تو این پست یاد میگیرید چطور بدون اینکه یه رزومه پر و پیمون یا پورتفولیو خیلی حرفهای داشته باشی، بتونی پروژه بگیری یا استخدام بشی! اگه میخوای کارفرما بعدیت حتی بدون اینکه به رزومه یا پورتفولیوت نگاه کنه بهت اعتماد کنه یا بهت پروژه رو بسپره، این پست دقیقا برای شماست.
این پست به صورت خلاصه نوشته شده، نسخه کامل رو میتونید از چنل یوتیوب تماشا کنید.
نکتهای قبل از شروع:
اگر به دنیای طراحی UI/UX علاقه دارید، پیشنهاد میکنم حتماً بلاگ پست قبلی من رو که مسیر یادگیری این حوزه رو توضیح میده، مطالعه کنید، ولی توی این بلاگ پست قراره بیشتر روی مهارتهای نرم تمرکز کنیم.
خب ما فرض رو بر این میذاریم که شما تو یک مسیر حرفهای قرار گرفتید و الان احساس میکنید آماده هستید که بتونید برای جایی کار کنید یا به صورت پروژهای فعالیت داشته باشید، ولی نمیدونید چیکار باید کنید، چون نمونه کار ندارید، فعالیتی برای جایی نداشتید، سوابق یا سوابق مرتبط عملا ندارید، الان یکی مثل شما باید چیکار کنه با این وضعیت؟ تو این استیج، شما باید بدونید که درسته یک مهارت تخصصی پیدا کردید ولی مهارت تخصصی به تنهایی برای اینکه پروژه فریلنس داشته باشید یا برای جایی کار کنید یا بیزینس خودتون رو داشته باشید اصلا و ابدا کافی نیست.
ممکنه بگید فلان آشنا یا فلان همکار یا فلان کس بعد ۲ماه بعد از یادگیری فلان چیز، تونست اولین پروژش رو بگیره و پول خوبی بابتش دربیاره، اکی ولی شرایط همه یکسان نیست، شاید اون تو زمان درست و موقعیت درستی بوده یا یکسری مهارتهایی که شما نداری اون داشته، تونسته همچین موقعیتی برای خودش به وجود بیاره، پس به هیچ وجه خودتون با بقیه افراطی مقایسه نکنید چون شرایط شما با بقیه به هیچ وجه یکسان نیست، لطفا فقط خودتون رو با گذشته خودتون و مسیری که توش هستید مقایسه کنید، به این فکر کنید چند ماه پیش مهارتی نداشتید ولی الان دارید، این خودش یک پیشرفته، این روش فکر کردن به جای اینکه حالتون رو بد کنه حالتون رو خوب میکنه و بهتون انگیزه میده ادامه بدید.
از کجا شروع کنیم؟
اول از همه شناخت خودتونه، خودتون رو باید خوب بشناسید که چطور آدمی هستید، ببینید فازتون دقیقا چیه، این قضیه مهمه، اینکه حوصله و انرژی داری یا نداری، میخوای چه مدلی فعالیت کنی، کارمندی دوست داری یا نه دوست داری فریلنس کاری کنی یا بیزینس خودت رو داشته باشی، اینا مهمه، اینکه تکلیف خودت رو با خودت مشخص کنی به شدت مهمه، تا تکلیف خودت رو با خودت مشخص نکنی نمیتونی کار درست رو انجام بدی، باید هدف داشته باشی، هدف نباشه مسیری نیست، مثل اینکه بخوای بری مسافرت ولی نمیدونی مقصدت کجاست، فقط ماشین رو روشن کردی و داری میری! خب کجا داری میری؟ اگر مقصدت رو بدونی هر چقدر راهو اشتباه هم بری بازم بر میگردی به مسیر اصلی، خودتون رو بشناسید، محیط اطرافتون رو بشناسید، اکوسیتسم تک بدونید چطور کار میکنه، یک نکته هم بگم که شاید کمک کنه، تا میتونید ببینید، یک روز دو روز یک هفته یک ماه فقط سرچ کنید ببینید، سبک زندگی دیجیتال نومدی چطوریه، فریلنس چطوریه، کارمندی حضوری یا هیبرید یا ریموت چطوریه و … دیدن و مشاهده کردن یا خوندن و گوش دادن تو تصمیم گیری بهتون کمک میکنه، بعد اینکه دیدید حالا تست کنید، فوقش خوشتون نمیاد دوباره مسیر رو تغییر میدید و تو مسیر درست قرار میگیرید..
