امروز میخوام باهاتون درباره یکی از قویترین ابزارهای برندسازی تو دنیای دیجیتال حرف بزنم. ابزاری که از دل خود کاربرها میاد، نه از دل اتاقهای فکر پر از جلسه و اسلاید پاورپوینت! بله، دارم درباره UGC یا همون محتوای تولید شده توسط کاربر صحبت میکنم.
تو این سالها که با برندها کار میکنم و روندهای مارکتینگ رو رصد میکنم، یه چیز برام واضحتر از همیشه شده: آدمها بیشتر از برندها، به آدمها اعتماد دارن.

محتوایی که توسط کاربرها ساخته میشه—نه برندها—میشه UGC. یه عکس تو اینستاگرام از قهوهای که کسی تو یه کافه خاص خورده، یه ویدیوی آنباکسینگ تو یوتیوب، یا حتی یه نقد تو سایت دیجیکالا. اینا همشون UGC هستن.
و چون از دل تجربههای واقعی میان، یه حس صمیمیت و صداقت دارن که هیچ تبلیغ رسمیای نمیتونه جاشو بگیره.
براساس پژوهشی که توسط «کارولین لاریبا» تو مجله بینالمللی روابط عمومی منتشر شده (۲۰۲۳)،
The Role of User-Generated Content in Shaping Brand Perceptions
۵ دلیل اصلی وجود داره که نشون میده چرا UGC میتونه تصویر یه برند رو از اینرو به اونرو کنه:
من شخصاً بارها شده که قبل از خرید، یه سر به تجربههای بقیه زدم. خب طبیعیه! آدم به تجربه آدمای مثل خودش بیشتر اعتماد میکنه تا یه تبلیغ براق. تو همین تحقیق هم اومده که نسل جدید، تقریباً ۵۰٪ بیشتر به UGC اعتماد دارن تا تبلیغات سنتی.
به قول معروف، اعتماد، با واقعیت ساخته میشه نه با شعار.
محتوای تولید شده توسط کاربر برند رو از اون حالت رسمی و جدی درمیاره. صمیمیش میکنه.
وقتی یه کافیشاپ، عکس مشتریاش رو استوری میکنه یا یه برند فشن پستهای تیپزدن آدمای واقعی رو بازنشر میکنه، این پیامو میده که: "ما کنار شماییم، نه بالای سرتون."
یه ویدیو از تجربهی واقعی یه نفر با یه محصول، یا داستانی از تغییر سبک زندگی با کمک یه برند، خیلی بیشتر از یه تبلیغ با بازیگر و نورپردازی، احساس برانگیزه.
من همیشه میگم: برند فقط دیده نمیشه، باید "حس" بشه — و UGC دقیقاً اون حس رو منتقل میکنه.
محتوای تولید شده توسط کاربر یه اجتماع میسازه. برندی مثل Lululemon با اشتراکگذاری پستهای مشتریها درباره یوگا، تونسته حس عضویت تو یه خانواده رو برای کاربرهاش بسازه.
و باور کنین، تعلق داشتن یه حسیه که توی مارکتینگ خیلی کم بهش توجه شده ولی تأثیرش دیوونس!
تو بازار شلوغی که هر روز هزار تا برند شبیههم دارن تلاش میکنن دیده شن، UGC میتونه برندتو خاص کنه. مثلاً وقتی یه برند سفر از مشتریهاش میخواد داستان سفرشون رو با یه هشتگ خاص منتشر کنن، اون حس واقعیه باعث میشه برند تو ذهن مخاطب بمونه.
تو کشورهای مختلف، UGC متناسب با فرهنگ مردم تأثیر متفاوتی داره:
از تجربیات خودم و همین مقاله علمی، چندتا نکتهی کلیدی هست که باید حتماً رعایت بشه:
از نظر من، UGC فقط یه راه کمک به برند نیست؛ یه جور کمک به خود ما هم هست. وقتی یه کاربر درباره یه محصول یا برند صحبت میکنه، ما میتونیم انتخابهامون رو هوشمندانهتر کنیم، چون تجربه واقعی رو داریم میخونیم یا میبینیم.
تو دنیای پر از شعار و هایپ، UGC یه چراغ واقعیه.
با گسترش پلتفرمهای اجتماعی و تولید محتوا، UGC نقش مهمتری تو آیندهی برندها پیدا میکنه.
برندهایی که بتونن از قدرت واقعی مردم استفاده کنن، نهتنها دیده میشن، بلکه به دل هم میشینن.
و همونطور که تو پروژهها و تجربههام دیدم، این برندها هستن که موندگار میشن.
مشاور کسبوکار و سرمایهگذاری در گنبد کاووس
اگه به دنبال راهاندازی یا توسعه کسبوکارتون هستین، یا نیاز به راهنمایی برای سرمایهگذاری مطمئن و هوشمندانه دارین، من اینجام تا کنارتون باشم. تجربهام در فضای واقعی بازار، بهخصوص در منطقه گنبد کاووس، کمک میکنه تصمیمهای درستی بگیرین و با اطمینان پیش برین.