میخواهیم در مورد موضوعی صحبت کنیم که در بسیاری از اوقات نسبت به آن ناآگاه هستیم و بدون اطلاع نسبت به این موضوع مهم برخی اقدامات مهم زندگی را انجام میدهیم. ما شغل و رشته تحصیلی خود را انتخاب میکنیم بدون اینکه استعداد خودمان را بشناسیم. وارد محیط کار میشویم بدون آنکه هوش هیجانی، هوش کلامی، برندسازی شخصی و… را در خود تقویت کرده باشیم. ازدواج میکنیم و تشکیل خانواده میدهیم بدون اینکه تیپ شخصیتی طرف مقابلمان بهعنوان همسر و شریک زندگی را شناخته باشیم و نیازهای عاطفی عمیق او را شناسایی کرده و در نظر گرفته باشیم. ما صاحب فرزند میشویم بدون اینکه شخصیت شناسی فرزندمان را بلد باشیم و اصول تربیتی را بدانیم. ما زندگی میکنیم بدون اینکه ناخودآگاه و لایههای پنهان شخصیت خود را بشناسیم.
نظریه «کهن الگوها» یا «آرکتایپهای شخصیتی» بر اساس تئوریهای کارل گوستاو یونگ روانشناس و متفکر سوئیسی شکل گرفته است. واژه کهن الگو ترجمه آرکی تایپ یا آرکتایپ است که از زبان یونانی مشتق شده است. این کلمه به معنی مدل یا الگویی است که چیزی را از روی آن میساختند. آرکتایپ یا آرکی تایپ در حقیقت برگرفته از واژه یونانی آرکه تیپوس است. همانطور که اشاره شد در واژگان یونانی به معنی الگو یا مدلی است که چیزی را از روی آن میسازند.
پیشوند Arch به معنای ریشهدار بودن، اصیل بودن، قدیمی بودن و مواردی از این دست به کار میرود. چنانکه Archetype به معنای باستانشناسی نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
در صورتی که Type را به عنوان الگو، مدل، قالب و مفاهیمی شبیه به آن معنی کنیم به همان معادلی میرسیم که در فارسی برای اصطلاح آرکتایپ به کار میبریم، یعنی: کهن الگو.
آرکتایپ در علوم و هنرهای مختلف، از جمله روانشناسی، جامعهشناسی، نمایشنامهنویسی، داستاننویسی و تحلیل اسطورهها مورد استفاده قرار میگیرد. طبیعتاً تعریف آرکتایپ در هر یک از این حوزهها میتواند متفاوت باشد و مصداقها و مثالهای آرکتایپ در یک حوزه، الزاماً با حوزۀ دیگر برابر نخواهد بود.
اگر بخواهیم در حوزه روانشناسی، آرکتایپ یا کهن الگو را تعریف کنیم باید اینگونه اشاره کنیم که کهن الگو عبارت است از: تصاویر، الگوها و مدلهایی که از ناخودآگاه جمعی بیرون میآیند. در رؤیاها، اساطیر و افسانهها ظاهر میشوند و در همه انسانها طیفی از آن وجود و مشابهت دارد.
همانطور که در قسمت قبل اشاره کردیم، نظریه شخصیت شناسی کهن الگوها یا آرکی تایپها بر اساس تئوریهای «پروفسور کارل گوستاو یونگ» روانشناس و فیلسوف بزرگ سوئیسی شکل گرفت. از او بهعنوان پدر روانشناسی نوین یاد میشود. وی مطالعات خود را بیشتر معطوف به بخش ناخودآگاه ذهن کرده بود که آنها در دو حالت کلی «ناخودآگاه فردی» و «ناخودآگاه جمعی» تعریف میکرد. یونگ، ناخودآگاه جمعی را میراثی از دورههای نخستین زندگی بشر که در حافظه تاریخی انسانها به ثبت رسیده است و همه مردم در آن سهیم هستند، بیان میکند.
یونگ پس از پرداختن به ناخودآگاه جمعی، نظریه آرکتایپها را بهمنظور روشن کردن اجزای شخصیت انسان ارائه میکند. به نظر او، آرکتایپ، افکار غریزی و مادرزادی و تمایل به رفتارهایی است که انسانها بر طبق الگوهای از پیش تعیین شده انجام میدهند. اگر بخواهیم به عبارتی دیگر این موضوع را توضیح دهیم باید بگوییم: آرکتایپ تصاویری است که بر اثر تجربههای مکرر پدران گذشته(باستانی) به ناخودآگاه بشر امروز راه پیدا کرده است.
یونگ به تکراری و عمومی بودن شخصیتها و رویدادهای زندگی در انسانها پی برد. نتیجهای که گرفت این بود: افسانههای تاریخی که در فرهنگهای مختلف وجود دارند با روشهای نمادین، تجربیات درونی مردم را به نسلهای آینده منتقل میکنند و این داستانها که به دفعات در هنر و ادبیات نقاط مختلف جهان مطرح گشتهاند، ساختار زندگی ما را شکل میدهند. در تمامی این داستانها تعداد محدودی الگوهای اصلی وجود دارند.
یونگ و برخی از شاگردانش، تیپهای شخصیتی زنانه و مردانه را بر اساس اسطورههای یونانی و داستان زندگی آن ایزدان و ایزدبانوان تحلیل و تعریف میکنند. به دلیل شکل داستانی روایت آنها به سرعت به ادبیات عمومی راه پیدا کرده است.
ما در همیار آکادمی به طور کامل، در مورد کهن الگوها و آزمون کهن الگوها توضیح داده ایم که با مراجعه به صفحه هرآنچه باید درباره کهن الگوها و آزمون کهن الگوها بدانید، میتوانید در این مورد مطالعه کنید.