برای شروع هر کار جدید یا به اصطلاح استارت آپ، چیزی که بسیار بدیهی بنظر می رسد این است که باید سرمایهگذاری صورت گیرد. در ذات سرمایهگذاری ریسک وجود دارد. میزان این ریسک زمانیکه بخواهیم روی یک پروژه استارت آپ سرمایهگذاری کنیم حتما بیش از پیش خواهد بود. ریسک داشتن یک سرمایهگذاری موضوع تازه ای نیست که بخواهیم بگوییم سرمایهگذارها از آن بی اطلاع هستند. نکته ای که مهم است، توجه به میزان این خطرپذیری است که آیا قابل پیش بینی است؟ آیا میزان آن معقول است ؟ چه تبعاتی ممکن است به همراه داشته باشد؟
سرمایه خطرپذیر شکلی از تأمین مالی سهام خصوصی است که توسط شرکت های سرمایهگذاری خطرپذیر یا صندوقهایی به شرکتهای تازه تاسیس، در مراحل اولیه و نوظهور ارائه میشود که به نظر میرسد دارای پتانسیل رشد بالایی هستند یا رشد بالایی را نشان دادهاند(از نظر تعداد کارمندان، درآمد سالانه، مقیاس عملیات و غیره). شرکتها یا صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر در ازای سهام، یا سهام مالکیت خود در این شرکتهای مرحله اولیه سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاران خطرپذیر خطر تأمین مالی شرکتهای نوپا را به عهده دارند به این امید که برخی از بنگاههای اقتصادی مورد حمایت آنها موفق شوند. از آنجا که شرکتهای نوپا با عدم اطمینان بالایی روبرو هستند، گاهی سرمایهگذاری های VC شکست بالایی دارند. شرکتهای نوپا معمولاً مبتنی بر یک فناوری نوآورانه یا مدل تجاری هستند و معمولاً از صنایع با فناوری پیشرفته مانند فناوری اطلاعات(IT)، فناوری پاک یا بیوتکنولوژی هستند.
اگرچه ممکن است برای سرمایهگذارانی که بودجه خود را وارد چنین مسائلی میکنند، خطرناک باشد اما بازدهی بالاتر از متوسط، مسلما برای آنها جذاب است. برای شرکتهای جدید یا مشارکتهایی که سابقه فعالیت محدود(زیر دو سال) دارند، سرمایهگذاری خطر پذیر به طور فزایندهای به یک منبع محبوب – حتی ضروری – برای افزایش سرمایه تبدیل میشود، به ویژه اگر دسترسی به بازارهای سرمایه، وامهای بانکی یا سایر ابزارهای بدهی ندارند. نقطه ضعف اصلی این است که سرمایهگذاران معمولاً در شرکت، صاحب سهام میشوند بنابراین در تصمیمات شرکت حرفی برای گفتن دارند میتوانند گاهی به شکل غیر تخصصی اعمال نفوذ داشته باشند.
قبل از جنگ جهانی دوم (1939-1945) سرمایههای خطرپذیر در دامنه افراد و خانوادههای ثروتمند بود. جی پی مورگان، والنبرگ، وندربیلتس، ویتنیز، راکفلر و واربورگ سرمایهگذاران قابل توجهی در شرکتهای خصوصی بودند. در سال 1938، لورانس اس راكفلر به تأمین مالی خطوط هوایی مشرق زمین و هواپیماهای داگلاس كمك كرد. خانواده راكفلر دارای سهام گستردهای در شركتهای مختلف بود. اریک ام واربورگ شرکت E.M. Warburg & Co را در سال 1938 تاسیس کرد که در نهایت با سرمایهگذاری در خریدهای اهرمی و سرمایههای خطرپذیر به Warburg Pincus تبدیل شد. خانواده والنبرگ Investor AB را در سال 1916 در سوئد تأسیس کردند و سرمایهگذاران اولیه چندین شرکت سوئدی مانند ABB، اطلس کوپکو و اریکسون در نیمه اول قرن 20 بودند.
مسلما اگر بخواهیم در مورد تاریخچه VC باز هم صحبت کنیم، مطالب زیادی وجود دارد. هدف از بیان این تاریخچه مختصر این بود که اعلام کنیم سرمایهگذاری خطرپذیر تقریبا از اواسط قرن بیستم میلادی در موضوعات اقتصادی و مالی مطرح شده است.
در یک سرمایهگذاری خطرپذیر، بخش عمده مالکیت یک شرکت ایجاد میشود و از طریق مشارکتهای محدود و مستقل که توسط شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر تأسیس میشوند به چند سرمایهگذار فروخته میشود. بعضی اوقات این مشارکتها از مجموع چندین شرکت مشابه تشکیل شده است. با این حال، یک تفاوت مهم بین سرمایههای خطر پذیر و سایر معاملات سهام خصوصی وجود دارد و آن تفاوت این است که سرمایههای مخاطره آمیز تمرکز خود را روی شرکتهای نوظهور میگذارند که برای اولین بار به دنبال بودجه قابل توجه هستند، در حالی که سهام خصوصی تمایل به تأمین بودجه شرکتهای بزرگتر و مستقر دارد.
ما در همیار آکادمی به طور کامل در مورد سرمایه گذاری خطرپذیر توضیح داده ایم که با مراجعه به صفحه سرمایه خطرپذیر چیست؟ می توانید آن را مطالعه کنید.