بسیاری از ما کلاسهای درس یک طرف را تجربه کردهایم، کلاسهایی که در آن معلم در نقش یک سخنران قرار میگیرد و مبحث خاصی را برای دانشآموزان توضیح میدهد، در این روش هرچند معلم تلاش زیادی میکند تا همهچیز را برای دانشآموزان توضیح دهد، اما در بسیاری از اوقات بچهها درس را حفظ میکنند و قدرت حل مسئلهی کافی را ندارند، قبلا در مقالهی آشنایی با یادگیری فعال در کلاس درس راهکارهایی را بررسی کردیم که با رعایت آنها میتوانید فرایند یادگیری فعال را در کلاسهای درس خود پیادهسازی کنید و از مزایای آن برای کلاستان بهرهمند شوید، در صورتی که هنوز این مقاله را مطالعه نکردید، همین حالا آن را بخوانید.
اگر مقالهی یادگیری فعال را مطالعه کرده باشید، احتمالا متوجه شدهاید که بخش زیادی از فرایند یادگیری در این روش با مشارکت و همراهی دانشآموزان انجام میشود؛ یادگیری مشارکتی از این جهت مهم است که قدرت حل مسئله را به دانشآموزان میدهد و کمک میکند تا نحوهی انجام کار گروهی و همکاری را فرا بگیرند، برخلاف شیوهی آموزش سنتی که معلم به شکل یکطرفه کلاس را اداره میکرد، در یادگیری مشارکتی این دانشآموزان هستند که فرایند آموزش را پیش میبرد و معلم در حقیقت نقش یک همراه و راهنما را برای بچهها ایفا میکند.
در روش یادگیری مشارکتی بچهها به گروههای چند نفره تقسیم میشوند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش میکنند، این نوع از آموزش به دانشآموزان یاد میدهد که برای رسیدن به موفقیت باید باهم تلاش کنند و با تکروی یا توجه نکردن به کار تیمی، موفقیتی هم وجود نخواهد داشت؛ این موضوع نهتنها مهارت کار گروهی و همدلی را در دانشآموزان تقویت میکند، بلکه آنها را برای زندگی بهتر در اجتماع نیز آماده میکند.
برای اینکه فرایند یادگیری مشارکتی به خوبی انجام شود، معلم یا مسئول کلاس باید چندین مهارت را در خود پرورش دهد، هدفگذاری صحیح و اصولی و مهارت رهبری از جملهی این موارد هستند؛ برای اینکه دانشآموزان بتوانند بهترین نتیجه را از کار گروهی خود بگیرند، باید اهدافشان را بهگونهای انتخاب کنند که همهی اعضای گروه بتوانند به آن هدف دست پیدا کنند، اهداف واقعگرایانه نه خیلی سخت و دور از دسترس هستند و نه به سادگی به دست میآیند، بلکه اهدافی هستند که با تلاشی معقول دانشآموزان میتوانند به آن برسند.
فرقی نمیکند در فرایند یادگیری مشارکتی خودتان به عنوان معلم، برای دانشآموزان هدفگذاری میکنید یا این مسئولیت را به بچهها میسپارید، در هر صورت باید مطمئن شوید که همهی بچههای گروه میتوانند به هدف تعیین شده برسند.
مهارت دیگری که برای اجرای فرایند یادگیری مشارکتی در کلاس درس به آن احتیاج دارید، مهارت رهبری است، اینکه بتوانید اهدافی را برای دانشآموزان مشخص کنید، موعد انجام کارها را به آنها بگویید و نتیجه را از آنها بخواهید، مستلزم داشتن مهارت رهبری است که یک مهارت اکتسابی به حساب میآید؛ اما همیشه نباید این فرایندها را خودتان برای دانشآموزان انجام دهید، بلکه به مرور زمان باید آن را در دانشآموزان تقویت کنید و کاری کنید تا خود اعضای گروه و به خصوص سرگروهها توانایی مدیریت و هدایت تیمهای خود را داشته باشند.
ضمنا برای اینکه همهی بچهها بتوانند مهارت کار گروهی را فرا بگیرند، بد نیست هر از گاهی سرگروه تیمها را تغییر دهید تا همهی دانشآموزان فرصت یادگیری مهارتهای هدفگذاری و رهبری را داشته باشند و بتوانند آن را تجربه کنند، در روشهای یادگیری سنتی این مجموعه مهارتها چیزی نیستند که در مدرسه تدریس شوند و هنگامی که دانشآموزان بزرگتر میشوند مجبورند آنها در اجتماع فرا بگیرند، درحالی که در روش یادگیری مشارکتی علاوهبر یادگیری دروس و قدرت حل مسئله، دانشآموزان مهارتهای مهمتری را هم میآموزند که میتواند برای آنها مفید و کاربردی باشد.
همیشه در کارهای گروهی، احتمال بروز مشکل و اختلاف بین اعضای گروه وجود دارد، مثلا بعضی از دانشآموزان از گروه کنارهگیری میکنند و تمایل ندارند هیچ فعالیت داشته باشند، نظراتشان را با سایر اعضای گروه به اشتراک نمیگذارند و مسئولیتهای گروهی خود را انجام نمیدهند، این دسته از دانشآموزان به سادگی قابل تشخیص هستند و احتمالا میتوانید به راحتی مشکلاتشان را با کمی گفتگو برطرف کنید.
دستهی دیگری از دانشآموزان، آنهایی هستند که در ظاهر فعالند و در کارهای گروهی مشارکت دارند، اما در حقیقت در خلاف جهت اهداف گروه فعالیت میکنند و وظایف مهمی که برعهدهشان گذاشته میشود را بهخوبی به سرانجام نمیرسانند.
برای اینکه بتوانید با چنین مشکلاتی در گروههای دانشآموزی مقابله کنید، میتوانید برای هر یک از اعضای گروه یک مسئولیت فردی ایجاد کنید، تا علاوهبر اینکه خود را در یک گروه میبینند، نسبت به وظایفی که به شکل فردی به آنها محول شده نیز احساس مسئولیت کنند؛ برای این منظور باید سعی کنید اندازهی گروه را تا حد ممکن کوچک نگه دارید تا همهی اعضا احساس مسئولیت کنند و بدانند که کارشان به چشم میآید.
همچنین میتوانید گاهی اوقات مسئولیتهای فردی را به دانشآموزان محول کنید، به عنوان مثال گاهی اوقات شرح فعالیتهای گروه را از یک دانشآموز بپرسید و از اون بخواهید تا کارهایی که در یک جلسه انجام دادهاند را برای شما توضیح دهد، در این صورت همهی بچهها میدانند که باید در جریان کارهای گروهی باشند؛ همچنین لازم است برخی از آزمونها و پرسشها را به شکل انفرادی انجام دهید تا دانشآموزان سعی نکنند خود را پشت گروهشان مخفی کنند.
بهطور کلی یادگیری مشارکتی همان چیزیست که میتواند اعتماد بهنفس دانشآموزان را افزایش دهد و آنها را به درس و مدرسه علاقهمندتر کند، همچنین بچهها با این روش قدرت حل مسئله را فرا میگیرند و میدانند برای موفقیت بیشتر باید در قالب گروه تلاش کنند و کار تیمی میتواند برگ برندهی آنها محسوب شود.
آیا شما به عنوان معلم تابهحال از روشهای یادگیری مشارکتی استفاده کردهاید؟ بهنظرتان این روش چقدر در یادگیری دانشآموزان موثر است؟ دیدگاهها و تجربیات خود را با ما و سایر کاربران همکلاسی به اشتراک بگذارید.