نکته بعدی اینه که، سعی کنید یک رول مدل پیدا کنید، مثلا آقا یا خانم X یا Y خیلی دوست دارم شبیش بشم، برید ببینید چیکار میکنه، لایف استایلش چیه، روتینش چیه، الان هم پیدا کردن رول مدل از هر وقت دیگهای راحتر، میتونید از مسیری که اون رفته و تجربیاتی که داشته درس بگیرید.
یکی دیگه از نکات مهم که مغزتون رو آروم میکنه نوشتنه، عادت نوشتن هم تو خودتون پرورش بدید، باعث میشه فعالیتهاتون رو ترک کنید، مثلا قبلا چطور فکر میکردید الان چطور فکر میکنید، هر شب یا هر صبح هرچی تو ذهنتون رو تخلیه کنید و بنویسید، اهداف بلند مدت و کوتاه مدتتون رو بنویسید، عکس اضافه کنید بهش، سعی کنید هر موقع تو هر شرایطی به اهدافتون نگاه میکنید برگردید به مسیر.
خب اینم از مقدمه کوتاهی که بهتون کمک میکنه بهتر تصمیم بگیرید، بهتر تمرکز کنید و با دردسر کمتر به چیزایی که میخواید برسید و جا نزنید.
تو قدمهای بعدی قرار به یادگیری یکسری مهارتهای مهم دیگه اشاره کنم:
اولین مورد مدیریت زمان و برنامه ریزی
فرض رو بر این میگیریم الان شما یه هدف بلند مدت دارید، خب حالا برنامه ریزی باید کنید که به این هدف برسید، باید زمان رو مدیریت کنید، مثلا تصمیم گرفتید ۵ سال دیگه درامدتون از x بشه y، داشتن هدف به تنهایی کافی نیست، باید بگید خب تو این ۵سال هر سال چیکار کنم، چیو پیش ببرم که تو سال ۵ برسم به چیزی که میخوام، باید اهداف سالانه داشته باشید، مثلا من امسال میخوام از این به این نقطه برسم، که این نقطه یکی از اون ۵ نقطه اصلیه که اگر بهم وصل بشن به هدف بلند مدتم میرسم. حالا بری ارزیابی هدف سالانتون که مطمئن بشید تو مسیر درست قرار دارید باید اهداف فصلی و اهداف ماهانه داشته باشید، میبینید، برنامه ریزی از هدف میاد از بالا به پایینه نه از پایین به بالا، مثلا یکی میاد رو تقویمش بلاک بندی میکنه یکسری فعالیتهارو بهش میگی خب، روتین میخوای اینارو انجا بدی دمت گرم، هدف بلند مدت چیه به چی میخوای برسی؟ میگه نمیدونم، خب این برنامه ریزی اسمارت نیست هدف خواستی رو دنبال نمیکنه، باید روزت رو طوری بچینی که به اهداف هفتگیت برسی و هفتهها باید به اهداف ماهانه و ماهانه به اهداف فصلی در نهایت فصلی هم به سالانه برسن، باید اینارو تعریف کنید برای خودتون، یکبار بچینید نیاز نیست هر دفع بهش فکر کنید، الان کلی بهش فکر کردن شاید یکمی از دور پیچیده باشه ولی یکبار که ستاپش کنید تمومه، بعدش اگر نیاز بود آپدیت میشه به مرور، از این نقطه به بعد، از بعد اینکه هدف گذاری کردید و برنامه ریزی کردید، فقط باید بچسبید به ۲۴ ساعتی که تو شبانه روز دارید، تنها چیزی که دارید همینه، نه راجب دیروز میتونی کار کنی، نه فردا، فقط حال رو داری، طبق برنامت پیش برو، حتی یک زمانی از ریل زندگی عادی که برای خودت چیدی به هر دلیلی مثل افسردگی،اتفاق های پیش بینی نشده و… خارج شدی، چون اینارو برای خودت به وجود اوردی به راحتی میتونی برگردی به بازی تا اینکه اصلا ندونی چیکار میکردی و چیکار میخوای کنی. اینم از اهمیت برنامه ریزی، حالا که برنامه ریزی کردید باید ترک کنید چیزای مختلف چقدر زمان ازتون میگیرن، با مشاهده این قضیه میبینید چقدر برای چیزای بی ارزش و با ارزش وقت میزارید، تو موبایلتون Activity manager هست رو دسکتاپتون هست حتی برنامههایی هستن میتونن بررسی کنن تو هرسایت چقدر دارید وقت میزارید، Track کردن این که پشت سیستم یا با موبایل دارید چیکار میکنید و چقدر زمان میزارید به شدت میتونه مهم باشه و بهتون دید میده چقدر مفید فعالیت دارید و یا چقدر از زمانتون رو دارید برای چیزای که به اهدافتون کمکی نمیکنه هدر میدید.
دومین مورد ارگانیز بودن یا تمییز کار کردن و مرتب بودن
سعی کنید شسته و رفته و تر و تمییز کار کنید، همه چی همه جا پخش نباشه، هم تو محیطی که توش دارید کار میکنید، هم تو محیط سیستم، فولدر بندی باشه همه چی، اسمها درست باشه، هربار میخواید چیزی رو پیدا کنید ۲ ساعت نگردید، همین چیزای کوچیک که به راحتی میتونید انجام بدید ولی نمیدید کلی زمان و انرژی برای چیزای بی ارزش ازتون میگیره.
سومین مورد سیستم درست کردن و اتومیت کردن چیزا
یکسری کارها رو میشه اتومیت کرد که نیاز نباشه هر دفعه دستی برید انجام بدید، یا حداقل میشه مراحل خیلی کمتری طی کرد، بجایی اینکه هر بار از صفر شروع کنی میای از ۱۰ شروع میکنی، ۱۰مرحله انجام شدست، شما فقط ۲پله دیگه انجام بدی کار تمومه، واقعا یکسری کارها تو زمان درست میتونن خودشون اتفاق بیوفتن، شما اصلا نیاز نیست پیگیرش بشید، فعالیت اضافست، میتونه این دست موارد کم بشه و زمان بیشتری برای کاری مهمتر بخرید، مثلا هرماه برای یک سرویسی باید هزینهای پرداخت کنی، خب تو ایران مدل ساب اسکریپشنی به اون صورتی که اون طرف هست نداریم، میتونی برای هزینه باشگات هزینه وی پی ان و خیلی چیزای دیگه یکبار با اپ بانکیت تنظیم کنی و مثلا تا ۶ ماه یا ۱۲ ماه هر ماه خودش اینکار اتومات صورت بگیره، از طریق پیام رسان هم میتونید اتومات یک متن رو تنظیم کنید و به طرف اطلاع بدید که پرداخت شد هزینش، ۵ دقیقه وقت میزاری ۶ماه راحتی، نه فراموش میشه و به قطعی سرویس منجر نمیشه نه بد قول میشی و نه ازت زمان خاصی میگیره، حالا این یک مثال ساده بود، فکر کن مثلا باید مرتبا ایمیل یا تکست به یکسری آدما بدی، میتونی اتومیت کنی، یا میخوای همزمان تو گوگل سرچ میکنی نتیجه رو از جی پی تی هم ببینی، تنها کاری که باید کنی اینه که یک اکستنشن نصب کنی، تا اینکه هربار بیای سرچ گوگل رو کپی کنی ببری تو جی پی تی پیست کنی و اونجا جداگانه بررسی کنی.. خیلی از کارا میشه اتومیت کرد، هم کارای ساده و هم کارای پیچیده.
چهارمین مورد، مارکتینگ و بازی سوشال مدیا، همه مواردی تا الان اشاره کردیم یکجورایی برای این بود که به این برسیم و مقدمه این بخش بودن.
برای اطلاعات بیشتر و مشاهده بقیه موارد میتونید ویدیو کامل رو تو یوتیوب تماشا کنید.