
نویسنده: هانیه اسلامیان
مقدمه:
مارشا نورمن (Marsha Norman) از نمایشنامهنویسان برجستهی آمریکایی پس از دههی ۱۹۷۰ است که نامش با دو قطب ظاهراً متضاد گره خورده: از یکسو تراژدیهای خانگی مینیمالیستی که در آنها شخصیتها با مسئلههای بنیادینی چون خشونت، انتخاب، افسردگی و خودکشی دستوپنجه نرم میکنند؛ و از سوی دیگر، موسیقینماییهایی که با زبان آواز و ساختار اپیزودیک، امید، التیام و امکان بازآرایی گذشته را به صحنه میآورند. این دوگانگی اما در بنیان، یکپارچه است: نورمن چه درقالب درام واقعگرای اتاقنشینی و چه در قالب موزیکال روایی، به «اخلاق انتخاب» میاندیشد—به اینکه انسانها چگونه در چارچوب محدودیتهای ساختاری جنسیت، طبقه، نژاد، خانواده و حافظه، راهی برای شکل دادن به سرنوشتشان میجویند.
زندگی حرفهای و جایگاه
نورمن کارش را با همکاری نزدیک با فضای نمایشی منطقهای آمریکا—بهویژه «Actors Theatre of Louisville»—آغاز کرد و بهسرعت با «گتینگ آوت/Getting Out» (اواخر دههی ۱۹۷۰) و سپس’night, Mother / «شببخیر، مادر»(۱۹۸۳، برندهی جایزهی پولیتزر نمایشنامه) به شهرت رسید. در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، او مسیر خود را به سوی تئاتر موزیکال نیز گشود: «باغ پنهان/The Secret Garden» (کتاب و ترانهها از نورمن) و «رنگ ارغوانی/The Color Purple» (کتاب از نورمن) نمونههای شاخصیاند. افزون بر نوشتن، نورمن در تربیت نسل تازهی نمایشنامهنویسان، نقش مهم ایفا کرده و بهاینترتیب تأثیری نهادی بر تئاتر آمریکا گذاشته است.

سبک و ساختار: اقتصاد زبان، معماری موقعیت، و ریتم اخلاقی
۱) مینیمالیسم موقعیتمحور
در کانون نمایشنامههای غیرموزیکال نورمن، «موقعیت فشرده» قرار دارد: یک فضای بسته، محدودیت زمانیِ محسوس، و تمرکز بر گفتوگو بهمثابهی میدانِ زورآزمایی اخلاقی. «’night, Mother» تقریباً در زمان واقعی پیش میرود، در یک خانهی روستایی/حومهای، و تقریباً تنها با دو شخصیت (مادر و دختر). این انتخابِ ساختاری دو پیامد دارد:
از حیث اجرایی، ریتم بر اساس تنش گفتوگوی دوصدایی شکل میگیرد، نه تغییر دکور یا ورود شخصیتهای تازه
از حیث معناشناختی، نور نقد اجتماعی بهجای بیرون، به درونِ روابط خانوادگی تابانده میشود. خانواده نه پسزمینه، بلکه «صحنهی اصلی سیاست بدن و زبان» است.
در «Getting Out»، ساختار پیچیدهتر است: نورمن از تمهید «دوگانهسازی شخصیت» بهره میبرد—حضور همزمان «آرلینِ اکنون» و «آرلیِ گذشته» روی صحنه—تا کشمکش بازپروری، حافظه و بدن را به زبان فرم بدل کند. بدینسان، ساختار تبدیل به استعارهای زنده از روان منشعب میشود: گذشته، تنها در دیالوگها یادآوری نمیشود؛ «جسمیت مییابد» و با اکنون کُشتی میگیرد.
۲) اقتصاد زبان و گفتوگوی شفاف
نورمن از زبانِ بهشدت اقتصادی و روزمره بهره میبرد. دیالوگها عامدانه از اِطنابهای شاعرانه پرهیز دارند و به گفتارِ محاوره نزدیکاند؛ اما زیر این سادگی، لایهی ضخیمی از «اخبار زندگی» جریان دارد: قیمتها، خریدهای روزانه، برنامههای تلویزیون، غذا—ریزترین جزئیات زیست روزمره، مصالح ساختاری تنش دراماتیک میشوند. همین اقتصاد زبان، ضربآهنگی ایجاد میکند که بین مکثهای پرمعنا و انفجارهای کوتاه عاطفی در نوسان است.
۳) معماری تعلیق اخلاقی
تعلیق در آثار نورمن اغلب تعلیق از نوع «اخلاقی» است، نه صرفاً روایی. ما معمولاً از ابتدا میدانیم چه چیزی در شُرُف رخ دادن است—مثلاً تصمیم دختر به خودکشی در «’night, Mother» —اما مسئلهی اصلی این است که گفتوگو چگونه میکوشد این تصمیم را به چالش بکشد، بازتعریف کند، یا فهمپذیر سازد. قوس تعلیق، قوس «استدلال» است: نمایش همانقدر که روایت است، مناظره است. این ویژگی آثار او را برای بازیگران نیز جذاب میکند، چون هر جمله حامل نیروی کنش است و هر وقفه، میدان بازچینی استراتژی.
۴) از رئالیسم به موسیقینمایی: تغییر ظرف، ثبات دغدغه
در موسیقینماییها، نورمن ظرف را تغییر میدهد اما دغدغه را نگه میدارد. «باغ پنهان» با ساختار روایی موازی (جهان کودکان و بزرگسالان؛ گذشته و اکنون) و «ارغوانی» با سفر قهرمان زن سیاهپوست از خاموشی به صدا، هر دو به همان پرسش امکان دگرگونی میپردازند. موسیقی (ملودی و کر) نقش همان «گفتوگوی مناظرهای» را میگیرد. تکخوانیها بدل به لحظات خودکاوی و کرها بدل به صدای جمعیِ تاریخ میشوند. از منظر ساختاری، نورمن در موزیکالها استادانه میان صحنههای دیالوگمحور و شمارههای موسیقایی تعادل برقرار میکند تا پیشروی روایی قربانی نمایشگری نشود.
ایدهها و درونمایهها: اختیار، جنسیت، خشونت ساختاری، و امکان التیام
۱) اختیار و «حق گفتن نه»
یکی از ایدههای مرکزی نورمن، دفاع از اختیار (agency) در بسترهایی است که از بنیاد علیه اختیار طراحی شدهاند. در «’night, Mother»، تصمیمِ شخصیت اصلی برای پایان دادن به حیاتش، از نگاه نورمن نه تبلیغ ناامیدی که طرح مسئلهای هولناک است: وقتی ساختارهای حمایتی خانواده و جامعه فروپاشیده، مرز اختیار کجاست؟ نمایش مخاطب را در موقعیت مواجهه با «منطق» این انتخاب میگذارد—منطقی که قرار است ترسناک به نظر برسد، چون از دل ناکارآمدی شبکههای مراقبت برآمده است. در عوض، نورمن تمرکز را بر مسئولیتِ متقابلِ اعضای خانواده میگذارد: اگر گفتوگوی صادقانه بهموقع رخ دهد، آیا هنوز راهی برای بازگشت هست؟
۲) جنسیت و کار خانگیِ عاطفی
در بسیاری از آثار، زنان «متولیان خاموش بقا» هستند: مادرها، دخترها، خواهران. آنها کار پنهان عاطفی (emotional labor) را انجام میدهند که غالباً دیده نمیشود. نورمن نشان میدهد چگونه اقتصاد عشق—دادن، نگهداشتن، بخشیدن—هم زیربنای تابآوری است و هم سرچشمهی فرسودگی. زبان روزمرهی او بهخوبی این کارِ نامرئی را نمایان میکند: لیستها، یادآوریها، دستورالعملها—تمام چیزهایی که معمولاً «غیرنمایشی» تلقی میشوند—در نمایشهای او حامل «قدرت/ناتوانی» میشوند.
۳) خشونت ساختاری و بدن
«Getting Out» با بدن زن سابقاً زندانی مواجه است: بدنِ مشروط، بدنِ مراقبتشده، بدنِ خاطرهدار. نورمن بهخوبی نشان میدهد که خشونت فقط رویداد نیست، «ساختار» است: در قوانین، در نگاهها، در چشم داشتهای اجتماعی. دوگانگی شخصیت نهتنها تکنیک روایی، که نظریهای دربارهی «حضور زیستهی گذشته» است—پدیدهای که در مطالعات تروما همخوانی دارد: گذشته، فقط خاطره نیست، نحوهی بودنِ اکنون است.
۴) ایمان، فقدان و اخلاق روزمره
در «Traveler in the Dark» و دیگر آثار کمتر شناختهشده، نورمن پرسشهای اگزیستانسیال—مرگ، ایمان، علم، وجدان حرفهای—را در مقیاسِ روابط خانوادگی و دوستی بررسی میکند. او از استعارههای بزرگ پرهیز دارد و بهجایش لحظههای کوچک اعتراف و تردید را برجسته میکند: آیا میتوان «خوب» بود وقتی سازوکار شغل/دانشمان بیطرف نیست؟ پاسخ نورمن نه اعلامیه، که گفتوگویی پیوسته است.
۵) از فقدان به امکان: منطق امید در موزیکالها
«باغ پنهان» و «ارغوانی» مسیر دیگری را میگشایند: چگونه فقدان (مرگ والدین، خشونت خانگی، سرکوب نژادی/جنسیتی) میتواند از طریق روایت و موسیقی «تبدیل» شود؟ نورمن در این آثار «امید» را نه احساسِ سطحی بلکه محصول ساختاری بازچینشِ روابط میداند: وقتی کاراکترها یاد میگیرند دوباره با هم حرف بزنند، «کر» شکل میگیرد و امید بهمثابهی صدای جمعی به صحنه میآید. از این منظر، گذار نورمن از درامهای سیاه به موزیکالها، یک حرکت فکریِ پیوسته است: آزمودن ظرفهایی که بتوانند امکان التیام را بهتر مجسم کنند.

مطالعهی موردیِ آثار کلیدی
night, Mother(۱۹۸۳)'
ساختار: وحدت زمان و مکان؛ گفتوگوی پیوستهی دو نفره؛ تعلیق اخلاقی بهجای معمای روایی.
زبان: روزمره، دقیق، عاری از استعارههای سنگین؛ واژگان کارِ خانگی و ریزهکاریهای زیست، حاملِ معناهای بزرگ.
ایدهی محوری: اختیار/مسئولیت؛ آیا بیانِ حقیقت در لحظهی بحرانی میتواند تاریخِ خانوادگی را تغییر دهد؟
زیباییشناسی: اقتصادِ نشانهها؛ اشیا (تلفن، کشوها، اسلحه/قرصها، شکلات داغ) بدل به «علائم حیاتیِ» نمایش میشوند.
اثرگذاری: نمایش، بهواسطهی صداقت بیپیرایهاش، در دههی ۱۹۸۰ به یکی از مهمترین متنهای «تراژدی خانگی» بدل شد و بحثهای گستردهای دربارهی بازنمایی افسردگی و خودکشی برانگیخت.
«Getting Out» (اواخر دههی ۱۹۷۰)
ساختار: صحنهبندی موازی با دو بازیگر برای یک شخصیت (گذشته/اکنون)؛ تداخل فضا و زمان؛ فلاشبکهای زنده.
ایدهی محوری: بازپروری، هویت و بدن؛ آیا میتوان از تاریخ خشونت عبور کرد وقتی آن تاریخ «تجسّم» یافته است؟
نوآوری: نورمن، حافظه را به زبان بدنی/صحنهای ترجمه میکند و از تکنیک دوبلکردن نقش، درسی ساختاری میسازد.
The Secret Garden (۱۹۹۱)
ساختار: تدوینِ موازی گذشته و اکنون؛ حضور «ارواح/یادها» بهعنوان کر دراماتیک؛ تعادل صحنههای گفتوگو و شمارههای موسیقایی.
ایدهی محوری: التیام از مسیرِ طبیعت، دوستی و گفتوگو؛ بازیافتن صدا و خانه.
زیباییشناسی: از حیث صحنهپردازی، باغ بدل به استعارهی «زبان مشترک» میشود: جایی که همسوایی نفسها، ریشه میدواند.
The Color Purple (۲۰۰۵)
ساختار: اپیزودیک؛ سفر قهرمان؛ همنشینی تکخوانیهای اعترافی با کر جامعه.
ایدهی محوری: از خاموشی به سخن؛ برساختنِ سوژهی زن سیاهپوست در تقاطع جنسیت/نژاد/طبقه؛ همبستگی خواهرانه.
منطقِ فرم: موسیقی، «تبدیل» رنج به روایت مشترک را ممکن میکند؛ هر شمارهی موسیقایی یک «پروندهی صوتی هویت» است.
تحولات تاریخی در کارنامهی نورمن
۱) از رئالیسمِ تند و تلخ به پدیدارشناسیِ امید
نخستین دورهی کاری نورمن با تمرکز بر بنبستها و بحرانهای اخلاقی خانگی تعریف میشود. او در این دوره مرزهای بازنمایی افسردگی، خشونت و تنهایی را در مقیاس «اتاق» میآزماید. ورود به موزیکالها، نقطهی گسست نیست؛ بلکه چرخش استراتژیک به ظرفیست که بتواند «امکان رستگاری اجتماعی» را بهتر صورتبندی کند. به بیان دیگر، نورمن در نیمهی دوم کارنامهاش به «دستور زبانِ جمع» علاقهمند میشود: چگونه صداهای تک افتاده، در یک کر، امکانِ شنیدهشدن پیدا میکنند.
۲) گذار از قهرمان منفرد به اجتماع کنشگران
قهرمانِ «’night, Mother» در نهایت تنهاست؛ همهچیز به کیفیت گفتوگوی دونفره وابسته است. اما در «باغ پنهان» و «ارغوانی»، شبکهی روابط (دوستی، خویشاوندی، اجتماع) نقش اصلی را بازی میکند. این تحول، بازتابی از تغییر حساسیتهای فرهنگی هم هست: از فردگرایی نو-رئالیستی دههی ۸۰ به جمعگرایی درمانمحور دهههای بعد.
۳) تثبیت نهادی و نقش معلمی
نورمن در کنار نوشتن، بهتدریج در مقامِ معلم و مربی نمایشنامهنویسی تثبیت شد. این وجه از کارنامهی او—تدوین سرفصلها، هدایت کارگاهها، و حمایت از صداهای تازه—نشان میدهد که پروژهی فکریِ نورمن صرفاً تولید متن نیست، بلکه «تولید امکان» است: ساختن میدانهایی که دیگران در آن روایتهای خود را بیازمایند. از این رهگذر، او در تحول نهادی تئاتر آمریکا نیز نقشمند است.
۴) حساسیت بینفرمی: درام، سینما، تلویزیون، موزیکال
نورمن مرزهای رسانهای را نیز آزموده است. شایستگیِ او در «تبدیل مادهی روایی به فرم مناسب»—از درام اتاقنشینی گرفته تا موزیکالِ صحنهی بزرگ—نشان میدهد که سبک شخصیاش نه «شکل» که «منطق» است: منطقِ مواجههی اخلاقیِ شخصیتها با محدودیتها. هر رسانه قواعد خود را دارد، و نورمن این قواعد را به خدمت همان پروژهی هستهای میگیرد.
