ویرگول
ورودثبت نام
Hamid
Hamidخاکسارم
Hamid
Hamid
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

کی بود کی بود من نبودم.

داستان اینه که انسان‌ها به طور غیر ارادی سعی می‌کنن شرایط خودشون رو سخت‌تر از چیزی که هست ببینن. نتیجه این تفکر اینه که کمتر خودشون رو از بابت ناتوانی در بهبود شرایط سرزنش می‌کنن

به این شکل که: درسته که تو این زمینه حسابی شکست خوردم و عملن هیچ دست‌آوردی نداشتم اما آخه شما ببین شرایط چقدر علیه من بوده! این از خانواده اون از شرایط مالی و ...

حالا چیزی که در پس این پدیده وجود داره به نظرم عدم وجود حس مسولیت‌پذیریه. شما باید بتونی به عنوان کسی که در شرایط نامناسبی قرار گرفته یه تحلیل درست از وضعیت داشته باشی و اگر نتیجه این بود که شما کم کاری کردی, مثل یه آدم انتقاد پذیر این رو قبول کنی و سعی کنی در عملکردت تجدید نظر کنی.

بنده حقیر هم مدام این و اون رو سرزنش کردم که تقصیر شما بود که من همچین تصمیمی گرفتم و با اینکه نتیجه کنکورم نسبتن خوب بود با مشاوره‌های شما اومدم معلم شدم با چندرغاز حقوق!

اما خوب فایده چیه؟ تا کی مثل یک انسان بازنده زل بزنم به نیمه خالی لیوان؟

خلاصه اینکه شما می‌تونی بگی "شکست من به خاطر سختی شرایط بوده" من می‌گم آدم‌هایی بودن که شرایطشون از تو هم سخت تر بود.

شما می‌تونی بگی "فلانی گفت اینکار رو بکن من هم انجام دادم تقصیر من چیه؟" من می‌گم فلانی این رو گفت و رفت, نتیجه اون عمل گریبان گیر تو شده, و باور بفرما تنها کسی که دلسوزیش به دردت می‌خوره دلسوزی خودته.

پ.ن: اولین نوشته من در این سایت هست, نمی‌دانم چقدر به فضای این محیط مرتبطه. اگر خوندید ممنون از بابت وقتتون.

شرایطشکستانتقاد پذیر
۱
۰
Hamid
Hamid
خاکسارم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید