حمید تیموری
حمید تیموری
خواندن ۲ دقیقه·۱۷ روز پیش

۱،۱۷۰ روز گذشت

آخرین بار آبان ۱۴۰۰ اینجا نوشتم. الکی الکی ۳۸ ماه گذشت. نه اینکه راحت باشه، پوستم کَنده شد، الکی چون هیچ‌چیزی جلودارِ زمان نیست، لعنتی عین اسیده جر میده میره جلو. حالا من هنوز ۳۰ ساله شدن رو کامل باور نکردم، چند ماه دیگه یه عددم میاد روش.

تو این ۱۱۷۰ روز، ۱۰۱۷۰ تا اتفاق افتاد! حمید تیموری ۱۴۰۰ رو اگه الان ببینم، به‌جرئت میگم باهاش غریبه‌م. این سه سال زیادی پُرچالش(لغت مثبتش) بود. امروز دلم خواست اینجا بنویسم، شاید حتی یه نفر هم نبینه، ولی من که کارم شده ویو، این یه‌ جا دیگه حق دلمه.

یه داروی نجات!

چند ماهی میشه که از توییتر فارسی فاصله گرفتم. با اینکه اولین سوشالم بعد از سال‌ها دوری بود و خیلی چیزا ازش گرفتم، ولی حس کردم دیگه داره بیشتر ضرر میزنه. البته فقط توییتر(فارسی) نبود، تقریباً همه چی رو تصفیه کردم: کانال‌های تلگرامی، هوم و اکسپلور اینستاگرام، و خب تلویزیون که قرن‌هاست نمی‌بینم.

گویا بهش میگن “رژیم رسانه‌ای”، توی این روند سه ماهه از شروع و ادامش به مرور، تاثیر فوق‌العاده خوبی داشت. الان باور دارم هرآنچه از چشم و گوشم وارد مغزم میشه تاثیر داره، ضربش کن در تعداد و زمان.

دیدی مامانا اکسپلورشون پُر از زردچوبه سرطان‌زا و آب باعث میشه فلج بشی توی برنج رادیواکتیو هست و غیره، حالا ما مثلا میخندیم اما مگه اینستاگرام/توییتر/یوتوب خودمون نسخه متفاوتیه؟ فقط بجای زردچوبه سرطان‌زا داریم چالش خیابونی خیانت و ر‌ویداد منحصر به فرد قهوه خوردن فلانی، در آینه باشگاه، بعد تماشای اسطوره‌های کسب ثروت، پس دعوای x و‌ y‌، حین جنگ a و z، در ادامه افزایش آلودگی برگ درختان رو میبینیم؛ لوپ همون لوپه فقط یه مدل دیگه‌ باطله.

تصمیم گرفتم هر چیزی که می‌بینم، یه آورده داشته باشه، آورده مادی نه‌ها، استاندارد داشته باشه، وگرنه بی‌رحمانه حذفش میکنم. طنز میبینم؟ آره! ناله؟ چرا که نه! ولی همش باید یه چهارجوب کیفی داشته باشه. حتی ویدیو سمی و زرد هم میبینم، ولی بیشتر از ۱۰-۱۵ دقیقه دلمم نمیخواد دیگه. زهرمارم اکیه ولی اونم باید استاندارد باشه.

آروم ولی مداوم

این روند کم‌کم بود. یه روز از حاشیه و اخبار فاصله گرفتم، یه روز دیگه محتوای بی‌کیفیت رو حذف کردم. الان، هر روز تاثیر مثبتش رو تو زندگیم حس می‌کنم. حس می‌کنم مغزم سبک‌تره، ایده‌ها راحت‌تر میان، و تمرکزم بیشتر شده. حسش مثل فیلم Limitless هست که طرف قرص می‌خورد مغزش می‌شد راکتور!

بازم میگم روند چندماهه بود هنوزم اولشه و باید جلو رفت؛ قدم به قدم، با شیب کم. وای که این شیب‌ کم(حتی کمتر از ملایم) چه فرمول معجزه‌کننده‌ایه، از بچگی هی بدو‌ بدو جاموندی همه رفتن مریخ بدبخت شدی، الان دیگه وقت و انرژیشم باشه عجله که هیچ، سرعت متوسط هم‌‌ نمیخوام، فقط یه شیب کم، ولی مدام! حتی همیشه منظمم نه، فقط مدام!

افزایش تمرکزشبکه‌های اجتماعیرسانه‌های اجتماعیتوسعه فردیپیشرفت شخصی
کارگردان ویدیو، بازیگر، کارآفرین استارتاپ، موسس ایران فیلم، www.hamid.is | نگرش من:
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید