چه شد که استانی که خرج یک کشور را میدهد، امروز دچار فقر آب شده و به سوگ کارون و هورالعظیم نشسته است.
خوزستان با رتبه اول در تولید نفت خام، رتبه اول درتولید محصولات کشاورزی، رتبه اول در محصولات پتروشیمی، رتبه اول در ظرفیـــت منصوبی نیروگاه بـــرق کشور، رتبه اول در صادرات غیـــر نفتی، رتبه اول در ظرفــــیت بنــــادر و رتبه اول در تولید فولاد؛ هشتاد درصدِ منابع درامدی کشورِ هشتاد میلیونی ایران را تامین میکند. اما امروز سهمی جز درد، رنج، و خشکی ندارد. سایه ی مرگ بر شهرستانها و روستاهای این خاک زرخیز سنگینی میکند. و آب، مایهی حیات؛ برای ساکنین پر آبترین فلات ایران، دغدغه شده است.
کارون خشک شده است! و پل کابلی که تا فروردینِ امسال، نیمچه جانی برای قایق سواری و ماهیگیری داشت، امروز با هر قدمی که بر بستر خشکاش برمیداریم، خراشی بر قلبش وارد میکنیم.
در هورالعظیم، بزرگترین تالاب مرزی ایران، به تماشای به گل نشستن کشتیهای امید در دلِ ساکنین این منطقه و مرگ دام ها و آبزیان و پرندگانِ این زیستبوم، نشستهایم.
"مقصر کیست" سوالی که تا کنون هزاران پاسخ احساسی و منطقی داشته و هزاران متهم و مدعی.
از اصفهان تا یزد، از کرمان تا مشهد، از وزیر تا نماینده، از کشاورز تا کارخانهدار.
اما واضح و مبرهن است که این فاجعه حاصل یک اشتباه دستهجمعیست و عمق آن بزرگتر از آن است که انگشت اتهام به سوی یک نفر باشد.
"راه چاره چیست" این هم سوال دیگری است با هزاران پاسخ! و هزاران برنامهی تئوری ولی دریغ از یک اقدام موثر!
کارشناسان محیط زیست، هشدار میدهند اما صدایشان شنیده نمیشود. راهکار میدهند اما به بن بست میخورند. چارهی کار اما معلوم است.
کسانی که قدرت و نفوذ دارند، باید با کسانی که دانش و تخصص دارند؛ دست دوستی دهند. کمی از منفعت طلبی خود بکاهند و آیندهنگری کنند، جلسات تحلیل، بررسی و ارائهی راه حل برگزار کنند و در نهایت آنچه که طبیعت به ما ارزانی داشته است را مقدس و گرامی بدارند نه ابزاری برای کسب ثروت و منافع شخصی. و مردم برای استفاده درست از منابع طبیعی، و اقدامات صحیح در جهت تداوم چرخهی طبیعت، آموزش ببینند. ممکن است پروسهی زمانبری باشد ولی شدنیست؛ و نتیجهی آن شیرین و لذت بخش است.
گذر از این بحران، برگشتنِ آرامش به این خطه و جانِ دوبارهی طبیعت، افتخارآمیز است. لبخندِ تشکرآمیز آیندگان از خواندن تاریخ، به سختی راه میارزد. برای خوزستان، شیشهی عمر ایران، گوش باشیم برای شنیدن و صدا باشیم برای یاری رسانی.