خب توی نوشته ی قبلی از بودجه و اهمیتش صحبت کردیم، این بار بریم و از روش های بودجه ریزی صحبت کنیم.
اولین روش، روش بودجه ریزی افزایشی یا Incremental Budgeting هستش که یه جورایی همون روش سنتی بودجه ریزی محسوب میشه، حالا این بودجه ریزی افزایشی چطور هست
توی این روش شما قرار نیس کار سخت و پیچیده ای انجام بدین و یا پلن های متفاوتی رو در نظر بگیرین، کافیه بیاین ارقام واقعی امسال را با یه درصد مشخصی ( مثلا نرخ تورم مورد انتظار برای سال بعد در مورد هزینه ها) افزایش بدین و منتظر نتایج بمونین. به عبارت دیگر، با بودجه ریزی افزایشی، از بودجه جاری به عنوان پایه ای استفاده می کنیم که برای تعیین مبالغ بودجه جدید هست و باید از عامل و محرکی استفاده کنیم و به مبالغ پایه اضافه یا کم کنیم.
خب ببینیم این روش بودجه ریزی چه مزایا و چه معایبی داره، اول با مزایاش شروع کنیم:
· سهولت در پیاده سازی: اول از همه اینکه پیاده کردنش خیلی راحته، در واقع کافیه شما دیتای تاریخی رو داشته باشین و بعدش طبق درصد مورد نظرتون تغییرات رو اعمال کنید. مثلا توی هزینه های حقوق و دستمزد این روش خیلی به درد میخوره، اگه کسب و کار شما برنامه ی خاصی برای افزایش تعداد نیرو نداشته باشه، می تونید دیتای تاریخی حقوق و دستمزد سال جاریتون رو ضرب در افزایش نرخ مصوب دولت کنین و یه رقم حدودی رو در نظر بگیرین، اینو در نظر بگیرین این افزایش رو باید بتونید توی ماه ها و یا هفته های خودتون هم ساختارشو نشون بدین و اصطلاحا فیزیینگ مناسب داشته باشین، استفاده از فرمول های Forecast در اکسل میتونه کمکتون کنه
· فهم آسان :دومین فایدش در ادامه ی مزیت قبلی هست، این روش خیلی سریع هست و میشه توی زمان های اندک و فورس ازش استفاده کرد و از اونجایی که مفروضات پیچیده ای نداره به راحتی میشه به دیگران هم فهموندش.
· مشاهده سریع تغییرات: سومین مزیتش، زمانی که بودجه استارت بخوره و دیتای های واقعی بدست بیان شما قطعا با انحرافاتی مواجه میشین، رهگیری این انحرافات آسونه، چون شما فقط یک فرض داشتین و میتونین دلیل انحرافتون از دیتای واقعی رو سریعا پیدا کنین.
· عدم چالش های بعدی: شما توی این مدل بودجه ریزی از یک متد یکسان دارین برای بخش اعظمی از دپارتمان هاتون استفاده میکنید، در نتیجه چالش های کمتری رو با تیم های درگیر دارین. این چالش در واقع توی شکل های مختلفی خودش رو نشون میده. مثلا لازم نیس برای واحد ها دلیل بیارین چرا بودجه ی یکی بیشتر یکی کمتر، دلیلش واضحه بودجه ی سال بعد همه درصد مشخصی افزایش پیدا کرده است.
از مزایاش شنیدیم، نوبت معایب این روش هست:
دومین روش بودجه ریزی که میخوتیم راجبش صحبت کنیم، روش بودجه ریزی بر مبنای صفر یا ZBBهستش، این روش روش آسونی هستش و یه تفاوت مهم با بودجه ریزی افزایشی یا سنتی داره.
توی بودجه ریزی سنتی شما هزینه هاتونو با نرخی مشخص افزایش میدادید و به قولی هر هزینه ای که سال قبل داشتین، برای سال بعد هم حساب میکردین و براش تخصیص میگرفتین ولی توی ZBB، دیگه ازین خبرا نیست در واقع همونطور که از اسمش پیداست، باید از صفر شروع کنین. دپارتمان ها و واحد های کسب و کار شما باید برای تمامی فعالیت هاشون و هزینه هاشون دلایلی ارائه بدن و به عبارتی مدیریت را برای اون ردیف هزینه توجیه کنند. این روش باعث میشه تا مدیران کسب و کار هر فعالیتی را به طور انتقادی ارزیابی کنند و به دنبال راه های جایگزین برای دستیابی به نتیجه مطلوب باشند.
مزایای استفاده از ZBB:
فرض کنید شما صاحب یه هایپر مارکت هستین ، تصمیم گرفتین به خاطر این که ریسک سرقت اجناس داخل مغازه رو بیارین، یه سری کار انجام بدین.
برای شروع رفتین 6 تا دوربین دور تا دور مغازه گذاشتین و برای هر دورین هم یک نفر رو مسئول گذاشتین تا حواسش به مانیتور باشه،
شما باید غیر از هرینه ای که اول کار برای دوربین و مانیتور انجام دادین، ماهانه هزینه ی حقوقی هم با این افراد پرداخت کنید. حالا فرض کنید اجناس داخل مغازه ارزششون 20 میلیونه ولی شما دارین ماهانه هزینه ای حدود 18 میلیون یا شایدم بیشتر بابت کم کردن ریسکتون میدیدن. آیا این اجناس انقدری ارزششو داره که شما به خاطرش هزینه می کنید؟
بریم سراغ معایب این روش بودجه ریزی:
روش بعدی که روش مورد علاقه ی خودمم هست، ABB هست.