نسبت با سنتهای تئاتر آمریکا
۱) وارث آرتور میلر و آدریان ریچ، همسایهی آلمادوفار (در شیوهی مواجهه)
نورمن از سنت رئالیسم اخلاقیِ آمریکایی چیزهای بسیاری به ارث برده: باور به اینکه مسائلِ بزرگ—مسئولیت، گناه، انتخاب—در خانه و آشپزخانه رخ میدهند. از حیث ایدهها، او با فمینیسمِ موجِ دوم همصداست—نه به صورت شعار، بلکه در سطح نمایش کار خانگی، بار مراقبتی زنان، و سیاست بدن. با این حال، بر خلاف برخی روایتهای شعاری، نورمن همیشه به «پیچیدگی اخلاقی» وفادار میماند: هیچکس تماماً مقصر یا بیگناه نیست؛ همه تا حدی زندانی ساختار و تا حدی عامل انتخاباند.
۲) همسخنی با تئاتر حافظه و تروما
تکنیکهای نورمن—دوگانهسازیِ شخصیت، حضورِ ارواح/یادها در موزیکالها، و وحدتِ زمان/مکان—او را به سنت «تئاتر حافظه» نزدیک میکند. این همسخنی البته در خدمت روانشناسی صرف نیست؛ نتیجهاش سیاستِ روایت است: نشان دادن اینکه چگونه روایتگری (گفتن/نخواندن، آواز/سکوت) میتواند مدلِ قدرت را تغییر دهد.
شگردهای صحنهای و تکنیکهای تکرارشونده
وحدت زمان و مکان برای فشردهسازی تنش و پررنگ کردن دیالوگ.
دوگانهسازی شخصیت برای مجسمسازی حافظه و گذشته.
اشیای روزمره بهعنوان نشانههای مرکزی (تلفن، غذا، لباس، دفترچهها).
چرخههای سکوت/انفجار در دیالوگ برای ایجاد ریتم.
کر و ارواح در موزیکالها بهعنوان امتداد جمعی روان فردی.
تمرکز بر بدن—بدن بیمار، بدن آسیبدیده، بدن تحتنظم—بهعنوان صحنهی سیاست.
خوانش نهایی: اخلاق گوش دادن
اگر بخواهیم پروژهی نورمن را در یک عبارت جمع کنیم، میتوان گفت او «اخلاق گوش دادن» را دراماتیزه میکند. درامهای نخستینش نشان میدهند که نشنیدن—نادیدهگرفتن درخواستهای کوچک، حاجتهای ابتدایی، و ترسهای بینام—چگونه به فاجعه میانجامد. موزیکالهایش نشان میدهند که شنیدن—اجازه دادن به صدای دیگری برای بودن—چگونه میتواند گذشته را دوباره قاببندی کند. از این رو، نورمن نمایشنامهنویس انتخاب است:انتخاب گوش دادن، گفتن، و بازساختن مناسبات.
جمعبندی
مارشا نورمن با ترکیبی نادر از دقت رئالیستی، اقتصادِ زبانی، و حساسیتِ اخلاقی، توانسته است هم تصویرگرِ تاریکترین لحظههای زندگیِ خانگی باشد و هم معمار امیدهای جمعی در قالب موسیقینماییها. تحول کارنامهاش—از اتاقهای بسته به کرهای پرطنین—نه تغییر ذائقه که تکاملِ یک پروژهی فکری است: آزمودن ظرفهای گوناگون برای پرسشِ واحدی دربارهی امکان تغییر. او به ما یادآوری میکند که تئاتر، وقتی جدی گرفته شود، هنرِ «انتخاب» است: انتخابِ دیدن، شنیدن، و دست بردن در تاریخ شخصی و جمعی.
منابع
نورمن، مارشا. شب بخیر مادر.
نورمن، مارشا. خلاصی (Getting Out). ترجمه فائزه فلاحی.
اسفندیاری، گلاره؛ مطیعی، محمد. «تضاد در رها شده، شب بخیر مادر و خیابانهای ترد و اوک اثر مارشا نورمن: خوانش وبری». فصلنامه نقد زبان و ادبیات خارجی، دانشگاه شهید بهشتی، سال ۲۰۱۸
مقاله: «بررسی تطبیقی مواجهه با مرگ در آثار غلامحسین ساعدی و مارشا نورمن» (مجله نقد ادبی دانشگاه گیلان