به دست آمده را جوابی شگفت انگیز میدانند
در بسیاری از این موارد پاسخ هوش مصنوعی از دید هوش طبیعی یعنی انسانی که تخصصی در آن زمینه دارد یا ناقص است یا کاملاً غلط است.
در چند تجربهای که خودم داشتم و حتی سعی کردم از آن عکس بگیرم و به عنوان سند نگه دارم (که البته عکس گرفتم و فراموش کردم عکسها را کجا گذاشتم) خطاهای فاحش هوش مصنوعی بود برای مثال در حالی که ما در فارسی کلمه «کوچ» را در زبان تخصصی کوچینگ به «مربی» ترجمه نمیکنیم. و بسیار هم حساس هستیم روی آنکه این کلمه با مربی متفاوت است ولو آنکه در زبان یونانی و آمریکایی انگلیسی ک جور تلفظ میشود (که این خودش از عجایب هوش طبیعی است) هنگامی که یک جمله را به چت جی پی تی دادم و کاملا برایش شفاف و روشن کردم که این جمله را با رویکرد زبان و اصطلاحات کوچنگی به فارسی ترجمه کن باز هم در هر جای متن که نوشته بود کوچ او ترجمه کرده بود مربی.
در نظر کسانی که کوچینگ خواندند این یک خطای فاحش است چت جی پی تی که همه میترسند شغلشان را از آنها بگیرد این تفاوت را متوجه نمیشد.
البته در نظر کسانی که هوش مصنوعی را به مثابه یک پارادایم میشناسند و با فرایند تولید محصولات هوش مصنوعی آشنا هستند چندان عجیب نیست چرا که هوش مصنوعی میرود و از روی دست دیگران مینویسد و میآموزد پس اگر در اینترنت یا در گوگل ترنسلیشن این خطاب وفور انجام شده باشد هوش مصنوعی هم آن را به عنوان یک یافته درست میپذیرد و آموزش میبیند.
یا یک مثالی که خودم خیلی باهاش درگیر بودم اینه که اگر یه جمله رو به فارسی بنویسی و بهش بگی این رو ترجمه کن اما نگی به چه زبانی اون به فارسی درباره اون چه که نوشتی به تو توضیح میده
باز هم این کارکرد در نظر اهل فن توجیه پذیر است.
در آزمونی دیگر از چت جی پی تی خواستم درباره یک دارویی که تازه تاییدیه سازمان غذا و داروی آمریکا را گرفته است گزارشی به من بدهد و در این گزارش صرفاً به منابع آکادمیک منتشر شده در مجلات دارای رده isi اشاره کند و رفرنس بدهد
در کمال ناباوری متنی تهیه کرده بود با ۳۰ رفرنس و هر کدام از رفرنسها را که باز میکردی به یک کدام از این پیجهای زرد فارسی زبان اشاره میکرد.
با خودم گفتم چون به زبان فارسی نوشتم شاید رفته در منابع فارسی گشته و به این مشکل خوردیم همین را به انگلیسی نوشتم و گفتم در مقالات انگلیسی زبان چاپ شده در مجلات دارای رده آی اس آی جستجو و رفرنس کن و او رفت باز هم پیجهای غیرعلمی انگلیسی زبان را مرجع قرار داد.
اما جالب است که عوام مردم منظور از عوام کسانیست که هوش مصنوعی را به مثابه تولید کننده برنامه نویس و طراح مدل نمیشناسند، هیچ گونه ضعفی در این محصولات نمیبینند و بلکه آنها را بسیار شگفتانگیز ارزیابی میکنند.
با خودم خیلی فکر کردم که چرا هوش مصنوعی در نظر مردم انقدر شگفت انگیز است و ما نمیتوانیم این بهرهای که مردم میبرند را از آن ببریم.
البته ناگفته نماند نسخههای چت جی پی تی در اصلاح کدها برنامه نویسی تا حد زیادی کارهای تکراری برنامه نویس را کاهش میدهد اما هرگز نمیتواند راهکاری خلاقانه به برنامه نویسان ارائه دهد.
چند نمونه از شگفت زدگیهای مردم را که دیدم اینگونه بوده است
مشاور یکی از شرکتها و هلدینگهای بزرگ فناوری کشور هنگامی که به او گفتیم استفاده از فلان اپن سورس و تسلط به فرایندها و معماری و کدهای آن همانقدر زمان میبرد که طراحی این محصول ا استفاده از کدهایی که تا اینجا نوشتهایم..
در پاسخ گفت کاری ندارد ز چت جی پی تی میخواهیم تا فلان اپن سورس معروف را برایمان پیاده سازی کند
این فرد متخصص و مشاور یکی از بزرگترین هلدینگهای حوزه فناوری اطلاعات در کشور بود که البته کار او هوش مصنوعی نبود
اما خودش در حوزه نرمافزار فعال بود
شگفتی دیگری که دیدم از یکی از مشاوران نهادهای حاکمیتی بود که اگرچه مشاور نهادیهای حاکمیتی بود اما شخصی باسواد در تخصص خود به شمار میآمد
هنگامی که به او پیشنهاد دادم از منابع انسانی نخبگان سرباز وظیفه بیشماری که در دسترس دارد برای تهیه یک ساختار آنتولوژی از کتابهای مورد موضوع بحثمان استفاده کند
گفت این کار را میدهیم چت جی پی تی برایمان انجام میدهد.
و در واقع گمان میکرد که چت جی پی تی میتواند یک دانشنامه مانند بریتانیکا برای شما تهیه کند.
نتیجه اینکه پارادایمی به نام هوش مصنوعی با محصولاتی که مبتنی بر زبانها مدلها و رویکردهای این پارادایم طراحی شده و خواهند شد و به مرور تجربه خود را از رهگذر تعامل با کاربران افزایش خواهند داد آینده جهان را تحت تاثیر قرار خواهند داد
اما تا آن آینده فاصله نسبتاً زیادی داریم و اینکه بیشتر مردم از نتایج به دست آمده شگفت زده میشوند علتش آن است که در آن رشتهای که سوال کردهاند خودشان تخصص ندارند و ابتداییترین جوابها برای آنها شگفت انگیز خواهد بود.
این نوشتار نافی توانمندی قدرتمندی زبانها و مدلهای مبتنی بر هوش مصنوعی نیست و صرفاً به منظور روشنگری در باب اغراقها و خواستهای نابجا از این بازیگر جدید از همه عرصهها نوشته شده است