هانیه شریعتی
هانیه شریعتی
خواندن ۴ دقیقه·۴ ماه پیش

جاماندگان در گذشته

چرا سینماگران به دنبال ساخت اثر خود در زمان گذشته‌اند؟
چرا سینماگران به دنبال ساخت اثر خود در زمان گذشته‌اند؟


چرا اکثر فیلمسازان دنبال روایتِ قصه خود در زمان گذشته‌اند؟

با دیدن فیلم‌های جشنواره فجر سال گذشته، شاید این سوال برای شما هم پیش آمده باشد که چرا داستان بیشتر فیلم‌ها در زمان گذشته رقم خورده و ما شاهد فیلم‌هایی در دهه‌های گذشته‌ایم. برای درک و فهم چرایی ساخت اینگونه آثار، در ابتدا بهتر است علت این پدیده را به چند دسته تقسیم کنیم.

1- ضعف در داستان‌گویی

برخی از فیلمسازان به دلیل ناتوانی در داستان‌گویی، به دنبال خلق اثر خود در دهه‌های قبل هستند تا بتوانند با فضاسازی‌هایی که به واسطه فرم در زمان گذشته انجام می‌دهند، از ضعف فیلمنامه‌ خود کم کنند در صورتی که تماشای مردمانی با پوشش گذشته در خانه و خیابان‌های قدیمی برای بیننده هیچ جذابیتی ندارد مگر اینکه با قصه‌ای درست همراه شود. ( فیلم تابستان همان سال ساخته محمود کلاری)

2-محدودیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی

گاهی فیلمساز توان پرداختن به محتوای خود را در زمان معاصر نداشته و به دلیل محدودیت‌های اجتماعی یا سیاسی ناچار است فیلمنامه خود را در زمان‌های گذشته برای مخاطب به تصویر کشد.

3-کمبود بودجه

بعضی از پرو‌ژه‌های سینمایی با کمبود بودجه برای ساخت اثر خود مواجه‌اند به همین دلیل به داستان خود جنبه‌ای تاریخی بخشیده و اینگونه با جذب سرمایه‌گذارهای دولتی، داستان خود را به یک برهه تاریخی الصاق می‌کنند، در صورتی که با یک دقت نظر متوجه می‌شویم ضرورتی برای روایت داستان، در آن برهه تاریخی وجود ندارد.

4-دغدغه فیلمساز

برخی از فیلمسازان دغدغه مسائل سیاسی و اجتماعی در برهه‌های تاریخی دارند به همین جهت به سراغ داستان‌های اینچنینی می‌روند و هدفشان گاه روایت بخشی از تاریخ ایران و گاه یادآوری برخی مسائل فرهنگی است. در این میان نیز فیلم‌های بیوگرافی وجود دارد که اقتضای روایت داستان آن‌ها، در برهه‌ای از تاریخ است.

برای تشخیص چرایی رو آوردن به اینگونه آثار (هرچند قضاوت در این مورد سخت است) می‌توان با رجوع به روند و کارنامه فیلمساز متوجه شد که آیا او به دنبال دغدغه و جریان خاصی بوده است یا نه. (فیلم بهشت تبهکاران ساخته مسعود جعفری جوزانی- فیلم احمد ساخته امیرعباس ربیعی)

درست یا غلط؟ مسأله این است!

مساله دیگری که در این موضوع مطرح می‌شود این است که آیا روایت قصه در دهه‌های قبل درست است یا نه؟ در پاسخ باید گفت این مساله دارای جنبه نسبی است و به طور قطع نمی‌توان بر همه آنان مهر تایید یا عدم تایید زد اما در این بین آنچه آسب به شمار می‌آید (فرم‌زدگی آثار) است. اینکه فیلمساز بخواهد ضعف داستان را با فرم بپوشاند، خود آسیب بزرگی است که غِنای فیلمنامه را زیر سوال برده و آن را دچار مشکل می‌سازد.

چرا (پرداخت درست و اصولی قصه فیلم) اهمیت دارد؟

بشر از ابتدای زندگی به دنبال داستان بوده و همواره با کشیدن نقش‌هایی بر دیواره‌های غار، این حس نیاز به داستان‌گویی را در خود دنبال می‌کرده است. فیلمنامه نیز در دنیای سینما به مثابه همان داستان در زندگی بشر است که مخاطبِ آن به طور فطری و در وهله اول به دنبال قصه و ماجرای هر اثر است. برای فهم بهتر این موضوع می‌توان به نظر مخاطب عام ِسینما بعد از تماشای فیلم استناد کرد که صرفا می‌گویند فیلم را دوست نداشته‌اند و برای این نظر، علت خاصی را نمی‌توانند پیدا کنند در حالی که آنان به طور غریزی از نبود داستان در فیلم رنج می‌برند و با معلول مواجهه پیدا می‌کنند در حالی که علت برای آنان ناپیداست.

سینمایی برای همه

در حال حاضر سینمای ما از نظر کمیت تولید فیلم‌های زیادی دارد اما اتفاق نامبارک، ایجاد یک دو قطبی در سینمای ایران است.

قطب اول سینمای گیشه و فیلم‌های کمدی است که معمولا دچار ابتذال می‌شوند و اقتصاد سینمای ایران و بازماندن سینماهای کشور وابسته به آن‌ها شده است.

قطب دوم سینمای دولتی است که در آن فیلمسازان با بودجه‌های ارگان‌ها و سازمان‌هایی همچون فارابی به ساخت آثاری عظیم از لحاظ تولید (Big Production) و خالی از قصه و داستان می‌پردازند.

در این میان فیلمسازان مهجوری هنوز اصالت سینمای ایران را با تولید آثارشان حفظ کرده‌اند. آنچه مبرهن است این است که به خودی خود گرفتن بودجه از سازمان‌های دولتی یا ساخت فیلم‌های کمدی عیب نیست، آنچه که مورد اشکال است، نبود فیلم‌نامه درست و اصولی است که سرمایه هر دو دسته را به باد می‌دهد.

در دسته اول هستند آثاری که در عین کمدی و پرفروش بودن در گیشه، فیلمنامه درست دارند. در دسته دوم نیز هستند آثاری که با پرداختن به مضامین مورد توجه سازمان و ارگان‌های منظور، دچار شعار زدگی و ضعف در داستان‌گویی نمی‌شوند.

اگر نگاهی به سینمای آمریکا داشته باشیم متوجه می‌شویم که همه ژانرها، گونه‌ها، گروه‌ها و جریان‌ها در سینمایشان سهم دارند اما متاسفانه این تنوع ژانر در سینمای ایران با یک نسبت متوازنی اتفاق نیفتاده است.

مسأله این نیست که دیگر فیلم کمدی نسازیم یا دنبال سینمای دفاع مقدس نرویم یا ...

مسأله این است که در هر کدام از این ژانرها در وهله اول آثار با کیفیت به ویژه از نظر قصه و فیلم‌نامه داشته باشیم، در وهله دوم نسبت میزان تولیدات این بخش‌ها به گونه‌ای نباشد که ذائقه مردم اشباع شود.


سینمای ایرانیادداشت فیلمکارگردانان بزرگفیلم های جشنواره فجرهانیه شریعتی
نویسنده/عکاس/ژورنالیست/علاقمند به سینما و نقد فیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید