ویرگول
ورودثبت نام
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
Samireh Hanaei . سمیره حنائیروزنامه نگار و سردبیر bourqanews.ir
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
خواندن ۱ دقیقه·۲۲ روز پیش

در حاشیه خلیج طنز

نوشته‌ام درمورد خشونت ساختاری در بندرعباس چاپ نشد. یکی از سردبیران همیشه‌دلواپس، از ترسِ ترسیدنِ مسئولان همیشه‌در‌صحنه‌ی کلنگ‌زنیِ پروژه‌های ناتمام، حتی بازش نکرده پس فرستاد. از آنجا که چاپ و عدم چاپ مطلب اصلاً موضوع مهمی نیست که به نویسنده‌اش اطلاع داده شود، مثل اجساد چسبیده به ته سد خالی، چند روز بعد فهمیدم نوشته‌ام به شکلی جالب مدعی خشونت دیدن شده. آن هم از نوع ساختاری‌اش.

در ساختار مطبوعات استان، هنوز نویسنده — چه زنده، چه چسبیده به کف سد خالی — ارزش چندانی ندارد که بخواهد از چاپ یا پرت شدن مطلبش آگاه شود.

از بحث دور نشویم. فهمیدم نوشته‌ام از صافیِ ناصافی گذشته که جالب‌انگیزناک بود. خشونت باید خشونت‌آمیز باشد؛ خشونتی که خشونتش کم باشد، اصلاً خشونت نیست.

چیزی به نام «خشونت ساختاری» نیازی به گفتن ندارد.

ناگفته پیداست که کدام ساختار، خشونتِ پنهان دارد و کدام، آشکار. خشونت را نباید مثل دانه از زیر خاک بیرون کشید؛ وقتی خودش تصمیم گرفته پنهان شود، لابد حکمتی در کار است.

حق دارند مسئولان وقتی نام خشونت ساختاری را می‌شنوند عصبانی شوند. مثل این است که چیزی را با دقت در پستو پنهان کرده باشی و یکی بیاید عین خیال‌نکرده، بگذاردش وسط هال.

بی‌ملاحظه، وسط فرش دستباف!

از طرفی، وقتی هنوز خون هست و باتوم، چه نیازی به حرف زدن از خشونت پنهان؟

وقتی خشونتِ آشکار تا این حد کارآمد است، چرا باید دنبال نسخه‌ی نامرئی‌اش بگردیم؟

اصلاً شاید همان خشونت‌های پنهان، از شدت شرم، خودشان را مخفی کرده‌اند. چرا باید عریان‌شان کرد؟

شاید روشنفکرها نمی‌فهمند که خشونت، خودش بلد است چگونه دیده نشود.

وقتی مردم به ضرورت باتوم ایمان آورده‌اند، طبیعی‌ست که به دردِ بی‌باتوم مشکوک باشند.

آنجا مغلطه آغاز می‌شود:

خشونت، «خ» اولش را از خون گرفته، نه از «خرد».

«خِرد».

خشونت
۰
۰
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
Samireh Hanaei . سمیره حنائی
روزنامه نگار و سردبیر bourqanews.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید