حانیه
حانیه
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خسته

خیلی از پست آخری که توش غر زده بودم نمیگذره ولی اینجا چرند پرند نوشتن و از زمین و زمان ایراد گرفتن معمولا نجاتم میده

همچنان‌ دارم هیچ کاری برای زندگیم نمیکنم. کمتر از روزی‌ ده دقیقه درس میخونم و امتحانای ترم یکم جالب نبود. بخاطر المپیاد، ریاضیم یکم بهتر شده که یچیزی تو مایه های سوسو زدن یه چراغ و خاموش شدنش بعد جبران شدن نمره خوب هندسه با دوازده جبر بود.

نمیخوام یا نمیتونم یا نمیدونم چرا از این حلقه احمقانه بیام بیرون. هیچ کاری نکردن و پشیمون شدن(که تازگی اینم داره از بین میره) و احساس مزخرف بودن کردن و دوباره از هفته بعد هیچ کاری نکردن.

الانم خوابم میاد و به معنی خود کلمه همه خستگیا و ناراحتیام زده بالا. ولی به هر حال، انگار همچی خاموش خاموش شده...

*ممنون که گوش میدین:")

اینو کلی وقت پیش پیدا کرده بودم که تو‌ محله پخشش کرده بودن/صرفا جالب بود برام، ای هو نو کامنت ابات ایت
اینو کلی وقت پیش پیدا کرده بودم که تو‌ محله پخشش کرده بودن/صرفا جالب بود برام، ای هو نو کامنت ابات ایت



کاریquot وقتشاهکارای ویرگول
نوشته های کم جان دختر، خیلی زود در ذهن ناپدید میشدند؛ گویی هرگز وجود نداشته اند.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید