مولانا جلال الدین بلخی داستانی دارد که میگوید ۴ هندو (که احتمالاً تازه مسلمان شده بودند به آداب اسلام به نیکی نمیدانستند) رفتند توی یک مسجد و قامت بستند که نماز بخوانند.
۱. یکیشون وسط نماز حرف زد.
۲. اون یکی گفت حرف زدی نمازت باطل شد
۳. سومی گفت هر جفتتون حرف زدید نماز جفتتون باطل شد
۴. چهارمی گفت خدا را شکر که خودم حرف نزدم و نمازم باطل نشد.
و به این ترتیب هر چهار نفر نمازشان باطل شد
حالا یک نفر رفته از یک نفر دیگر شکایت کرده که علیهش ظلمی انجام داده.
اینکه این ظلم انجام شده یا نشده
اینکه این ظلم دقیقاً از نظر حقوقی چه عنوان مجرمانهای دارد
اینکه مراجع گوناگون اعم از
۱. قانونی
۲. اخلاقی
۳. عرفی
و
اجتماعی
چه قضاوتی میکنند یک چیز است اما اینکه مردم ایران در حال حاضر نسبت به این قضیه چه موضعی دارند یک چیز است.
در حال حاضر یک عده ندیده و نشناخته دختر متهِم را محق میدانند
عدهای شلبریتی متهم را محق میدانند
و
حتی کار از این هم فراتر میرود و پای مراجع اطلاعاتی خودی و بیگانه عملیات رسانهای را به پیش میکشند.

امروز ما مانند آن چهار هندو شدهایم که هر یک دیگری را چون در نماز صلا دادند قضاوت میکنیم و کافر میشمریم.
بی آنکه جرمی برای قضاوت خود بیندیشیم.
این خطر بزرگی است که جامعه ما را تهدید میکند، این خطر بسیار بزرگتر است قربانیان تجاوز و بزرگتر از معدوم شدگان به این جرم است.

یادمان باشد که کوین اسپیسی اگرچه یک سلبریتی بود با اتهام تجاوز روبرو شد، هستیاش را از دست داد، جهان از دیدن سری آخر شاهکار خانه پوشالی محروم ماند
در نهایت قاضی در دادگاه تنها اتهامی که به او توانست منتسب کند «قلدری جنسی» بود.
برای یک قلدری جنسی در یک رابطه نامشروع جهان برای همیشه از بازیهای شاهکار کوین اسپیسی محروم ماند.