برخی از افراد تصور میکنند که اگر کسی کسب و کار را راه اندازی کرد، در واقع به این معنا است که او میتواند وظیفه رهبری کسب و کار را هم انجام دهد. این در حالی است که بحث رهبری، یک بحث فوقالعاده خاص و ویژه است که فواید و مزایای زیادی برای کسب و کار دارد و میتواند یک بیزنس و کسانی که در آن بیزنس کار میکنند را به رشد و کمال برساند. بسیاری از تحلیلگران و متخصصان بر این باور هستند که اگر رهبری کسب و کار سست و ضعیف باشد یا اصلاً هیچ خبری از رهبر در بیزنس نباشد، سایر عناصر و اجزای آن کسب و کار معطل میماند و نمیتوانند در یک مسیر درست به سمت جلو حرکت کند.
اگر رهبری کسب و کار به درستی و با رعایت اصول صورت گیرد، راندمان و بهرهوری آن کسب و کار به بیشترین حد ممکن میرسد و در نتیجه شاهد رسیدن آن بیزنس به اهداف و آرمانهایی که پیش روی آن قرار دارد، خواهیم بود. این در حالی است که رهبری ضعیف، ابتدا به بهرهوری آن سازمان آسیب و میرساند و سپس سلامت آن کسب و کار را به مخاطره میاندازد.
دوایت آیزنهاور، یکی از رؤسای جمهور پیشین آمریکا که از بهترین مدیران آمریکایی محسوب میشود و در زمینه مدیریت و رهبری نظریههای مختلفی از خودش به یادگار گذاشته است؛ تعریف بسیار جالبی از رهبری دارد. از نگاه او رهبری یک هنر است. با داشتن این هنر میتوانید دیگران را متقاعد کنید که کاری که شما میخواهید را انجام دهند.
رهبر کسی است که در هر شرایط تلاش میکند درستترین و بهترین کار ممکن را انجام دهد و به اعضای تیم خودش انگیزه میدهد که کار درست را انجام دهند. رهبر تلاش میکند که تیم خود را با تشویق، ترغیب و انگیزه دادن به سمت هدف نهایی راهنمایی کند. رهبر تمام تلاشش را میکند که کسب و کاری که زیر دست او دارد فعالیت میکند، در بین رقبا حرفی برای گفتن داشته باشد و از صحنه رقابت عقب نماند. حال ممکن است این مسئله در ذهن شما شکل بگیرد که تفاوت رهبری کسب و کار با مدیریت کسب و کار چیست؟ بسیاری از افراد بر این باور هستند که هیچ تفاوتی بین مدیریت و رهبری نیست. در ادامه تفاوت این دو مفهوم را بررسی میکنیم:
اصلیترین تفاوت مدیر و رهبر در آن است که رهبر کسانی را دارد که پیرو او هستند ولی مدیر فقط میتواند به کسانی که برای او کار میکنند فرمان بدهد. کسی که یک کسب و کار را راه اندازی کرده است باید بتواند مهارت مدیریت و رهبری را به صورت همزمان داشته باشد. رهبر در پی این است که تیم او بتوانند چشم انداز وی را درک و باور کنند و در کنار او کار کنند تا هدفی که در ذهن دارد محقق شود و مدیر فقط دنبال این است که به این اطمینان برسد که دستوراتی که میدهد انجام شود. در ادامه به نقاط تفاوت مدیریت و رهبری کسب و کار اشاره شده است:
اولین تفاوت مدیریت و رهبری کسب و کار در این است که رهبران یک تصویر و چشم انداز پیش روی کارکنان خود ترسیم میکنند و آنها را تشویق و تحریک میکنند که آن چشم انداز و تصویر را به واقعیت و حقیقت تبدیل کنند. این افراد فراتر از دیگران فکر میکنند. آنها به خوبی میدانند که اگر اعضای یک تیم در همکاری درست با هم قرار بگیرند، بدون هیچ شک و تردیدی به موفقیت میرسند. مدیران تلاش میکنند که ابتدا اهداف را تعیین کنند و سپس میزان حرکت به سوی آن اهداف را اندازهگیری و کنترل کنند. از نظر آنها کارکنان موظف هستند که به شکلی کار کنند که هدف در موعد مقرر و به بهترین شکل ممکن محقق شود.
رهبران عاشق تغییر و تحولات مثبت و ارزشمند هستند. آنها همیشه نگرش خود را نو و بهروز میکنند و به همین خاطر عاشق تغییر فضای پیرامون خودشان هستند. هر وقت به یک رهبر نگاه کنید، تصور میکنید که خلاقیت و نوآوری مثل خون در رگهای او جاری است. رهبران وقتی میبینند که یک فرآیند دارد خوب کار میکند، قانع نمیشوند و تمایل دارند که آن را بهتر کنند. البته این افراد به خوبی میدانند که تغییرات ممکن است همیشه خوب و درست تمام نشود.
حال اگر به عملکرد مدیران دقت کنید، متوجه خواهید شد که علاقه چندانی به تغییر ندارند. اگر یک فرآیند به خوبی کار نکند، تلاش میکنند که آن را به گونهای تغییر دهند که عملکرد آن درست شود ولی اگر خوب کار کرد، دیگر به فکر بهتر کردن آن نیستند. مدیران غالباً وضعیت موجود را به هر چیز دیگری ترجیح میدهند.
ما در همیار آکادمی به طور کامل در مورد اهمیت رهبری کسب و کار توضیح داده ایم که با مراجعه به صفحه اهمیت رهبری کسب و کار برای رسیدن به موفقیت می توانید آن را مطالعه کنید.