سلام ویرگول جانم
اگر پستای قبلی رو خونده باشین میدونین که من امسال بعد از 7 سال تصمیم گرفتم که دوباره کنکور سراسری رو بدم.البته باید بگم که الان خودم دانشجوی کارشناسی ارشدم و فقط پایانامم مونده.
توی دو ماه و اندی نشستم و درسای رشته ادبیات و علوم انسانی نظام قدیم رو برای اولین بار خوندم (رشته دبیرستان خودم ریاضی بود) و اگه جذابیت فلسفه و تاریخ ادبیات و جامعه شناسی و خیلی درسای دیگش رو کنار بذاریم پروسه طاقت فرسا و سختی بود جوریکه فقط به اونایی که شوق یادگیری دارن توصیش میکنم.
توی مرحله بعدی رتبه ها اعلام شد و با کمال خوشحالی باید بگم رتبه کل 8034 و رتبه ریز گروه 5 یعنی روانشناسی که من میخواستم7566 شد. نمیگم عالیه ولی برای من اونم تو فاصله زمانی دوماه خیلی خوب بود.
با کمی خوشبینی شاید میشد شبانه روانشناسی دانشگاه کرمان رو بیارم. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشه.
همه میدونیم تحصیل همزمان توی دوتا رشته دانشگاه دولتی مجاز نیست مگر طی یه شرایط خاص و من هم فکر میکردم که میتونم شامل اون شرایط خاص بشم.
شرایط تحصیلیم که فقط پایانامه ازش مونده بود و معدلم و اینکه توی اینجور مسائل دست دانشگاه خیلی بازه همه و همه باعث میشدن مطمئن بشم که میشه توی رشته روانشناسی تحصیل کنم اما...
دیروز رفتم دانشگاه تا بتونم با استفاده از طرح کهاد ببینم امکانش هست یا نه. چون اگر اطلاع ندی و انتخاب رشته و بعد ثبتنام کنی رسما مهر اخراجی رو روی رشته اولت زدی. اما چشمتون روز بد نبینه بعد از صحبت با معاون کل اموزش دانشگاه به این نتیجه رسیدم که من برای استفاده از طرح کهاد یسری چیزا رو کم دارم و از طرفی دانشگاه هم خیلی علاقه مند نیست که همیاری برسونه. هر چی گفتم اقا تو بند اخر ایین نامه گفته تو شرایط خیلی خاص دانشگاه ها خودشون قدرت تصمیم گیری دارن، حضرت معاون فرموندن که خیر، دانشگاه باهنر هیچ قدرت تصمیم گیری نداره و ما طبق دستور وزارت خونه عمل میکنیم و تحصیل همزمان حتی اگه یک واحد هم مونده باشه امکان نداره......
بله با حس خیلی بدی برگشتم خونه. ناکام از هر چیزی که براش تلاش کرده بودم و نادم از اینکه چرا اطلاعات و شرایط رو قبل از تصمیمم کامل نخوندم یا چرا دانشگاه براحتی از تلاشم چشم پوشی کرد و گفت ما طبق دستور عمل میکنیم( حالا بماند برای خیلی جاها و خیلی چیزا اقایون از کلی تبصره و ماده استفاده میکنن ولی برای یه ادم ساده فقط طبق قانون عمل میکنن. البته نباید دیگرون رو متهم کرد شاید واقعا نمیتونست کاری بکنه یا شاید با این رتبه من اصلا کرمان هم قبول نمیشدم نمیدونم). اما راستش رو بخواین خیلی ناراحت شدم و هیچ کاری هم از دستم بر نمیومد.اما باز یاد حرف مامانم افتادم اینکه به خدا اعتقاد دارم یا خدای نکرده کافرم؟
از طرفی یادم افتاد سال اولی که کنکور ارشد قبول نشدم ( بماند که اونم خیلی حس بد و فاجعه ای بود)تصمیم گرفتم از فرصت پیش اومده استفاده کنم و فرانسه نیمه تمومم رو تموم کنم و دیپلمم رو بگیرم و همین کار روهم کردم. بماند که چقدر به نفعم شد و الان سه سالی هست که در کنار زبان انگلیسی، فرانسه رو هم تدریس میکنم.
دیشب یکی از بچه ها ازم پرسید: حتما الان خیلی ناراحتی؟ در جوابش گفتم: اره ناکامی احساس خیلی بدیه اما از طرفی کلی هیجان دارم و با خودم فکر میکنم که این بار خدا چه چیز معرکه ای رو برام کنار گذاشته که بخاطرش باید از کنکور امسال صرفه نظر کنم.
و اگر بخوام صادق باشم بجای حس سرخوردگی دیروز، امروز احساس انرژی مضاعفی میکنم و دارم خودم رو برای راند بعدی اماده میکنم.
پس به بچه های کنکوری و همه کسایی که توی انجام کاری به هر دلیلی ناکام موندن میگم که ناامید نشین و صبر کنین، مطمئنا خدا یه سورپرایز معرکه براتون کنار گذشته. :-)
پرونده کنکور سال 99 من همین جا به پایان میرسه
(نمیدونم برای سال دیگه هم اقدام میکنم یا نه،باید ببینم خدا چه مسیری رو برام اماده کرده.
اما میدونم هر چی که هست قراره معرکه باشه)
فعلا...