ویرگول
ورودثبت نام
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
Samireh Hanaei . سمیره حنائیروزنامه نگار و سردبیر bourqanews.ir
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
خواندن ۱ دقیقه·۴ ماه پیش

خاطرات سنبل ۹

قسمت نهم: سنبل و بی‌برقی

روزایی که خونه ساکته، یعنی قراره یه چیزی بترکه. کم پیش میاد لیسا و مادرش با هم دعوا نکنن. انگار آرامش این خونه همیشه موقته.

من تازگیا کف آشپزخونه می‌خوابم. برخلاف اون حرفای قشنگی که لیسا درباره «انرژی زمین» می‌زنه، من فقط دنبال یه جای خنکم. سرامیک از موکت خنک‌تره، مخصوصاً وقتی هوا مثل تنور شده. ما گربه‌ها که پشم و پیلمون زیاده، تو این گرما جون به لب می‌شیم.

اینجا هر روز ساعت دو برق می‌ره. منم یه ساعتی می‌چسبم به کاشی‌ها تا بلکه حرارتم بیاد پایین. آدما هنوز نمی‌دونن با چیزایی که دارن چطوری درست برخورد کنن. عموی لیسا می‌گفت برق رو می‌فرستن جاهای دیگه. من نمی‌فهمم برق چطوری جابه‌جا می‌شه، فقط می‌دونم کولر بیشتر وقتا خاموشه.

از همه بدتر اینه که آدما خیلی راحت به هم فحش می‌دن. ما گربه‌ها اگه از کسی خوشمون نیاد، مستقیم پنجه می‌کشیم، نه که بشینیم زر بزنیم.

اون روز تو مسجد شنیدم مردا داشتن بلندبلند فحش می‌دادن. یکی‌شون دعا می‌کرد که خدا یه عده رو از رو زمین برداره. واقعاً فک می‌کنن خدا نشسته بیکار تا عقده‌های اونا رو حل کنه؟ آدمی که عرضه نداره پنجه بکشه و فقط بلده ناله کنه، همون بهتر که گرما بکشه.

نباشم. حتی اگه تو دل بی‌برقی.

نمی‌دونم تا کی باید هر روز کف زمین ولو بشم. ولی ترجیح می‌دم با آدمای بی‌عرضه‌ای که فقط بلوف می‌زنن و فحش می‌دن، نباشم. حتی اگه تو دل بی‌برقی.

۱
۰
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
روزنامه نگار و سردبیر bourqanews.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید