
بیشتر آنچه ما تصمیمگیری، برنامهریزی یا تحلیل آینده مینامیم، در عمل تلاشی برای کنار آمدن با چیزهایی است که نمیدانیم. ما اغلب با اتکا به دادههای گذشته، تصور میکنیم که مسیر آینده را میتوان پیشبینی یا حتی کنترل کرد. اما تجربههای کوچک و بزرگ شامل سقوطهای مالی و تحولات سیاسی یا فجایع طبیعی بارها نشان دادهاند که پیشبینیپذیری، بیشتر یک توهم است تا واقعیت.
طالب، که نامش با کتاب مشهور «قوی سیاه» در حافظه فکری جهان ثبت شده، در آثار خود از بیاعتمادی به نظامهای رسمی، مخالفت با پیشبینیگرایی و دفاع از اخلاق ریسک سخن میگوید. آثار او، مجموعهایست به نام «Incerto» – بهمعنای «نامعین» – که از پنج کتاب تشکیل شده و هر یک وجهی از زیستن در جهان بیثبات را ترسیم میکند.
نخستین کتاب طالب، «گولخوردهی تصادف» (۲۰۰۱)، با لحنی گزنده نشان میدهد که ما انسانها بیش از حد برای موفقیتها دلیل میتراشیم و شانس را نادیده میگیریم. او نشان میدهد که بسیاری از تحلیلها، بهویژه در اقتصاد و سیاست، بیشتر از آنکه علمی باشند، روایاتی پسینیاند برای توجیه تصادفها.
در کتاب «قوی سیاه» (۲۰۰۷)، طالب مفهومی بنیادین را وارد ادبیات عمومی و علمی میکند: رخدادهایی که نادر، غیرمنتظره، اما بسیار تأثیرگذارند. از فروپاشی شوروی تا بحران مالی ۲۰۰۸، از حملات تروریستی تا همهگیری کرونا – همهاش قویهای سیاهاند که محاسبات را باطل میکنند.
شاید ژرفترین کتاب طالب، «پادشکننده» (Antifragile) باشد. در این کتاب، او از موجوداتی میگوید که بر خلاف آنچه تصور میکنیم، در برابر فشار و بینظمی نمیشکنند، بلکه قویتر میشوند. بدن انسان، بازار آزاد، تکامل زیستی و حتی سنتهای آزمودهشده، همه از جنس پادشکنندگیاند.
این نگاه، در تقابل کامل با مهندسی اجتماعی، کنترلگرایی و سیاستهای تمرکزگرای مدرن است. طالب دفاع میکند از ساختارهای غیرمتمرکز، خرد محلی، آزمون و خطا، و مقاومت ارگانیک.
طالب در کتاب «پوست در بازی» (۲۰۱۸) از اخلاقیترین جنبه تفکرش پرده برمیدارد: اینکه هیچ تصمیمگیری عادلانه نیست، مگر آنکه تصمیمگیرنده خودش در معرض تبعات آن باشد. بانکدارانی که با پول مردم ریسک میکنند، روشنفکرانی که از امنیت غرب نسخه برای جهان ناامن میپیچند، و سیاستمدارانی که هزینه اشتباهاتشان را نمیپردازند، از نگاه طالب فریبکارند.
طالب در این کتاب بار دیگر ما را به اصول ساده اما فراموششده برمیگرداند: اینکه اعتماد، تنها زمانی ممکن است که فردی پوست در بازی داشته باشد؛ یعنی چیزی برای از دست دادن.
اندیشه طالب، نه نسخه نهایی است و نه راهحل قطعی. اما بیشک هشداریست جدی علیه خوشخیالی دانشگاهی، برنامهریزیهای تکنوکراتیک و نهادهای مسئولیتگریز. او بهما یادآور میشود که تاریخ، بیشتر توسط آنچه نمیدانیم شکل میگیرد تا آنچه میدانیم. و زیستن در چنین جهانی، نیازمند فروتنی، انعطافپذیری و اخلاق ریسک است.
شاید وقت آن رسیده باشد که ما نیز بهجای پیشبینی آینده، برای غیرقابل پیشبینی بودن آن آماده شویم.