حمید جعفری | Hamid Jafari
حمید جعفری | Hamid Jafari
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

چرا تبهکاران فیلم‌های جیمز باند معماری پسا شوروی را ترجیح می‌دهند؟*

Daniel Craig in No Time to Die MGM
Daniel Craig in No Time to Die MGM

سال ۱۹۵۰ زمانی که «یان فلمینگ» نویسنده، روزنامه‌نگار و فیلمنامه‌نویس بریتانیایی شروع به نوشتن مجموعه «جیمز باند» کرد بریتانیا در حال خارج شدن از آوار یک جنگ فاجعه بار بود. اگرچه بریتانیا در جنگ جهانی دوم پیروز شده بود اما بیشتر از آنچه که اعلام کرد در این جنگ از دست داده بود.

در داخل بریتانیا مردم در حال گذار از دوره ریاضت اقتصادی در زمان جنگ به شرایط مطلوب اقتصادی پس از آن بودند. اما امپراتوری بریتانیا که زمانی بیرون از مرزهای این کشور مسلط بود رو به زوال و نابودی می‌رفت. جیمز باند ِ فلمینگ بازتاب دهنده این دو فضای متضاد است؛ جیمز باند هم مدرن است و هم کلاسیک. شخصیتی که از دست آوردهای مدرنیته لذت می‌برد و در عین حال با همه توان خود از موقعیت بریتانیا به‌عنوان یک قدرت بین‌المللی قبل از جنگ جهانی دوم دفاع می‌کند.

در سال ۱۹۵۳ وقتی فلمینگ اولین کتاب از مجموعه جیمز باند با عنوان «کازینو رویال» را منتشر کرد بریتانیا در مسیر از دست دادن اعتبار خود به‌عنوان یک ابر قدرت جهانی بود. چند سال قبل از خلق «جیمز باند» هند اعلام استقلال کرده بود. اولین قسمت‌ها از کتاب‌های «جیمز باند» در زمان خروج بریتانیا از آفریقا و کارائیب منتشر شد و اولین فیلم از مجموعه فیلم‌های جیمز باند (Dr.No) چندی قبل از اعلام استقلال اوگاندا از بریتانیا اکران شد. این‌ها نتواست ذهن فلمینگ را برای ترسیم تصویر «جیمز باند» به‌عنوان یک ابر قهرمان بریتانیایی متوقف کند. قهرمانی که هویت ملی بریتانیایی در شخصیت و موفقیت در ماموریت‌هایش نقش محوری دارد و جلوه می‌کند. این برند مشخص بریتانیایی شکوه امپراتوری بریتانیا در زمان قبل از جنگ جهانی دوم را با مدرنیته پیوند می‌زند.

اگر «جیمز باند» بریتانیا را نمایندگی کند، دشمنان او دشمنان بریتانیا نیز هستند. فلمینگ با بازگشت به یک استعاره کلایسک امپریالیستی دشمنان را از شرق انتخاب می‌کند و کلیشه‌هایی را درباره آن‌ها به نمایش می‌گذارد. و وقتی «جیمز باند» برنده می‌شود (که همیشه هم برنده می‌شود) پیروزی برای بریتانیا محسوب می‌شود.

در مجموعه فیلم‌های «جیمز باند» این موضوع در طراحی صحنه و لوکیشن‌های فیلمبرداری منعکس می‌شود. «کن آدام» طراح صحنه فیلم‌های «جیمز باند» سنت‌گرایی پیش از جنگ جهانی دوم در بریتانیا را با گرایش «جیمز باند» به معماری کلاسیک همراه کرد. جایی که معمولا «جیمز باند» در آن مستقر است و کار می‌کند یک ساختمان کلاسیک است. مانند آپارتمان «جیمز باند» که در فیلم Dr. No ساختمانی با معماری گرجستانی است. معماری‌ای که باند در آن زیست می‌کند شبیه نوعی از قدرت سازمان یافته متکی به خود است که با وضعیت بریتانیایی‌ها قبل از جنگ جهانی دوم قابل مقایسه است.

