بالاخره ۱۳ آبان از راه رسید و دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران شروع شد. از نگرانیهای معمول جامعه که بگذریم، خیلی از صاحب منصبان حکومتی به فکر چاره اندیشی هستند برای مقابله با این تحریمها یا حداقل کاهش فشارهای اقتصادی حاصل از اونها... راهکارهایی برای فروش نفت، حفظ روابط تجاری، نقل و انتقالات بانکی و هزار ترفند استراتژیک که البته عقل بنده و شما به اونها قد نمیده... ما بین همه این راهکارها، یه بخش اما هست که مربوط به ما میشه و اتفاقا تو حوزه دانش و اطلاعات ما هم قرار میگیره؛ زنجیرهبلوک و رمزارزها!!!
تقریبا از یک سال پیش و حتی قبل از شروع تحریمهای اولیه زمزمههایی از جاهای مختلف به گوش میرسید که اگه بیتکوین اینقدر خوبه و تراکنشهاش قابل ردگیری نیست و میشه بدون نظارت هیچ نهاد ناظری پول جابجا کرد، خوب چرا ازش استفاده نکنیم؟؟
بعد از شروع دور اول تحریمها اما قضیه یه کم جدیتر شد... اخبار داخلی از تلاش بانک مرکزی برای قانونی کردن بیتکوین میگفت و سیاستمداران کشوری و لشگری از امکاناتی که زنجیرهبلوک و رمزارزها برای کشور به ارمغان میارن. (نتایج هم از حق نگذریم خوب بود، ماینینگ بالاخره به عنوان یک صنعت پذیرفته شد و احتمالا به زودی قوانین و مقررات مربوط به خرید و فروش بیتکوین هم تدوین و تصویب میشن)
تو چند وقت اخیر داستان باز هم جدیتر شده و به نظر میرسه طرح راهاندازی رمزارز ملی با پشتوانه نفت برای دور زدن تحریمها در حال بررسی هست یا حداقل به عنوان یک گزینه جدی مطرح شده...
دور زدن تحریمها با کمک رمزارزها دردسرها و پیچیدگیهایی داره که فنی و تخصصی نیستن و بیشتر به بحثهای نظری مالی و اقتصادی مربوط میشن تا دانش تخصصی کامپیوتر و شبکه و فناوری زنجیرهبلوک.
رمزارزها کلی مزیت دارن و هیچ شکی توش نیست، کلی کاربرد دارن که باز هم حرفی توش نیست، میشه ازشون برای خیلی کارها کمک گرفت، بازهم موافقم؛ اما استفاده از رمزارز برای دور زدن تحریم؟
قبل از هر چیز بهتره به این نکته توجه کنیم که مشکل ما فقط انتقال وجه نیست، کشورهای دیگه از ترس مجازاتهای امریکا یا حداقل از دست دادن بازار بزرگ ایالات متحده با ما داد و ستد نمیکنن و اگر بتونیم کشوری رو متقاعد کنیم که با ما وارد تجارت بشه اون زمان تازه بحث روش انتقال وجه مطرح میشه.
سادهترین جواب این هست که اگه یه کشوری رو متقاعد کردیم که علیرغم تمام تحریمها از ما نفت و فراوردههای نفتی بخره حتما میتونیم راضیشم کنیم که پول نفت رو از طریق یه ارز غیردلاری و از طریق شبکه بانکی خصوصی انتقال بده، مثل همین توافقی که با هند انجام شد و قراره پول نفت با روپیه پرداخت بشه اونم از طریق یه بانک خصوصی که هیچ تراکنش بینالمللی با جاهای دیگه دنیا نداره!!!
واضحه که نیازی به تراکنش رمزارزی تو این داستان نیست اما برای روشنتر شدن قضیه بزارین فرض کنیم که قراره این کار با یه رمزارز غیر متمرکز مثل بیتکوین انجام بشه:
بیتکوین برای نقل و انتقال مبالغ کم که بخوایم ردی ازش نمونه خیلی خوب و مناسب هست اما واسه کشوری مثل ایران که درامد فروش نفتش حدود ۴۰ درصد تولید ناخالص ملیش هست راهکار مناسبی نیست. ورود چنین سرمایهای به بازار یه رمزارز هم به راحتی قابل ردگیری هست، هم باعث نوسان شدید قیمت اون رمزارز میشه و البته ریسک بسیار پرخطری هم هست. از طرفی کل بیتکوین تولیدی داخل کشور هم در حدی نیست که بشه برای خرید از کشورهای دیگه ازش استفاده کرد.
حالا که دور زدن تحریمها با کمک رمزارزهای غیرمتمرکز مثل بیتکوین جواب نمیده، خب خودمون یه رمزارز درست میکنیم که خودمون هم بهش نظارت داشته باشیم و البته یه پشتوانهای مثل نفت هم بهش میدیم که اعتبار داشته باشه.
این سناریو رو قبلا ونزوئلا امتحان کرده؛ نتیجه کاملا مشخص هست ... امریکا علاوه بر این که خرید نفت ونزوئلا رو ممنوع اعلام کرد، هر نوع معامله با رمزارز پترو هم ممنوع کرد و رمزارز ملی ونزوئلا با پشتوانه نفتی که داشت هنوز هم ارزش چندانی نداره.
تو شرایط فعلی که تحریمهای امریکا اقتصاد نفت ایران رو هدف قرار داده فروش نفت اگر ناممکن نباشه محدود میشه و رمزارزی که با پشتوانه نفت توی مخازن ساخته بشه نمیتونه ارزش و قیمت مناسب پیدا کنه. از طرف دیگه تو این شرایط کشورایی که میخوان با ایران معامله کنن به فکر منافع خودشون هستن و سعی میکنن معامله رو به سمت تهاتر و معامله کالا به کالا پیش ببرن تا بتونن از فروش اجناس صادراتی خودشون هم بهره ببرن... اما اگر هم حاضر به معامله پولی از طریق یک کانال رمزارزی خصوصی بشن احتمالا پشتوانه اون رمزارز رو چیزی مثل طلا قرار میدن که خودش مشکل بعدی رو به وجود میاره؛ چنین راهکاری با چاپ کردن اسکانس تفاوتی نداره و تنها تغییر دادن اسم ریال به ریال کوین هست و حتی میتونه به معنی ایجاد بدهی برای کشور و افزایش تورم هم باشه.
یکی از مزیتهای اصلی رمزارزها غیرمتمرکز بودن اونهاست که رمزارزهای دولتی چنین قابلیتی ندارند و استفاده از رمزارز ملی برای مراودات تجاری بینالمللی اون هم برای کشوری که مشمول تحریمهای همزمان مالی و نفتی هست سخت به نظر میرسه.
درحال حاضر از نظر دانش فناوری زنجیرهبلوک تقریبا هم تراز با سایر کشورهای جهان هستیم و هر چند شرکتهای معدودی در زمینه خدمات زنجیرهبلوک فعالیت دارند، متخصصان و مهندسان ما میتونن همه قابلیتهای زنجیرهبلوک رو به کاملترین شکل پیادهسازی کنن.
تو شرایط فعلی استفاده از قابلیتهای زنجیرهبلوک برای توسعه زیرساختهای داخلی کشور و کاهش هزینههای سازمانی و مدیریت شفاف فرایندهای داخلی و در کنار آن سرمایهگذاری برای توسعه این فناوری در کشور و شاید تبدیل ایران به هاب منطقهای فناوری زنجیرهبلوک و در نهایت صادرات خدمات فناورانه مبتنی بر زنجیرهبلوک هوشمندانهترین راهکاری است که میتوان برای کمک به اقتصاد کشور در نظر گرفت.
با وجود تمام مشکلاتی که گفتیم اگه هنوز هم بخوایم از رمزارزها برای کم کردن فشار تحریمها کمک بگیریم راهکارهای بهتری وجود داره. برای اجرای این راهکارها به یه برنامه مدون و چندوجهی نیاز داریم که از نظر عملیاتی و فنی به طور کامل قابل پیادهسازی و اجرا باشه و البته یه تیم فنی خوب که از عهده عملیاتی کردن اون بر بیاد.
توضیح این راهکار تو نوشته امروز نمیگنجه؛ شاید تو یه مطلب دیگه درباره راهکار پیشنهادیمون و شیوه پیادهسازیش توضیحاتی نوشتم.
برای آشنایی بیشتر با قابلیتهای زنجیرهبلوک پیشنهاد میکنم به نمونه پروژههای انجام شده اولبلاک هم یه نگاهی بندازید.