-اگر این زندگی رو انتخاب نکنم چی؟ میفهمی چی میگم؟
-
-منظورم اینه که اگه بخوام به همه چی پشت پا بزنم و یه راه جدید واسه خودم باز کنم چی؟ میدونم که سخته اما خب الانش هم سخته اما در عوضش اون سختی رو میشه به جون خرید
-
-چی؟ خب معلومه که دیگه بعدش برگشتی نیست
-
-تو میگی من چیکار کنم؟ ها؟ به نظرت این نامردی نیست که در مورد زندگی خودم از تو سوال کنم؟ بهتر نیست راه خودمو برم؟
-
-خب معلومه که احتمال داره اوضاعم از این بدتر بشه اما بذار بشه، خودِ تو چی، از این وضع زندگیت راضی هستی؟ دوست نداری رها باشی؟ اینکه هر کاری که دوست داری انجام بدی؟
-
-تو داری ناامیدم میکنی، همش میگی که کارت بیش از حد ریسکیه، میگی آخرش خودتو میندازی توی چاه، حداقلش از غر زدنهای تو که راحت میشم
-
-منم دلم برای تو تنگ میشه اما وقتی که آزاد باشم به تو سر زدن هم جزو کارایی میشه دوست دارم انجام بدم
-
-نمیدونم اما پول رو یه کاریش میکنم، حالا بذار پامو از در بذارم بیرون
-
-حالا انگار همه عالم پول دارن، خودِ تو چی چقدر داری؟
-
-خب درسته که از من بیشتر داری اما منم میتونم پول در بیارم
-
-یعنی هر کسی که از صفر شروع کنه همیشه باید یه کار حال بهم زن داشته باشه؟
-
-من بهت نمیگم میخوام برم، من میگم: «دارم میرم» و تو هم نمیتونی جلومو بگیری
-
-آره میدونم، انگار که دیوونم، دوست دارم برم، یه جا واینسم، دنیا رو ببینم، دیوونه بازی در بیارم، دوست دارم زندگیم پر هیجان باشه، دست به کارایی بزنم که هیچ وقت انجام ندادم
-
-اما من برات دعا نمیکنم، میدونی که زیاد اعتقاد ندارم
-
-میخوام حرکت کنم
-
-فعلا میرم سمت شرق، ببینم زندگی چطوریه، من دوست دارم بیام بهت سر بزنم اما اگر هیچ وقت همدیگه رو ندیدم من رو از یاد نبر
-
-اینجوری دل شکسته میرم
-
-تو هم مواظب خودت باش، دوست دارم
-
-چی کجا داره میای؟ دیوونه شدی؟
-
واقعا مطمئنی میخوای باهام بیای؟ مطمئنی به خاطر من نیست؟
-
-پس بریم، بریم که انگار عالم منتظر ماست