اما در مقابل دشمنان «جیمز باند» در فضاهای مدرن و بزرگ زندگی می‌کنند. «کن آدام» پیوندی میان معماری مدرن و قدرت پس از جنگ دید که ریشه در کنترل مطلق و ترسی داشت که در برهه زمانی جنگ سرد از نابودی دنیا وجود داشت. مدرنیسم در نگاه «کن آدام» نوعی از قدرت سرد را نمایندگی می‌کند که برابر است با تزویر و شر. رویکرد «کن آدام» برآمده از نگاه «یان فلمینگ» بود. فلمینگ از مدرنیسم نفرت داشت و «لو کوربوزیه» یکی از پیشگامان معماری مدرن را نیز تحقیر می‌کرد. این نفرت چنان در فلمینگ ریشه داشت که او نام یکی از معروف‌ترین تبهکاران آثار خود را از نام «آرنو گلدفینگر» (معمار مدرنیست که اتفاقا همسایه فلمینگ بود) وام گرفت.

به‌طور مشخص فلمینگ با تمرکز مدرنیسم بر اتوپیا مخالفت می‌کرد که با رویکرد محافظه کارانه او در تضاد بود. فلمینگ جهان ایده‌آل در گذشته را در ساختار قدرت موجود می‌دید. پیشگامان معماری مدرن مانند «لو کوربوزیه» و «میس فن در روهه» معتقد بودند معماری می‌تواند برای ساختن جهانی بهتر و ایده‌آل‌تر و پر از مفاهیم جدید از قدرت به کار گرفته شود. جهان غرب با مدرنیسم در مسیر حذف ناکارآمدی‌ها، ساختن جامعه‌ای مرفه تر و اجرای کلی اصول سرمایه‌داری حرکت کرد. اما در اتحاد جماهیر شوروی مدرنسیم به نماینده اهداف کمونیست تبدیل شد؛ هم‌سان سازی، برابری و حضور مقتدرانه دولت.

سو ء ظن فلمینگ به مدرنسیم و اتوپیا که در ایدئولوژی تبهکاران در فیلم‌های «جیمز باند» دیده می‌شود نشات گرفته از یک ایده مدرن است که تکنولوژی و منفعت گرایی (Utilitarianism) می‌توانند کاملا وضعیت بشریت را بهبود ببخشند. بخشی از گرایش مدرنیست‌ها به اتوپیا این بود که همزمان به پایان تاریخ تمایل داشتند. فلمینگ برای خلق شخصیت تبهکاران مجموعه «جیمز باند» این نکته را در نظر گرفت که همه آن‌ها علاقه وافری به پایان دادن به تاریخ از طریق کشتار جمعی دارند.

تقریبا تمامی فیلم‌های «جیمز باند» به این ترتیب به پایان می‌رسند که باند نقشه‌های دشمنانش برای نابودی جهان را خنثی می‌کند و در این مسیر شکوه مدرن و اتوپیایی که آن‌ها نمایندگی می‌کنند را ویران می‌کند. در جدیدترین فیلم‌های «جیمز باند» از جمله مجموعه ۰۰۷ با بازی «دنیل کریگ» این نگاه مشهود است. در بیست و پنجمین فیلم از مجموعه فیلم‌های «جیمز باند»، «زمانی برای مردن نیست»، «جیمز باند» روی خطی بین سنت و مدرنیته حرکت می‌کند و هنوز در میان انبوهی از معماری‌های کلاسیک حضور دارد. در پایان او اقامتگاه مدرن تبهکاران را منفجر می‌کند، درست مانند هر ساختمان مدرن دیگری که با آن روبرو می‌شود.

منتشر شده در خبرآنلاین

جیمز باندسینمازمانی برای مردن نیستدنیل کریگمعماری
روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید