حمیدوو برگِبیدوو
حمیدوو برگِبیدوو
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

شوک هایی که موقع تعویض شناسنامه با آن روبرو میشوید.

  • روز 13 شهریور 1403 که روز مرخصی ام بود تصمیم گرفتم برای تعویض شناسنامه اقدام کنم. بارها در خبرها دیده و خوانده بودم که اعتبار شناسنامه های قدیمی تمام شده ولی هرچه سریع تر باید آنها را تعویض کرد. یادم هست اخرین باری که برای تعویض سند هویتی (کارت ملی) مراجعه کردم بسیار اذیت شدم. عکس زشت و بی کیفیتی ازم گرفتند که تعویض نکردند و بعداز کلی معطلی درخواستم ثبت شد. تازه خیلی طول کشید تا بعد نزدیک یکسال و نیم کارت ملی به دستم رسید. امیدوار بودم این نوبت سریع تر کارم انجام شود و شناسنامه ام را بگیرم.
  • صبح حوالی ساعت نُه به نزدیک ترین مرکز دفتر خدمات الکترونیک دولت مراجعه کردم. توی این دفتر قبلا احراز هویت سجام و خیلی کارهای دیگر هم کرده بودم. این بار در کمال تعجب بهم گفتند ما اجازه تعویض شناسنامه نداریم. به مرکز دیگری مراجعه کنید. حتی فهرستی از مراکزی که در حال حاضر تعویض شناسنامه انجام میدهند وجود نداشت. با خواهش از متصدی آنجا دفتر پرسیدم کجا مراجعه کنم که دو آدرس بهم داد.
  • بی درنگ رفتم مرکز دوم که در طبقه چهارم یک مجتمع تجاری در شرق تهران واقع شده بود. در همان بدو ورود سراغ دفتر را از نگهبانی گرفتم که گفتند:" امروز تعطیله برو شنبه بیا." پرسیدم:" امروز که روز کاریه ، چرا تعطیله؟" گفت:" تعطیل کردن دیگه نمیدونم". برایم عجیب بود یک دفتر خدمات الکترونیک باز بود یکی دیگر تعطیل بود مگر رویه یکسانی برای ساعت کاری و تعطیلی دفاتر خدمات الکترونیک وجود ندارد؟
  • با لب و لوچه آویزان راهی مرکز سوم شدم. در بدو ورود با شوک دیگری مواجه شدم. یک کاغذ اندازه A4روی ورودی چسبانده بودند که خبر از جابجایی مرکز به آدرس جدید داشت. یعنی نهادی که مراجعه عمومی دارد نباید به شکل کثیر الانتشار و قابل دیدنی از تعویض آدرس اطلاع رسانی کند؟ بالاخره خودم را به آدرس جدید رساندم. باز بود اما به شدت شلوغ و در هم برهم. توی آگهی که سازمان ثبت احوال منتشر کرده بود مدارک لازم برای تعویض شناسنامه شامل این موارد میشد: اصل شناسنامه قدیمی+ سه قطعه عکس 3*4 جدید و 50 هزار تومان هزینه تعویض. یک ساعتی طول کشید تا به باجه رسیدم. اپراتور در کمال بی شرمی گفت عکس واسه چی آوردی؟ ما خودمون عکس میگیریم". گفتم این آگهی سازمان ثبت احوال بوده. گفتن: "عکس جدید، عکس من برای ماه قبل و کاملا جدیده. اپراتور مجددا با لحن زشتی گفت:" نمیخوای واینستا، وقت مارو نگیر به ما گفتن عکس بگیرید. هفتادو پنج هزار تومن هزینه عکست میشه "...
  • یک لحظه با خودم گفتم کارت بانکی را بکش و برو کارت رو انجام بده و خلاص. بعد دیدم این رفتار توهین آمیز است. شناسنامه قبلی چه مشکلی داشت که شناسنامه جدید ندارد؟ یا اینکه شناسنامه های جدید قرار است چند سال عمر داشته باشد. بااین رویه احتمالا 10-15 سال بعد دوباره بگویند این شناسنامه ها هم قدیمی است دوباره به صف شوید. توهین بشنوید بروید شناسنامه تعویض کنید. نه من این تا جایی که بتوانم وارد این بازی تحقیر آمیز نمیشوم. از پشت باجه بی معطلی بلند شدم و برگشتم خانه.
عکس  تزیینی است.
عکس تزیینی است.


  • من عمیقا فکر میکنم بسیاری از این طرح های دولتی در ایران پول رساندن به یکسری نهاد رانتی و به درد نخور است. نهادهایی که باید به فکر تسهیل زندگی و کسب و کار باشند، خودشان تبدیل به اهرم ترمز برای صلب آسایش و رفاه شده اند. میدانم مجوز دفاتر خدمات الکترونیک دولتی و قضایی و پلیس +10 در ایران به افراد خاصی داده میشود. یعنی رانت از بدو تاسیس وجود دارد. رانت های بعدی هم اینجاست که حاکمیت یک خان به هفت خوان خود اضافه میکند و منت سر این نهاد ها میگذارد که ببین ما برایتان نان پختیم. چنین نهادی حداقل باید با نظارت شدید و سخت گیرانه مواجه شود نه اینکه هر کدام ساز خودشان را بزنند و پیگیری و نظارتی هم بر حسن انجام کار آنها وجود نداشته باشد.


مهندس مکانیک، شیفته سفر و قصه ها https://t.me/hamidoobargebidoo
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید