اهمیت شادی و نشاط در کودکان
پدر و مادر بودن می تواند یکی از لذت بخش ترین تجارب هر فرد باشد. پرورش کودک، تنها توجه به نیازهای اولیهی جسمی همچون غذا، پوشاک و سرپناهی امن و حتی نیاز به محبت و بهرهمندی از آموزش مناسب محدود نمیشود، بلکه کودکان ما نیاز مهم دیگری هم دارند که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. نیاز به شادی! هیچ چیز زیباتر و لذت بخش تر از داشتن یک کودک شاد و دوست داشتنی نیست.
شادی والدین به راحتی به کودکان منتقل می شود و یکی از بهترین هدایای والدین به فرزندانشان امکان شاد زیستن و شاد بودن آنهاست. برای شاد بودن، به ثروت و دارایی فراوان نیازی نیست، بلکه می توان با ساده ترین وسایل و امکانات کودکان را شاد کرد. بچه هایی که بتوانند احساسات و عواطف شاد درونشان را بشناسند، می توانند آنها را در سراسر زندگی خود حفظ کنند. این نیاز به اندازهای در روند رشد و شخصیت سازی آنها مهم و تأثیرگذار است که عدهای از روانشناسان و فعالان حوزه کودک، از آن به عنوان «حق» نام برده و آن را زیر مجموعهی حقوق اصلی کودک قرار میدهند. کودک در فضای شاد توان بیشتری برای کار، آموزش، اصلاح و فراگیری دارد.
کودکان و نوجوانانی که شادی، بخشی از زندگی آنها باشد، اعتماد به نفس بالاتری داشته و در مقابله با مشکلات، قدرت انعطاف پذیری و تصمیمگیری قویتری دارند. در صورت فقدان شادی و نشاط، جوانان و نوجوانان افسردگی و استرس را تجربه خواهند کرد. باید به بچه ها آموخت که شادی و شاد بودن را بشناسند و بدانند که اضطراب، ترس و خشم و افسردگی چه چیزهای هستند.
در مجموع کودکان شاد از سلامت جسمی و روحی بیشتری برخوردارند و در آینده انسانهای موفقتری خواهند بود. همچنین شادی در کودکان موجب تقویت روحیه، انگیزه، عزت نفس و پایداری آنها می شود.
نوزادی: شروع آموزش شاد زیستن
مهمترین عامل در پرورش نوزاد شاد توجه کردن به اوست و تحقیقات نشان داده است والدینی که به اصل «تربیت فرزند براساس ایجاد پیوند» توجه دارند، فرزند خود را بیشتر در آغوش حمل می کنند، در صورت نیاز به او شیر می دهند، در کنارش می خوابند و برای تک تک نیازهایش ارزش قائلند. این نوع برخورد سبب می شود نوزادشان لحظات شادتری را سپری کرده و کمتر از سایر نوزادان گریه کند.
برخلاف اینگونه والدین، افرادی وجود دارند که توجه چندانی به فرزند خود نمی کنند. به عنوان مثال او را به حال گریه رها می کنند، طبق ساعت و برنامه به او شیر می دهند و مجبورش می کنند که تنها بخوابد. ایجاد چنین شرایطی سبب می شود اینگونه کودکان، مدت بیشتری گریه کنند، تنش های شدیدتری را تحمل نمایند و در واقع با چنین شرایط ناراحت کننده ای خو بگیرند و رشد کنند.
چون والدین دلسوز و وظیفه شناس، موقعیت های تنش زای کمتری برای فرزندان خود ایجاد می کنند، شاهد رشد و نمو نوزادانی خونسرد و خوشحال نیز خواهند بود. ایجاد شرایط نشاط آور در طول دوره نوزادی، آثار مثبتی در شادی فرزندان طی دوره کودکی خواهد داشت. فرزندان چنین خانواده هایی در دوره های کودکی و نوجوانی، افرادی با اعتماد به نفس و خونگرم هستند، با خود و دیگران مشکلی ندارند، زندگی را ساده می گیرند و از آن لذت می برند. در واقع آنها نمونه کودکانی هستند که والدین همواره در آرزوی داشتن آنان هستند.
