نام کتاب: انجمن شاعران مرده (Dead Poets Society)
نویسنده: ان. اچ. کلاین بام (Nancy H. Kleinbaum)
ژانر: رمان، معنای زندگی
ترجمه پیشنهادی: نشر نیماژ، زهرا طراوتی
ناشر صوتی پیشنهادی: رادیو گوشه، هومن خیاط
کارت دعوت انجمن شاعران مرده از طرف یکی از اعضای جدید، تقدیم شما:
دوستان من، اگر به زندگی عشق میورزید و برای خودتان ارزش قائلید، از هماهنگ کردن قدمهاتون با دیگران و پا گذاشتن در مسیری که به شما دیکته شده دست بردارید و برای رسیدن به اون چیزی که خودتون دوست دارید قدم بردارید. به قول استاد کیتینگ، معلم گرانقدر مدرسه ولتون، این عبارت رو همیشه در ذهنمون نگه داریم:
"کارپه دیم" به معنای "دم را غنیمت شمار"
مدرسه ولتون بر پایه سنت، افتخار، انضباط و سرافرازی بنا شده. دانشآموزان مدرسه باید دقیقا در چهارچوب مدرسه درس بخونن، عقایدشون رو شکل بدن و مثل چیزی که پدر و مادرهاشون میخوان زندگی کنن. همه چیز به همین منوال جلو میره تا وقتی که استاد درس ادبیات مدرسه عوض میشه و استاد کیتینگ پا به کلاس میذاره. نقل قول از استاد:
اگر درباره چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچه دیگهای نگاه کنید. حتی اگر به نظرتون اشتباه یا احمقانه باشه.
کیتینگ باعث میشه پسرهای ولتون جور دیگهای به زندگی نگاه کنن، عشق رو تجربه کنن، جرئت به خرج بدن و دست به انتخابهای جدیدی بزنن که به مذاق بقیه مخصوصا خانوادهشون خوش نمیاد و البته به شعر علاقهمند بشن. استاد کیتینگ میگه:
شعر رو به کلمه محدود نکنید. شعر در موسیقی هست، در یک عکس، در پروسهای که غذا آماده میشه. در هر چیزی که کشف و شهودی در اون باشه. شعر میتونه در اغلب اتفاقات روزمره شما وجود داشته باشه، اما هرگز، هرگز معمولی و پیشپاافتاده نیست.
نیل، تاد، چارلی و چند نفر دیگه از بچهها تحتتاثیر حرفهای استاد قرار میگیرن و به انجمن سری شاعران مرده میپیوندن. انجمنی که باعث تحول در زندگی پسرها میشه و ما رو هم از مزیت شنیدن شعرهای زیبایی برخوردار میکنه:
اما این کتاب و این داستان سعی میکنه به ما مسئله مهمی رو یادآور بشه؛ بعید نیست که وقتی بخوایم خلاف جریان رود حرکت کنیم متحمل سختیهای گوناگونی بشیم. اطرافیان و قوانین و چهارچوبهای رفتاری دست و پای ما رو میبندن و در این بین ممکنه چیزهایی رو هم از دست بدیم. وقتی به پایان این داستان فکر میکنم، میفهمم که بعضی افراد هیچوقت سعی نمیکنن دیدگاه خودشون رو بازنگری کنن پس تلاش برای تغییر عقیده این افراد بیهوده هست. اما تمام اطراف ما از این مدل آدمها پر نشده؛ استاد کیتینگ هم به همین دلیل به ولتون اومد چون میدونست کسانی هستن که شنوای حرف اون باشن.
بعنوان کسی که همیشه در دوران تحصیل و کلاس درس خسته از حرفای تکراری مثل درس بخونید تا بهترین رتبه کنکور باشید و مثل این بوده، شنیدن حرفهای استاد کیتینگ باعث شد دلم بخواد سر کلاس بشینم و یه استاد به این شکل هنجارشکنی کنه و به ما از مسیر منحصربهفرد زندگی خودمون و نه مسیری که جامعه، خانواده یا دوستان دیکته میکنن بگه.
امیدوارم که اگر چیزی یاد میگیریم، درموردش فکر کنیم و درجا نپذیریم و درمقابل، اگر چیزی به کسی یاد دادیم، شنوای نظرات مخالف خودمون باشیم.
این پست جهت شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه پست میشود.