هانیکو
هانیکو
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

دو فیلم؛ با یک ژست...!

کفش‌ها(1916) - لوئیس وبر
کفش‌ها(1916) - لوئیس وبر


چشمان غمگین، لب‌های برچیده و ورآمده، نگاهِ خجالت زده و به زیر افتاده، صورت پف کرده، یک کف دست به اندازه‌ی یک نصفِ صورت که بالا می‌آید و روی آن قرار می‌گیرد. هر بار شخص در حال انجام یک فعالیت است و بعد از گذشت چند لحظه، گویی خسته و یا نا امید شده‌باشد، دستش را برای چند ثانیه روی صورتش قرار می‌دهد و دوباره بر می‌گردد به روال و ژستِ سابق...

این توصیفی که می‌گویم هم در کفش‌ها از لوئیس وبر به چشم می‌آید و هم در تئاتری از بکت.

بازی بدون کلمه - ساموئل بکت
بازی بدون کلمه - ساموئل بکت


در تئاتر بکتی، داستان ( انتسابِ داستان به بکت، گستاخی است؛ امید که با اغماض نگاه شود)... داستان از ملال روزمره است و انجام یک فرایند تکراری که در کل یک اتفاق است و تنها توسط اشخاص مختلف، قدری متفاوت تجربه می‌شود اما در اصل یک فعالیت در حال وقوع است؛ همین سوژه‌ی بکت را در نظر بگیرید. دو شخص متفاوت هر روز قرار است که در یک زمان مشخص به سر کار بروند. یکی خوشحال و قبراق از خواب بلند می‌شود و به قول برخی از روان دوستان! خودش را دوست می‌دارد و از اینکه نفس می‌کشد حس خوبی دارد. و دیگری بیزار از این چرخه‌ی تکراری، بیدار می‌شود تا زنده بماند!

این ملال زده، ژستی دارد دقیقاً مطابق با آن‌چه که توصیف کردم. در حال لباس بر تن کردن، خسته از این همه پوچی، دست را به صورت می‌برد و گودی‌اش را با آن نصفه صورت پر می‌کند.

عین همین حرکت، در کفش‌های لوئیس وبر نیز دیده می‌شود. داستان در مورد زنی از طبقه‌ی پایین است که کفش‌های ژنده و وصله‌ای به پا دارد و برای امرار معاش تن فروشی می‌کند. تأکید بر کفش‌هایی است که دیگر توان قدم زدن ندارند؛ یک نگاه طبقاتی به پرسه زنی؛ راه رفتنِ زیاد مساوی است با مقاومت در برابر بی پولی.

ژست مورد نظرم، در اینجا فراتر از یک حال درونی و به پوچی رسیده، عمل می‌کند. بحث، بحثِ طبقاتی و مرتبط با معیشت است. در اینجا، این ژست را نمی‌توان شخصی سازی کرد چرا که صحبت از یک کالبدِ جمعی شده‌است؛ تجربه‌ی فقر در دل خود یک جمعیت را حمل می‌کند. فاصله‌ی طبقاتیِ تحمیل شده، جلوی منِ تنهایِ به فلاکت رسیده را می‌گیرد و من به ما تبدیل می‌شود و همه در این مصیبت شریک می‌شویم.

بنابراین شاهد ژستی هستیم که در 1916، در سطح طبقاتی عمل می‌کند و در تئاتر بدون کلمه‌ی بکت، جلوه‌ای از ملال روزمره است.

هر کداممان به دلایل مختلف دست‌ها را به سمت صورت می‌بریم. یا از دستِ روزمره‌ای که ما را حل کرده و یا از فرط خستگی از راه رفتن و پرسه زدن برای معیشت رو هوا مانده..!

دست‌ها بالا..!





لینک تئاتر بکت

https://www.youtube.com/watch?reload=9&v=ntJxbQETSmw

لینک فیلم کفش‌ها از لوئیس وبر

https://www.youtube.com/watch?v=ZMIac9ot_K8

فیلمسینماپرسه زدنژست
برای شما که فقط نفس می‌کشید و دستی بر نوشتن دارید...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید