ویرگول
ورودثبت نام
هانافتوحی
هانافتوحیمن معلمم. و با خلاقیتم، به بچه ها درس میدم! عاشق تکنولوژی و قصه ام. پیج من: @binakschool
هانافتوحی
هانافتوحی
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

فهمیدم که هستم!

دیر برگشتی!

من گم شده ام!... نوشتم من گم شده ام و هدفی ندارم! من آدمی هستم به هرچیزی علاقه دارد، راجع به هر چیزی که از آن سخن می گوید یک عالمه اطلاعات دارد! بیست تا خاطره نوشتم! از دبیرستانم که راجع به حرکت جوهری ملاصدرا تحقیق می کردم! و یا راجع به حرف و نقدهای عبدالکریم سروش! نوشتم فیزیولوژی گایتون را هم خوانده ام! محض رضای خدا یک چیز یادم مانده آن هم وقتی پیام عصبی به یک نورون می رسد چه می شود!...

خب حالا که چه؟! این همه اطلاعات انبار کردی، رفتی، آمدی و یادگرفتی! به چه دردت می خورد وقتی هنوز نمی دانی می خواهی هانا فتوحی که باشد؟! می خواهی با این اسم چه کنی؟

رفتم دنبال هانای گذشته! هانایی که بدون هیچ سانسوری در دفترش می نوشت! شاید این بار هم نشانه ها توی چشمم می زدند.

من همین را می خواستم! تدریس! به پدر و مادرم گفته بودم، حتی کنکور هم قبول شوم می روم دانشگاه درس می دهم! من نمی روم توی مطب کار کنم! حالا تمام تکه های پازل کنار هم اند، نقشه راه پیدا شده!

از کجا می دانم پیدا شده؟! از آنجایی که خسته نیستم! سبک شده ام! احساس می کنم دیگر قرار نیست غصه بخورم!

می خواهم عین توی دفترم بنویسم؛ من یک آدم باسواد می خواستم، آدمی که چیزهای زیادی به من یاد بدهد! و خدا رویا را سر راه من قرار داد.

چهارم اردیبهشت ماه 1404

فهمیدم که هستم!
فهمیدم که هستم!




تدریسمعلمکسب و کار
۳
۰
هانافتوحی
هانافتوحی
من معلمم. و با خلاقیتم، به بچه ها درس میدم! عاشق تکنولوژی و قصه ام. پیج من: @binakschool
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید