1- آخرین تصویری که یک #حیوان رهایافته از دام #انسان در ذهن خود دارد، این است که غذادادن انسان، همان و گرفتاری، همان. #محیط_زیست #حامی_حیوانات #آزار_حیوانات #حقوق_حیوانات #شکار_حیوانات #خرید_و_فروش_حیوانات #سگ_کشی
2- امروز، در #همایش روز ملی #علوم_اجتماعی که در #تبریز برگزار شد، حضور داشتم؛ برنامه، با یک ساعت تأخیر، شروع شد؛ یکی از مهمانان، گفت: #آذری ها، شروع #جلسه را 8:30 می نویسند اما ما باید 9:30 بخوانیم. گفتم: تنها، آذری ها نیستند؛ بیشتر ما #ایرانی ها، همین #بی_انضباطی زمانی را داریم.
3- تا زمانی که #علوم_انسانی و #علوم_اجتماعی، بالاتر یا حداقل، در کنار #رشته های #پزشکی و #حقوق و #مهندسی و... که جزو پولسازترین رشتهها هم محسوب میشوند، قرار نگیرد، وضعیت #جامعه #ایرانی و روابط بین انسانی، بهتر از این نخواهد شد و این، زیاد هم ربطی به این دولت و آن #دولت ندارد.
4- «من ندیدم که سگی پیش سگی، سر خم کرد.» محمد اقبال لاهوری. اما بندگی و #چاپلوسی یک #انسان به انسان دیگر را می توان هر روز و بارها، مشاهده کرد.
5- #صداقت، طعم دیگری دارد در جامعه ای که هر روز و هر لحظه، با انبوهی از دروغ های رنگارنگ، مواجه هستیم.
6- سیستم #اداری ناکارآمد و معیوب، از کارمندانِ با روحیه #انتقادگرایانه، استقبال نمی کند؛ چرا که ممکن است دستش رو بشود.
7- ما، قبل از اینکه #آسیب_شناس باشیم، ابتدائاً و بیشتر، باید #مسأله_شناس باشیم.
8- من، گزافه گویی و خاطره گویی ها را مکرر، هم در #دانشگاه و دوران دانشجویی و در کلاس درس دیده ام و هم در جلسات اداری.
9- از ناشران برجسته است؛ در هفته #کتاب و کتابخوانی، به دفترش مراجعه کردم؛ می گفت: «یه استاد بنام! دانشگاهی اومده بود؛ می گفت: ببین می تونی برا من، یه کتابی جمع و جور کنی و چاپش کنی؟» برخی از استادان، فقط دنبال رزومه سازی، ارتقاء و ترفیع خودشون هستند و دغدغه #تربیت #دانشجو رو ندارند.
10- شمای #استاد ممکن است دکّون وا کنی؛ #پایان_نامه دانشجوهارو بنویسی و بیزینس کنی؛ شما ممکن است اینو ببینی اونو ببینی و قراردادهای مالی ببندی برای #پروپوزال ها؛ شما ممکن است نمره فروشی کنی و حتی دلالی هم بکنی برای دانشجوها؛ همه اینارو می تونی اما دیگه استاد نیستی؛ تو فقط اسمت استاده.