در میان تمام چیزهایی که والدین دوست دارند به فرزندان خود بیاموزند، چه چیزی مهمتر از آموزش یا «هنر شاد زیستن» است؟!
با فرزندان وقت گذرانده و با آنها بازی کنید.
شرایط بازی کردن را برای فرزندان خود حفظ کنید و در بازی با آن ها مشارکت کرده و شاد بودن را به آن ها بیاموزید. به یاد داشته باشید که بچه ها با آزاد کردن انرژی درونشان، احساس شادی و نشاط می کنند. بنابراین تا آنجا که می توانید با کودکان خود بازی های کودکانه انجام دهید. شاید نتوانید هم پای یک کودک بدوید و تحرک داشته باشید ولی حضور شما، انرژی را در کودک افزایش می دهد و دلیلی برای خنده و شادی هردوی شما خواهد شد. همچنین بچه ها از این که می توانند بیشتر بپرند و سریع تر بدوند، احساس غرور می کنند. هر چه زمانهای شاد بیشتری را با هم خلق کنید، در آینده نوجوانان و جوانان سالمتر، خوشحالتر و موفقتری را مشاهده میکنید، زیرا شادی تأثیر روحی و جسمی فوق العادهای بر انسان میگذارد.
شما می توانید در هر سنی برای کودک خود بازی های مناسب را در نظر بگیرید و در انجام این بازی ها وی را همراهی کنید. همچنین می توانید در نظر گرفتن شرایط محیطی برای این بازی ها برنامه ریزی کنید
به عنوان مثال
فهرستی از بازی هایی که می توانید روی کاغذ انجام دهید تهیه کنید. این فهرست در روزهای بارانی یا اوقاتی که امکان بیرون رفتن از منزل وجود ندارد به شما کمک می کند.
می توانید با لگو ها، کارت ها و چوب های بستنی ساختمان سازی کنید.
می توانید با استفاده ازچند لیوان و سکه هم فرزندتان را سرگرم کنید و برای او شعبده بازی کنید
با ساختن پازل ها و حل کردن معما فرزندتان را همراهی کنید.
با انجام بازی های محلی و خانوادگی مثل هپ، دوز و گل یا پوچ هم با کودکتان بازی کنید.
می توانید با پخش یک آهنگ در جمع کودکان با رد و بدل کردن توپ بین آنها و قطع آهنگ هم کودکان را سرگرم کنید و این بازی را آنقدر ادامه دهید تا تنها یک نفر باقی بماند و نفر آخر برنده ی بازیست.
با فرزندتان پرواز پرندگان و حرکت ابرها را مشاهده کنید. این کار می تواند برای آنها تفریح به شمار آید.
از این دسته بازی ها بسیارند و بسته به علاقه و شرایط می توان از آنها بهره گرفت و در نهایت سادگی فرزندان را شاد نمود. به این مسأله مهم توجه داشته باشید که همه کودکان به زمانی برای تخلیه بار هیجانی، زنگ تفریح و بازی های شادی بخش نیاز دارند.
بسیاری از روانشناسان بر این باورند که با نشاط بودن امری آموختنی است. وقتی از همان دوره نوزادی، با فرزندانمان رفتار خوشایندی داشته باشیم و شرایط خوشحال کننده ای برایشان فراهم آوریم، آنها نیز تصور می کنند که خوشحال زیستن راه طبیعی و درست زندگی است. در حقیقت این نوزادان در آینده به افرادی تبدیل می شوند که همواره موقعیت های شادی آور برای خود خلق می کنند، در روابطشان با دیگران موفق عمل می کنند و نسبت به شرایط دشوار زندگی نیز دید مثبتی خواهند داشت. کودکانی که طی سال های اولیه زندگی، بیشتر لحظات خود را در شرایط ناراحت کننده سپری می کنند، به طور خود به خود می آموزند که غصه دار بودن، راهی طبیعی است که آنان باید در زندگی پی بگیرند.
هنگام عوض کردن پوشک، ماشین سواری، حمام کردن یا هر زمان دیگر، می توانید ترانه هایی را که خودتان سروده اید برای فرزندتان بخوانید. بهتر است از کلمات خود ولی با ضرب آهنگ ترانه های معروف استفاده کنید و آوازی زیبا برای کودک تان خلق کنید. اگر چنین کاری انجام دهید، نه تنها کودک از انجام آن فعالیت ها لذت بیشتری می برد، بلکه ممکن است در شعر خواندن نیز با شما همراه شود. در حقیقت می توان از این روش برای برقراری ارتباط اولیه با فرزند استفاده کرد.
برنامه های تلویزیونی برای کودکان بالای دو سال مفید است و آنها می توانند اطلاعات آموزشی مختلفی از این وسیله دریافت کنند، اما تماشای تلویزیون برای کودکان زیر دو سال چندان مفید نیست. تصور بر این است که تلویزیون برای آموزش زبان به نوزادان کمک می کند، اما مطالعات نشان می دهد که اثر شنیدن و آموختن کلمات از این وسیله، هرگز قابل مقایسه با مکالمه زنده با اطرافیان نیست.
کودکان نیازمند ارتباطات انسانی هستند تا بتوانند کلمات را از یکدیگر تمیز دهند و مفهوم آن را درک کنند. تلویزیون فرصت شنیداری کودک را جهت برقراری ارتباط با دیگران، محدود می سازد. برای آموزش و تحریک کنجکاوی کودکان و بویژه نوزادان، وجود اشیای سه بعدی و حرکات واقعی آنان لازم است که برنامه های تلویزیون فاقد این توانایی است و نمی تواند کمکی در این زمینه بکند. پس، بهتر است والدین گاهی تلویزیون را خاموش کنند و خودشان ارتباط صمیمانه ای با کودک برقرار سازند تا هر دو لحظه های دلپذیرتری را سپری کنند.
برای خندیدن می توانید لطیفه بگویید، داستان های طنز و خنده دار و شعرهای شاد بخوانید و یا به دنبال سرگرمی های شاد کننده باشید. هر طور که شده کاری کنید تا صدای خنده فرزندتان بلند شود. آن وقت خواهید دید که با خنده او شما هم خواهید خندید. برای فرزندتان داستان های طنز بگوید، صدای خود را تغییر دهید و آنها را هم وادار کنید همین کار را تکرار کنند و در جمع دوستانشان این بازی را انجام دهند. توجه داشته باشید که در مجموع، خندیدن تأثیر فراوانی بر جسم و جان انسان می گذارد و بسیاری از فشارهای روانی وی را کاهش می دهد. اکسیژن بیشتری به بدن می رسد و فرد می تواند با روحیه بهتری به حل مشکلات بپردازد. همچنین فراموش نکنید که کودکان موفق، کودکان شادند.
اگر همواره به احساسات کودک توجه داشته باشید و با او همدردی کنید، کودک نیز می آموزد که به راحتی عواطف خود را بیان کند. حتی در دوران نوزادی، اگر مادر پاسخگوی نیازهای کودک باشد، این پیام در ذهن کوچک نوزاد نقش می بندد که خواسته ها و آرزوهایش اهمیت دارند و در حقیقت احساساتش مورد احترام والدین است.
گاهی ممکن است که خواسته های کودک از نظر والدین غیرضروری و ناموجه و حتی خطرناک جلوه کنند. اگر در این مواقع، والدین نسبت به کودک بی اعتنایی کنند و بدون صحبت کردن، او را از خود دور کنند، در واقع برای احساسات واقعی او اهمیتی قائل نشده اند.
حتی اگر تصور می کنید که در این مواقع، ناراحتی فرزندتان بی مورد است باید خود را جای او بگذارید تا بتوانید احساسات او را بهتر درک کنید. مثلاً هنگامی که کودکتان خواسته نا به جایی دارد، باید بنشینید تا در سطح او قرار بگیرید و در چشمان او نگاه کرده و بگویید: « تو واقعاً می خواهی با این وسیله بازی کنی؟ می دانم که برایت سخت است که با خواسته ات مخالفت کنم، اما چاره ای نیست. من نمی توانم به تو اجازه دهم با این وسیله بازی کنی، زیرا تیز است و ممکن است به خودت آسیب برسانی. بیا با هم بگردیم و وسیله جالب تر و خنده دارتری برای بازی، پیدا کنیم».
به کار گیری این شیوه سبب می شود که کودک سریع ناراحتی خود را فراموش کند و حالات درونی اش بهتر شود؛ زیرا اگرچه از دست یابی به خواسته اش بازمانده است، اما به دلیل اهمیتی که شما به او می دهید، می تواند ناراحتی خود را فراموش کند.
نوزادان به صدای مادر بیش از هر آوازی عشق می ورزند. اما در عین حال پخش موسیقی نیز سبب ایجاد راحتی و آرامش در آنها می شود. موسیقی های آرامبخش (مثل موسیقی لالایی ساخته وودفورد که در آن صدای قلب انسان نیز شنیده می شود) برای آرام کردن نوزادان و کودکان بسیار مفید است و به خوابیدن آنها کمک می کند. این نوع موسیقی ها امروزه به طور وسیع در کل جهان و در بخش های مراقبت از کودکان و نوزادان، مورد استفاده قرار می گیرد.
موسیقی هایی با ریتم شاد که کودکان را به جنب و جوش و جست و خیز وا می دارد نیز می توانند برای شادی کودکان مؤثر باشد.
از همان سال های اول تولد، شکل گیری شخصیت کودک و تصور او از خودش آغاز می شود و این تصویر تا پایان حیاتش با او همراه خواهد بود. قسمت اعظم این شناخت و تصور، توسط والدین شکل می گیرد. کودکان از همان بدو تولد، ویژگی های مشخصی دارند، اما برخورد والدین نیز در ایجاد این ویژگی ها نقش دارد. به عنوان مثال، ممکن است شیوه تربیتی پدر و مادر سبب شود کودک خجالتی و ساکت بار بیاید، یا فردی جسور و ماجراجو گردد. حتی برخورد بزرگترها، گاهی ممکن است سبب فروکش کردن حس کنجکاوی یا پیشرفت فرزندان گردد.
در سنین ۸ تا ۱۰ ماهگی، کودک شروع به درک این موضوع می کند که او فردی مستقل است و آرزوها و تمایلات منحصر به فرد خودش را دارد. حال اگر والدین محدودیت های شدیدی را بر فرزندشان اعمال کنند و در حقیقت هرگونه کنجکاوی او را با واکنشی سریع سرکوب نمایند، حس استقلال در کودک شاید دیگر آشکار نشود.
در نیمه اول دو سالگی، مهارت های کودک افزایش می یابد و او بهتر می تواند با مشکلات اطرافش مقابله کند و به هدف های خود دست یابد. اگرچه در این دوره، لازم است که والدین مقرراتی را برای کودک وضع کنند و فرزندشان را ملزم به انجام آن نمایند، اما در عین حال، باید سعی کنند که محدودیت ها را به حداقل میزان خود برسانند. در واقع والدین باید به گونه ای عمل کنند که ناخودآگاه، جوانه های اولیه ویژگی های خوب اخلاقی در کودکشان آسیب نبیند و شخصیتی مثبت در او شکوفا شود.
کودکان نوپا، برای انجام دادن هرکاری به کمک دیگران نیاز دارند. اما از زمانی که آن ها مفهوم استقلال را در می یابند و متوجه می شوند که قادر به انجام کارهایی به تنهایی هستند، دوست دارند که به این خواسته شان توجه شود. بهتر است به خواسته های فرزند خود، چه در زمینه کمک گرفتن و چه مستقل بودن در انجام کارها توجه کنید و به این روش سبب آشنایی صحیح کودک خود با مفهوم «کمک کردن» شوید.
وقتی کودک به اندازه ای بزرگ شد که بتواند مفهوم یاری رساندن به دیگران را درک کند، از او برای انجام دادن کارها کمک بگیرید. بچه ها عاشق کمک به والدین خود هستند. این کار سبب افزایش حس اعتماد به نفس و موثر بودن در آنها می شود.
همچنین والدین می توانند از کودک درخواست کنند که اگر تمایل دارد، اسباب بازی های قدیمی و وسایلی که مدت هاست به سراغشان نرفته را ، به بچه های مستمندی که می شناسد، اهدا کند. کودک در این حال از صمیم قلب احساس راحتی و شادابی می کند و از سوی دیگر استقلال در تصمیم گیری را نیز تجربه خواهد کرد.
هنگامی که فرزندتان در انجام کاری موفق شده و توانسته است به هدفش برسد، با گفتن جمله هایی که شادی شما را از این پیروزی نشان می دهد، او را تشویق کنید. البته مراقب باشید که تشویق هایتان اغراق آمیز و بیش از حد لازم نباشد.
هرگز از اشتیاق کودک نسبت به موضوع و وسیله ای که دوست دارد، جلوگیری نکنید. آزاد گذاشتن کودک در مورد چیزهای مورد علاقه اش، سبب افزایش حس اعتماد به نفس در او می شود و حتی علاقه به یادگیری در مورد موضوعات جدید را برای کودک فراهم می آورد.
توجه داشته باشید که هر کودکی توانایی و استعداد خاصی دارد. به استعدادهای خاص آنها اهمیت داده و این امکان را به آنها بدهید که در این موارد خاص خودی نشان دهند. مثلاً اگر کودک شما به خواندن کتاب علاقه دارد، زمانی که شما آشپزی می کنید یا به باغچه آب می دهید، می توانید به او اجازه دهید برایتان کتاب بخواند. بهتر است به فرزند خود اجازه دهید علائق خود را کشف کند و حتی تجارب وسیعی داشته باشد. این امر باعث فعال شدن استعدادهای نهفته میگردد. به بازیها و فعالیتهایی که کودک انتخاب میکند توجه نشان دهید. این گونه بازیها میتواند اطلاعات بسیاری درباره استعدادهای نهفته فرزندتان در اختیار شما قرار دهد.
اگر بتوانیم به عنوان والد، اهداف معقول و قابل دسترسی برای فرزند خود تعیین کنیم و آنها را کمتر دچار بلندپروازی و بهترین بودن سازیم، بچه ها طعم شادی و لذت را در سراسر زندگی شان بیشتر خواهند چشید. باید هدف هایی را که برای کودکان ترسیم می کنیم، قابل دسترس باشند تا پس از رسیدن به آن احساس توانمندی و شادی کنند. در صورتی که به هدف های کوچک تر دست یابند، برای رسیدن به اهداف بلندتر، کنجکاوانه، همه چیز را بررسی می کنند و در مقابل فشارهای آینده، بهتر پایداری از خود نشان خواهند داد.
در نیمه دوم دو سالگی، کودکان با جدیت شروع به صحبت کردن می کنند، اما ظرافت های گفتاری در کلامشان وجود ندارد. عباراتی چون «به من بده» یا «این کا را بکن» به هیچ وجه نشانه بی احترامی کودک نیست. در روزهای ابتدایی این سن، در صدد اصلاح کلمات و جملات فرزند خود نباشید. در عوض طوری برخورد کنید که کودکتان متوجه شود که حرف های او را فهمیده اید و سپس خودتان آن عبارت را به شیوه محترمانه تکرار کنید و به تدریج نوع گفتار کودک را اصلاح کنید: « به من بده، لطفاً! این برای شماست».
بعضی از والدین ممکن است کودک خود را دوست داشته باشند ولی به او احترام نگذارند. نکته مهمی که والدین باید به آن دقت کنند این است که دوست داشتن کودک کافی نیست، بلکه لازم است شما برای او احترام قائل باشید تا احساس امنیت و شادی را به وی هدیه کنید. احترام مانند دوست داشتن، هم از طریق بیان و هم از طریق عمل نشان داده می شود. شما میتوانید با گوش دادن فعال به حرفهای کودک، برقراری تماس چشمی، توجه به گفته های کودک بدون آنکه برای اتمام سخنانش بی صبری نشان دهید، کمک کردن به کودک در یافتن کلمات مناسب برای توضیح دادن و به زبان آوردن هیجاناتش و قطع نکردن حرفهای او، احترامتان را به وی نشان دهید.