بودجه ریزی بر مبنای فعالیت یا همون Activity based Budgeting، یکی از جدید ترین متد های بودجه ریزی هست، و سعی شده توش خیلی از نواقص بودجه ریزی های سنتی و سایر روش ها رو کم کنه. حالا ببیینیم چوری قراره عمل کنه.
توی مرحله ی اول باید یک سری فعالیت را شناسایی کنید. این یعنی چی؟ یعنی شما توی کسب و کارتون یه عالمه فعالیت افراد دارن انجام میدن که براتون هزینه داره و در واقع از سود شرکت شما کم و به هزینه هاتون اضافه می کنه. این فعالیت ها از موادی که می خرید و تو چرخه ی کارخونه میریزین وجود داره تا اون نگهبانی که وظیفش شب بیدار موندن جلو در کارخونس. خب شما حالا این فعالیت ها رو شناسایی کردید. نکته ای که وجود داره هر کدوم ازین فعالیت ها، یک محرکی دارن که باعث میشه اون هزینه بیشتر یا کمتر شه. مثلا اگه شما کارخونتون یا ساختمون شرکتتون مساحتش 200 متر باشه، 1 نفر نگهبان میذارین ولی اگه مساحتش بشه 400 متر یه نگهبان نمیزارین و میرین سراغ دومی.پس مساحت ساختمون یا تعداد طبقات میشه محرک اصلی برای افزایش یا کاهش یک هزینه.خب تو مرحله ی اول شما اومدید و فعالیت ها و محرک هاشو شناسایی کردین. نصف کارو تا اینجا انجام دادین. حالا باید تعداد فعالیت ها و محرک هایی که برای سال بعد در نظر گرفتین رو تخمین بزنید.
حالا بهای هر فعالیت رو دارین، برنامه ی سال بعدتون از اون برنامه رو هم باید مشخصی کنید و ضرب این دو میشه هزینه ی کل شما برای اون فعالیت.
معایب:
خب یه روش دیگه هم مونده تا این بحث رو به پایان برسونیم.
چهارمین روش که برای بودجه ریزی وجود داره، روش ارزش پیشنهادی یا value proposition budgeting هست.
بودجه ریزی مبتنی بر ارزش می تونه پیچیده باشه، چون عوامل مختلفی وجود داره که باید در نظر گرفته شوند. کسبوکارها باید «محرکهای افزایش ارزش» رو شناسایی کنن و شروع به تخصیص بودجه به فعالیتهای خاصی کنند که این محرکها را بهبود میبخشد. در واقع شما باید محل هایی رو که برای کسب و کارتون ارزش آفرینی بیشتری دارند، شناسایی کنید و اولویت تخصیص بودجه رو برای اونها در نظر بگیرین. این روش بیشتر در سازمان های خیلی بزرگ و برای بودجه ریزی در سطح وسیع شرکت ها ( مثلا بخش شمال کشور، بخش جنوب کشور) استفاده میشه ، یعنی کسب و کار یا سازمانی ابتدا منابع در دست خودش رو بدین شکل بودجه ریزی میکنه، سپس از واحد های درگیر میخواد که با استفاده از مفروضات خودشون بهترین روش بودجه ریزی رو برای این منابع انجام دهند.
اگه بخوایم این روش رو مرحله ای نشون بدیم:
1) چشم انداز، اهداف و نتایج ایده آل شرکت خود را تعیین کنید
2) برنامه ها، محصولات و خدماتی را که قرار است برای آنها سرمایه خرج می کنید، شناسایی کنید
3) منابع را به برنامه هایی اختصاص دهید که بالاترین ارزش را دارند
فواید:
معایب:
خب فکرکنم تا اینجا به حد کافی از روش های بودجه ریزی شنیدین، و میتونین تصمیم مناسب رو برای انتخاب بگیرین.این که شما کدوم روش بودجه ریزی رو برای کسب و کارتون انتخاب می کنید بستگی به اهدافتون از بودجه ریزی، منابعی که در اختیار دارید، سایز شرکتتون و بازه ی زمانی که در اختیار دارین و روبروتون هست.برای همین نمیشه برای تمامی سازمان ها و کسب و کار ها یه نسخه رو پیچید.
زمان هایی هستند که شما برای کسب و کارتون از ترکیب این روش ها استفاده می کنید و این اصلا مشکلی نداره در واقع مدیریت کسب کار به دیدی رسیده که نیاز هست هر بخش از کسب وکارش بر حسب نیاز و فعالبتش از روش خاص خودش بودجه ریزی داشته باشه.
این نکته هم خالی از لطف نیست گفتنش که ، بودجه ریزی اینطور نیس که اگه امثال از روش افزایشی رفتیم سال بعد هم باید حتما از این روش بریم، در واقع بودجه ریزی بر خلاف داده های مالی که باید پیوستگی در روش ثبت داشته باشن، میتونه توی دوره های مالی ما متفاوت باشه، چون بعضی وقت ها شما از یک روش میرین و بعد از مدتی متوجه میشین این روش برای کسب و کارتون فایده نداه ونوتنسیتن ازش اطلاعات خوبی بگیرین پس تصمیم به تغییرش میگرین و از روش های دیگه استفاده می کنید.
حرفمو با یکی از جمله های قشنگ جک ولش ( مدیر اجرایی سابق جنرال الکتریک ) تموم میکنم که میگفت:
مدیران کسب و کارهای بزرگ، ابتدا یک چشم انداز خلق می کنند
سپس نسبت به آن شور و اشتیاقی سوزان ایجاد می کنند و بی وقفه برای رسیدن به آن تلاش می کنند.
سعی کنید نقش اساسی ای پس در خلق یک چشم انداز داشته باشید. (: