هنوز برای خیلی از سازمانها گنگه که چرا به مدیریت داراییها نیاز دارند؟ آیا اصلا نیازی به این موضوع دارند؟ بودن و نبودن مدیریت داراییها چه تفاوتی در سازمان ما بوجود میاره؟ اگر مدیریت داراییها، نگهداری و تعمیرات تجهیزات+ساختمانها هست که الان داره توی سازمان انجام میشه، آیا صرف وقت و هزینه زیاد برای یکپارچه کردن این دو موضوع اصلا بصرفه هست؟ کمیتهای در سازمان ما تشکیل شده که مدعی هست مدیریت داراییها در سازمان پیاده شده، اما من دقیقا نمیدونم چکار انجام دادن! از کجا بفهمم که مدیریت داراییها در سازمان ما پیاده شده؟
اگر برای شما هم این مهم گنگ هست، موارد زیر رو در سازمانتون پیگیری کنید:
• اثبات اثربخشی هزینهای به ذینفعان مشکل است
• کارکنان مالی و فنی و مهندسی سازمان با زبان یکسانی صحبت نمیکنند که این مشکل موجب صرف انرژی زیاد، سوءتفاهمها و جدل در بین آنها میشود
• مدیریت ریسک بهصورت جزیرهای انجام میشود و مبنای تصمیمگیریهای روزانه نیست
• فرهنگ سازمانی تکهتکه شده است و دپارتمانها هرکدام دارای خرده فرهنگ جداگانه هستند و با برنامهها و مقیاسهای عملکردی خودشان کار میکنند
• استراتژی شفافی جهت مشخص کردن شکاف میان آنچه سازمان از داراییهایش در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت انتظار دارد و آنچه داراییها انجام میدهند وجود ندارد
• داراییها فرسوده شدهاند و یا تکنولوژی آنها قدیمی شده است و نیاز به سرمایهگذاری دوباره احساس میشود اما منابع مالی محدود است و فرایندی جهت ارزیابی اینکه کدام سرمایهگذاری مهمتر است یا کدام ضروریتر است، وجود ندارد
• منبع یکتا و صحیحی از اطلاعات در مورد آنچه داراییهای سازمان واقعا چه چیزی و چه تعداد هستند، وضعیتشان چگونه است، چهکاری انجام میدهند و کجا هستند، وجود ندارد. دادهها متفرق و قدیمی هستند و قابلاعتماد نیستند.
اگر یک یا چند مورد از موارد بالا براتون آشناست پس مشی مدیریت داراییها در سازمان شما جاری و ساری نیست و شما ۱۰۰% به آن نیاز دارید!
نوشتهشده در مرداد ۱۲, ۱۳۹۷مرداد ۱۵, ۱۳۹۷