من ، مجهول المکان، مجرم محکوم به یک سال حبس و گاهی هم مدیر عامل شرکت فناوری با 18 سال سابقه هستم.
از سال 77 در صنعت نرم افزار و در حوزه های مختلف از جمله his ،io،cms , lms, sms و ... مشغول فعالیت بوده و مستقیم و غیر مستقیم برای 100 نفر اشتغال زایی کردم. حدود سال 85 بود که با ورود gateway های پیام کوتاه نمایندگی این سرویس رو از مگفا دریافت کردیم.
سال گذشته 17 تیر ماه فردی با شرکت تماس میگیره و طبق روال و با ارسال مدارک کامل شناسایی در تلگرام، پنل register میشه. دو روز بعد اقدام به ارسال متنی که محتوی فیشینگ داشت میکنه.دقیقا روزهایی که همه ما درگیر رمز پویا بودیم و حتی هنوز قانون پرداخت زیر 100 تومان اجرا نشده بود! به محض اطلاع، سرویس فرد مذکور قطع شد و کلیه لاگ های موجود در سرور شامل شماره کارت بانکی، مدارک احراز هویت، تصویر چت با مشتری و آدرسIPجهت اعلام به مراجع قانونی در صورت نیاز آماده شد. سرویس های ما با VPN کار نمیکنه و IP اعلامی مشتری ADSL یکی از شرکت های معروف هست.
4 روز بعد پلیس فتا با همراه بنده تماس گرفت از شماره ای که پیش شماره 88 داشت. من موفق به تماس با این شماره نشدم و ظاهرا یکطرفه بود و تلفنی سوالاتی رو مطرح کرد. در نهایت قرار شد نامه ای تنظیم کنیم و کلیه مدارک رو ضمیمه کرده و با عنوان خاصی که شامل اعداد و کاراکتر بود به شماره واتس اپ براشون ارسال کنم. این کار انجام شد.
چند روز بعد از تماس پلیس فتا، از محله ای که حدود ده سال قبل اونجا بودیم یکی از کسبه محترم با من تماس گرفت و اعلام کرد پلیس فتا مراجعه کرده اینجا و اعلام کرده به جرم کلاهبرداری اومدیم دنبالشون.!!!
2 روز در تلاش بودم با فتا تماس بگیرم. یا اشغال بود یا آزاد آزاد.! در نهایت به همون شماره واتس اپ اعلامی، توضیحات رو ارائه کردم seen شد ولی جواب نداد. البته در فرم تماس با ما در سایت فتا هم توضیحات رو نوشتم!
چهار شنبه 23/04/1400 پیامکی از همراه اول دریافت کردم که خط شما با فلان شماره نامه قطع شده. بعد از ارتباط با مرکز تماس متوجه شدم باید به ستارخان تقاطع بهبودی مراجعه کنم. و بعد از مراجعه اعلام کردن به دادسرای ناحیه 31 مراجعه کنم. در همین فاصله حدود یک ساعته متوجه شدم کلیه خطوط شرکت و به طبع اون اینترنت های همراه و TDLTE و حساب های بانکی من مسدود شده!
ساعت 10 صبح بود که به داسرا رسیدم هنگام ورود توضیحات خواستن که با کجا کارداری ، پیامک رو نشون دادم و سرباز اعلام کرد به باجه بیرون مراجعه کن و پرینت ابلاغ رو بگیر.
مراجعه کردم، خانمی خوش برخورد که پشت سیستم نشسته بود ،گفت سیستم قطع شده باید صبر کنید.... صبر من تا ساعت 13:40 دقیقه طول کشید. از ساعت 12:30 کم کم ماشین ها از پارکینگ دادسرا خارج می شدن و چهره ها مشخص بود که از نیروهای ارزشی نظام هستن. بعدا متوجه شدم که ساعت کاری 13 هست و کسی دیگه داخل نیست.
خلاصه بعد از گرفتن کارت ملی و آدرس و دادن 11500 تومان فهمیدم که چیزی به عنوان ثنا وجود داره و من الان عضو جدید سامانه هستم. الان ساعت 14 شده و دست من فقط یه برگ رسید ثنا بود. برگ ثنا نه! رسید ثبت نام در سامانه ثنا!
پشت برگه رو نگاه کردم شاید ابلاغیه اونجا باشه. همون که سرباز ساعت 10 صبح گفت از باجه بیرون بگیرم. ولی نبود مجدد به خانم گفتم ظاهرا قرار بود شما ابلاغ ، پرینت بگیرید. ایشون فرمودن نه دیگه ! ابلاغیه های جدید در ثنا قابل مشاهده هست و قبل از ثبت نام در ثنا باید برید داخل!!!
ایشون که فهمیده بودن من از ساعت 10 صبح در گرما، زیر نور دلنشین آفتاب، سرپا ایستاده تا ساعت 14 روبروی ایشون بودم بر خلاف اعلام به دیگر مراجعان که میگفتن فرداد تعطیله برو شنبه بیا، به من گفتن فردا هم سرپرست کشیک هست، ساعت 9 صبح بیا.
پنج شنبه 9 صبح مراجعه کردم و سرپرست کشیک اعلام کرد به جرم جعل رایانه ای برات حکم صادر شده برو شنبه بیا اجرای احکام.
شنبه 7:30 صبح رفتم اجرای احکام شعبه یک، دادسرای ناحیه 31. با نشون دادن پیامک همراه اول (تو برگه یاداشت کرده کرده بودم چون تلفن رو جلوی در گرفتن، حالا چرا تو سال 2021 میگیرن نمیدونم.) و کلی گشتن در قفسه های فلزی پرونده من رو پیدا کردن.
یک سال حبس، بدلیل جعل رایانه ای !
و چون من مجهول المکان بودم ، رای غیابی صادر شده و به همین دلیل اجرای احکام برای دعوت من به اونجا زحمت کارهای زیر رو کشیده بود. تو این فاصله هم دایره لغات عربی من کلی اضافه شده بود و کلمات جدید یاد گرفتم یکیش همین مجهول المکان بود.
1. ممنوع المعامله
2. توقیف کلیه وسایل چرخ دار ( ماشین، موتور)
3. ممنوع الخروج
4. انسداد کلیه خطوط همراه اول
5. انسداد کلیه خطوط ایرانسل
6. انسداد کلیه خطوط ثابت
7. انسداد کلیه حساب های بانکی
با اقدامات عاجل شعبه یک اجرای احکام کلیه ارتباطات ما با دنیای بیرون قطع شده بود.
مگه فتا با من تماس نگرفت و من نامه تو سربرگ رسمی شرکت براشون نفرستادم پس چرا مجهول المکان؟
مگه ثبت شرکت ها زیر مجموعه قوه قضاییه نیست؟
مگه ما هر سال پلمپ دفاتر رو در سایت زیرمجموعه قوه قضاییه انجام نمیدیم و هر سال کلیه اطلاعات شامل شرکا، آدرس، سهام و .... رو وارد نمیکنیم؟
مگه همراه اول، ایرانسل، مخابرات و بانک آدرس ما رو نداره؟
چند تا مگه در ذهن من باقی مونده.؟
آقای جوانی که میخورد کوچک تر از من باشه، گفت الان باید تحت الحفظ ، دست بند زده بری دادگاه (مـن : برای چی ؟؟) ولی من لطف میکنم و این کارو نمیکنم ! با حکمی که بهت دادم برو بیرون واخواهی بنویس بیار. رفتم. رفتنم 4 ساعت طول کشید با 140 هزار تومن هزینه که میتونست تا 700 تومن هم بره بالا و کلی ماجرا. نوشتم و برگشتم شعبه یک اجرای احکام ساعت 11:30 بود. کل جریان رو براش تو این فاصله تعریف کرده بودم. گفت سریع برو هفت تیر شعبه 1040 مجتمع قدوسی یه نامه بگیر بیار تا موارد مسدودی رفع انسداد بشه. با خودت سند یا ضامن ، با پروانه کسب هم ببر.
با خواهرم تماس گرفتم ،از مطب با کلی بیمار نشسته در سالن انتظار، با پروانه مطب، سر راه سوارش کردم و رفتیم هفت تیر ، روبروی شیرودی، انتهای شیرودی مجتمع قضایی شهید قدوسی.
ساعت 12:30 بود. جلوی در کلی حالمون عوض شده بود ، هم ترس و خنده، مثل فیلما چند نفر رو با زنجیر به پا و دست ،با لباسهای راه راه آورده بودن ، من فقط اندازه بازو تا مچ دستشون بودم.
سعی کردم خودمو نبازم، با کلی پرسجو رسیدیم دم در شعبه 1040 . اول فکر میکرم مثل فیلما صندلی چیدن و سالن خیلی بزرگ و .... ولی یه اتاق کوچیک بود. خانم مسنی با عینک گرد پرسید: شما کارت چیه؟. توضیح دادم. هنوز حرفم تموم نشده بود، چشماش گرد شد و شروع کرد به داد و هوار زدن که کی تورو فرستاده اینجا؟ برای چی اومدی اینجا، برای این که از سر خودشون بازت کنن گفتن بری. میخواستن زودتر برن خونه. وقتی واخواهی نوشتی همون موقع باید دستور عدم انسداد رو میدان و .... برو صدات میکنیم. اولش فکر کردیم منظورش اینه که بریم بیرون منتظر باشیم بعد فهمیدم نه بریم که سه چهار ماهه دیگه از طریق همون ثنا برام پیامک میاد.(همون بستر ارسالی که ما جزو اولین شرکت هایی بودیم که api میدادیم به بقیه و الان بخاطر همون اینجام.)
کلی توضیح دادم... من تمام حسابام مسدوده، الان کسی پول نقد نداره تو جیبش، من با سه تا بچه چکار کنم تا 4 ماهه دیگه. مگه آدم کشتم؟ حالا شرکت اصلا جهنم. میبندمش!!
فکر کنم فهمیده بود با جانی بالفطره طرف نیست. آروم تر شد. گفت برو همون شعبه یک اجرای احکام اونا باید نامه عدم انسداد رو بدن.
امروز یکشنبه 27 تیر ماه 1400 رفتم اجرای احکام، برخودشون بهتر شده بود فکر کنم اونا هم فهیمده بودن آدم کش نیستم البته لطفش رو بازم به رخم کشید. رییس که اومد رفتم دوباره ماجرا رو تعریف کردم. یه نامه دستی همونجا نوشتم. ضمیمه واخواهی کردم و ایشون هم دستور دادن که رفع انسداد بشه فعلا.(2 ساعتی زمان برد)
ساعت 12 برگشتم خونه. گفتم بزار زنگ بزنم اتحادیه کسب و کار مجازی باهم پدر پلیس فتا رو درمیاریم.! با 3 تا داخلی صحبت کردم گفتن کاری از دست ما برنمیاد.!!! گفتم چی؟ میشه لطفا خدمات اتحادیه رو بگید ما هم بدونیم؟ فقط باید سالی یه تومن بدیم؟ همین؟ مجوز تردد که نگرفتید برامون و عملا startup تازه متولد شده ما که تازه جون گرفته بود داره جون میده و.... قطع کردم.
پدربزرگم تاجر برنج بود یادمه هر اتفاقی که میوفتاد میرفتن اتحادیه و خیلی این کلمه رو میشنیدم وقتی با دوستاش دور هم بودن.
اتحادیه هم اتحادیهای قدیم!
منتظرم تا پیامک ثنا بیاد و برم دادگاه ببینم چی میشه. شاید با پابند و دستبند برگردم.
البته بعد از شکستن حکم (اینم امروز یاد گرفتم)، قطعا از پلیس فتا بدلیل عدم انجام صحیح وظایف و خسارت مادی وارده به شرکت شکایت میکنم. خسارت معنوی هم با خودش !
حمیدرضا صابری . تهران . یکشنبه 27 تیر 1400