هانُل
هانُل
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

برشی کوچک از جامعه‌ی توتالیتر


یک فشار درونی عظیم فرد را وادار می‌کند با هنجارهای گروه همراه شود. پاداش پذیرفته‌شدن از پاداش پیروزی در یک بحث، باهوش‌تر به‌نظر رسیدن یا یافتن حقیقت، بیشتر است. بیشتر اوقات ترجیح می‌دهیم همراه با جمع و در اشتباه باشیم(!) تا این‌که طرف حق و تنها باشیم. خرده‌عادت‌ها - جیمز کلییر

made by AI.
made by AI.

نقل قول بالا از کتاب خرده‌عادت‌ها (که درباره‌ی عادت‌هاست و ذهن من آن را به توتالیتاریسم گره زد) را می توان بخشی از ساختار کار حاکمیت و جامعه‌ی توتالیتر دانست. پاداش یکسانی و پذیرفته‌شدن در ازای فردیت کم طرفدار. پس ترویج الگوی یکسان هزینه را برای حامکیت توتالیتر کاهش می‌دهد. بدین شکل حاکمیت توتالیتر بیشتر انرژی و هزینه‌ی خود را روی اذهان می‌گذارد؛ دگراندیشان را خطری جمعی جلوه می‌دهد و ساختار جامعه ادامه‌ی کار را به شکل خودکار انجام می‌دهد. پس می‌توان گفت زمانی که هسته و یا حتی اطراف هسته‌ی تمامیت‌خواه از هم بپاشد و یا کمرنگ شود، حاکمیت توتالیتر فرو می‌پاشد؛ چرا که بنیان آن هسته‌ی جامعه است.

از آنجایی که حاکمیت توتالیتر براساس اذهان تمامیت‌خواه رسمیت و پایداری دارد، می‌توان مقاومت مدنی را به تنهایی فروپاشنده‌ی مشروعیت و وجود چنین ساختاری (نه حتما در جامعه) دانست. پس به گونه‌ای سرکشی و دگراندیشی گلوله و ذهن و دهان‌ سلاح شما در برابر این گونه جامعه‌ای است. این‌ها سلاح‌های برای حاکمیت هستند اما جامعه‌را تغییر نمی‌دهند (بنیان را) و هم چنان فرهنگ نادرست مستبدپرور وجود دارد که در این‌جا رواداری نقش مهمی را ایفا می‌کند که زمان می‌برد و لازم است نخست توتالیتر درونی افراد کشته‌شود. *( می‌توان گفت درصد قابل توجهی از شهروندان حاکمیت توتالیتر، یک توتالیتر درون دارند؛ هرچند از آن بی‌خبر باشند.)*

"می‌توان گفت بهتر است به جای تلاش برای غلبه بر فشار درونی (در صورت امکان) گروه را تغییر داد. اگر حضور در گروه نیاز است، لازم است پاداش و جذابیت باور را افزایش داد تا تلاش و انرژی کمتری پرداخته شود."

made by AI
made by AI


جامعه شناسیتوتالیتاریسم
A probe into the fog - Web Developer - need to be heard
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید