پس از شنیده شدن خبرهایی حاکی از پایان جنگ جهانی دوم و بعد از مذاکرات طولانی صلیب سرخ سوئد و دولت نازی آلمان، تصمیم بر آن شد که صلیب سرخ سوئد زندانیان اردوگاه کار اجباری ترزین اشتات (Theresienstadt) که عمدتا یهودی دانمارکی بودند را به وسیله اتوبوسهای سفید به سوئد بازگرداند. با اینکه زندانیان با مشاهده اتوبوسهای سرمست از آزادی بودند ولی راه طولانی و خطرناکی از وسط اروپای جنگ زده به خانه داشتند. با وجود نقاط سیاهی در تاریخ جنگ جهانی دوم مانند واحد 721 ژاپن، هنوز هم میتوان با جستجوی صفحات تاریخ، عملیاتهای بشردوستانهای مانند عملیات اتوبوسهای سفید پیدا کرد. در این مقاله به ماجرای اتوبوسهای سفید که سمبل آزادی زندانیان در اسکاندیناوی است، میپردازیم.
در دسامبر 1944، وزارت امور خارجه دانمارک طی مذاکراتی با مقامات نازی اجازه پیدا کرد تا افسران نظامی بیمار را از اردوگاه کار اجباری در بوخنوالد (Buchenwald) آلمان به خانه بیاورد. این آغاز عملیات بشردوستانهای بود که بیشتر به عنوان عملیات برنادوت یا اتوبوسهای سفید شناخته میشود. در فوریه 1945، کنت فولکه برنادوت سوئدی که افسر ارتش و رییس صلیب سرخ سوئد بود با هاینریش هیملر برای آزادی زندانیان اسکاندیناوی از اردوگاههای کار اجباری مذاکره کرد، در حالی که ارتش دانمارک نیز ترتیبی داد تا ماشینها و اتوبوسهایی برای انتقال زندانیان فراهم شود. اتحاد مقامات سوئد و دانمارک باعث شد در مارس 1945 عملیات آغاز شود. روند بازگرداندن زندانیان اسکاندیناویایی به خانه تا پایان ماه آوریل انجام شد.
این عملیات یه موفقیت بشردوستانه بود و جان بسیاری که در اردوگاههای کار اجباری بر اثر گشنگی، خستگی شدید یا اعدام میمردند را نجات داد. البته این عملیات بخاطر یکطرفه بودن و به دلیل کمک نکردن به زندانیان ملیتهای دیگر و همکاری با گشتاپو آلمان مورد انتقاد قرار گرفته است. تعداد یهودیان نجاتیافته را نمیتوان تعیین کرد، زیرا زندانیان بر اساس ملیت و نه قومیت یا مذهب ثبت میشدند.
در 13 آوریل 1945، زندانیان دانمارکی در ترزین اشتات پیامی دریافت کردند مبنی بر اینکه قرار است به خانه باز گردانده شوند. این دستور برای همه کسانی که از دانمارک اخراج شده بودند، صرف نظر از اینکه شهروند دانمارکی بودند، صدق میکرد. افسران نازی، زندانیان دانمارکی را در پادگان جِگر (Jäger Barracks) جمع کردند، جایی که باید منتظر رسیدن اتوبوسها به ترزین اشتات میشدند. یک زندانی سابق زمان انتظار را چنین توصیف کرد:
سپس، همه دانمارکیها در پادگان جگر جمع شدند، جایی که باید روزهای آخر را در آنجا میگذراندیم. حصار بلندی در اطراف پادگان وجود داشت تا زندانیان دیگر را بیرون نگه دارد، در حالی که ما دانمارکیها میتوانستیم آزادانه وارد و خارج شویم. سایر زندانیان، بیرون پادگان دور هم جمع شده بودند تا قسمتی از غذای باقیمانده بعد از رفتن ما را بگیرند و آدرس خانوادههایشان را به ما بدهند تا به آنها در مورد حال آنها اطلاع بدهیم.
پس از یک روز و نیم انتظار، سرانجام به زندانیان اجازه داده شد تا سوار اتوبوسهایی شوند که قرار بود آنها را به سوئد برسانند. زندانیان قرار نبود به میهنشان یعنی دانمارک برگردند، زیرا دانمارک هنوز تحت اشغال بود. در آن روز 423 نفر از اردوگاه آزاد شدند. البته همه آنها دانمارکیهای اخراج شده نبودند، بلکه شامل چند کودک نیز میشدند که در اردوگاه متولد شده بودند. یک پسر دانمارکی از برلین اخراج شده بود و چند زن اهل چک با مردان دانمارکی در اردوگاه ازدواج کرده بودند و به همین دلیل اجازه همراهی با آنها را داشتند. البته یکی از زندانیان بدشانس دانمارکی که در قلعه کوچک (mall Fortress) زندانی شده بود با اتوبوسهای سفید آنجا را ترک نکرد. او مجبور شد پس از آزادسازی ترزین اشتات در ماه می 1945 راهی خانه شود.
با وجود هماهنگی صلیب سرخ سوئد با پادشاهی بریتانیا برای عدم حمله هوایی به کاروان اتوبوسهای سفید؛ نیروی هوایی بریتانیا هیج تعهدی برای عدم حمله به طرف مقابل نداد. زیرا جادههای آلمان در اواخر جنگ جهانی دوم مورد حمله شَدید هواپیماهای متفقین بودند و از نظر نیروی هوایی بریتانیا، احتمال انجام عملیاتهای خرابکارانه از جانب آلمان نازی تحت پوشش این اتوبوسهای سفید وجود داشت. بنابراین برخی از خودروها توسط هواپیماهای متفقین در جادهها مورد اصابت قرار گرفتند و در نهایت یک راننده سوئدی و 25 زندانی اردوگاه کار اجباری طی این حملات کشته شدند.
در راه سوئد، اتوبوسها از آلمان بمبارانشده عبور میکردند و گاهی اوقات به حملات واقعی بمبگذاری نزدیک میشدند. در 17 آوریل، اتوبوسها به مرز دانمارک رسیدند، جایی که زندانیان سابق با غذا، کیک و پرچم پذیرایی شدند. اتوبوسها به سمت اودنسه ادامه دادند، جایی که مسافران شب را در آنجا استراحت کردند. صبح روز بعد، اتوبوسها به سمت کپنهاگ حرکت کردند و از آنجا راهی سوئد شدند.
در سوئد، آنها در دو کمپ قرنطینه اسکان داده شدند: Tylösand و Strangnæs. پس از آزادی دانمارک در 5 مه 1945، زندانیان سابق سرانجام توانستند به دانمارک بازگردند. برخی میتوانستند بلافاصله به خانههای خود نقل مکان کنند، خانههایی که توسط دوستان، آشنایان یا خدمات اجتماعی در شهرداری کپنهاگ نگهداری میشد. برای دیگران، بازگشت به خانه دشوار بود، زیرا آنها آپارتمان و وسایل خود را در زمانی که در ترزین اشتات بودند از دست داده بودند. آنها همچنین از نظر عاطفی صدمه دیده و بسیاری از آنها در اثر اقامت خود در ترزین اشتات دچار آسیبهای جسمی شده بودند.
اگر چه از جزئیات توافقاتی که بر سر انتقال زندانیان بین صلیب سرخ سوئد و گشتاپو آلمان اتفاق افتاده، مدارکی در دسترس نیست؛ اما گزینش زندانیان و ندیده گرفتن زندانیان سایر ملیتها از انتقاداتی است که به عملیات اتوبوسهای سفید وارد میشود. طبق گفتههای برخی از زندانیان بیشتر زندانیان آزاد شده یهودیان دانمارکی بودند، اما مدرک قطعیای در این مورد در دست نیست، زیرا نازیها عموما زندانیان را بر اساس ملیت دستهبندی میکردند و مذهب آنها را در دفاتر آماری ثبت نمیکردند. به هر حال پس از تسلیم آلمان در 8 می 1945، 10000 نفر دیگر در ماه مه و ژوئن 1945 توسط "قایقهای سفید" از اردوگاه کار اجباری ترزین اشتات نجات یافتند.
منابع: سایت فولکدراب و ویکیپدیا