هیچ چیز مثل گوش دادن به سخنان کودک و توجه کردن به رفتارهای او نمی تواند احساس شادی و شعف را در وی به وجود آورد. در واقع با این کار خود به او می فهمانید که چقدر برایش ارزش قائلید. شنونده فعال بودن به معنای آن است که وقتی فرزندتان با شما صحبت می کند، اگر کاری در دست دارید، کنار بگذارید و به گفته های او توجه کنید.
والدین همچنین میتوانند با تشویق کاری که کودک انجام میدهد احترام خود را نسبت به او نشان دهند و شادش کنند، حتی اگر این کار کامل و بینقص نباشد. در این صورت کودک فرصت مییابد تا عقاید خود را بدون ترس از تمسخر و استهزا نمودن بیان کند. احترام به کودک، اضطراب و تنش او را کاهش خواهد داد و منجر به خلق امنیت و شادی درونی در وی خواهد شد.
یکی دیگر از روشهای شادی آفرین، آموزنده و تقویت کننده خلاقیت و تخیل برای کودکان، قصه گویی است، زیرا کودک از شخصیتهای داستان تأثیرات مثبت زیادی می پذیرد و درسهای لایه های زیرین داستان را در وجود خود شکل می دهد.
والدین اغلب تصور می کنند که کتاب خواندن برای نوزادان کار بی فایده ای است، اما ما پیشنهاد می کنیم که با برنامه ریزی مناسب این کار را انجام دهید. کتاب وسیله خوبی برای یاد دادن نام اشیاء پیرامون به کودکان است. در ابتدا می توانید با کتاب های ساده که از جنس تخته هستند و در هر صفحه تنها یک عکس یا کلمه حک شده است، همچنین کتاب هایی که فقط تصویر دارند و فاقد نوشته هستند، استفاده کنید.
کودک از طریق داستان با حقایق و تجربیات زندگی آشنا می شود. قصه ها می توانند قدرت فهم و بیان کودک را افزایش داده، خلاقیتش را شکوفا کرده و در بهبود مهارتهای زبانی کودک و گسترش گنجینه کلماتش کمک کننده باشند. بهتر است هنگام خواندن قصه از روی کتاب، انگشت خود را زیر خط های نوشته شده قرار دهید تا کودکتان متوجه شود که این خطوط سیاه، همان مطالب کتاب است و به این ترتیب علاقه به مطالعه در او شکوفا شود.
فرد قصه گو باید سعی کند با استفاده از حرکات بدن، تغییر لحن صدا، قصه های عکسدار، استفاده از عروسک شخصیتهای قصه، و سؤال و جواب آن را برای کودک جذابتر و اثرگذارتر کند. اهمیتی ندارد که در کتاب چیزهای خنده دار و تقلید صداهای جالب نوشته شده است یا خیر، والدین می توانند برای ایجاد علاقه در فرزند خود، صداهای خنده آور از خود درآورند تا لحظات شادی را برای کودک ایجاد کنند.
این روش قصه گفتن و قصه خواندن، نه تنها ارتباط شما را با فرزندتان تقویت می کند، بلکه پایه های علاقه به مطالعه و لذت از آن را برای کودک به وجود می آورد.تحقیقات علم روانشناسی ثابت کرده است که قصه درمانی می تواند به افزایش شادی و ذوق، حل مشکلات یادگیری، اختلالات رفتاری، کاهش افسردگی، رشد اخلاقی و موفقیت کودک کمک کند و در زندگی کودک نقش بسیار مهمی داشته باشد.
اگر والدین الگوی خوبی برای شادی و نشاط بچه ها نیستند می توانند از فرد دیگری که روحیه ایجاد نشاط در بین اعضای خانواده را دارد یا حتی از یک روانشناس بهره بگیرند. ترتیب دادن مهمانی های آخر هفته یا پیک نیک رفتن با خانواده های دیگر روش های پیشنهادی ما هستند.