ویرگول
ورودثبت نام
هانیه شریعتی
هانیه شریعتی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

عطرآلود؛ وقتی درام آلوده به اتفاق می‌شود!

عطرآلود
عطرآلود


عطرآلود از آن دسته فیلم‌هایی است که در عین ایده‌آل بودن برای بعضی مخاطبان، برای برخی دیگر اصلا قابل قبول نیست و این دوگانگی از اینجا نشات می‌گیرد که مخاطب عام در سرتاسر فیلم شاهد اتفاق و حوادثی است که هر لحظه پشت سرهم قطار شده و از این جهت بیننده دچار کسالت نخواهد شد اما دقیقا درست همین علت است که سبب به چشم نیامدن در نظر مخاطبان خاص شده است.

چند خطی فیلمنامه عطرآلود را می‌توان اینطور بیان کرد: مردی که در عطرسازی و ترکیب اسانس‌ها نبوغ دارد برای ساخت عطر منحصربه‌فرد خود به دنبال جذب سرمایه‌گذار در این حیطه است که در میان راه متوجه می‌شود زمان زیادی در این دنیا وقت نخواهد داشت.

در این فیلم گرچه دوربین مقدم دوست به سمت شغل و حرفه‌ای ناب و بکر یعنی عطرسازی رفته است اما، در نهایت به دلیل ضعف فیلمنامه، دارای رتبه بسیار پایینی در کارنامه کاری اوست.

با وجود تکراری بودن موضوع مرگ‌آگاهی، طرح اصلی این فیلم پتانسیل آن داشت که بتواند از زاویه‌ای جدید به این مساله بپردازد اما متاسفانه در طوفان حوادث غیرعادی رقم‌خورده برای شخصیت، این موضوع بنیادین گم می‌شود. حوادثی که نتوانسته است درام قابل توجهی شکل دهد بلکه به دلیل بی‌توجهی فیلمنامه‌نویس به روابط علی و معلولی فقط بیننده به سمت خواستِ نویسنده پیش رفته بدون آنکه جهان قابل درک و باوری در ذهن او شکل گیرد که بتواند با شخصیت همذات‌پنداری کند.

در فرم اما لحن کارگردانی "عطرآلود" بسیار آشفته است. کارگردان سعی داشته با استفاده از تکنیک‌هایی در جلوه‌های بصری و استفاده از مورف کات، یک فضای فانتزی و شاعرانه ایجاد کند، اما به دلیل مشکلات اساسی در فیلمنامه و یک دست نبودن لحن فیلمساز در کارگردانی‌اش، این فضای فانتزی تبدیل به یک کمدی ناخواسته شده و برای مخاطب باورپذیر نیست. برای مثال در ابتدای فیلم، در سکانس حضور علی در شرکت عطرسازی، نماهای فانتزی دریچه کولر علیرغم، اجرای فوق‌العاده‌ش برای مخاطب این پرسش را ایجاد میکند که من با چه فیلمی مواجه هستم؟ این اولین نقطه‌ در کارگردانی است که لحن دچار تشتت می‌شود و ما را از آن فضای احساسی و عاشقانه دور می‌کند. در حقیقت در این فیلم ما با دو فضای عاشقانه-شاعرانه و فانتزی مواجه هستیم، که کارگردان در لحظه‌هایی با بازی‌های رمانتیک و احساسی ما را به سمت فضای اول می‌برد و در لحظه‌هایی ما را با دکوپاژ، حرکت دوربین و تکنیک‌هایی در جلوه‌های بصری به سمت فضای دوم هدایت می‌کند. این دووجهی بودن فضای فیلم فی ذاته جای ایراد نیست، اما زمانی که برای مخاطب هیچ‌یک از این فضاها باورپذیر نباشد، اثر بی‎کارکرد بوده و تلف خواهد شد.

فیلم سینماییجشنواره فیلم فجرنقد فیلمهانیه شریعتیعطرآلود
نویسنده/عکاس/ژورنالیست/علاقمند به سینما و نقد فیلم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید