
کودکان مبتلا به فلج مغزی Cerebral Palsy) CP) علاوه بر مشکلات حرکتی، در حوزههای روانشناختی، شناختی و اجتماعی نیز نیازهای ویژهای دارند. بر اساس پژوهشهای انجامشده در پنج سال گذشته، کودکان مبتلا به فلج مغزی نرخ بالایی از اختلالات روانی مانند اختلال طیف اوتیسم (ASD)، اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD)، ناتوانی ذهنی (ID)، اضطراب و افسردگی را تجربه میکنند. این بررسی نشان میدهد که بیش از سی درصد این کودکان علائم روانی بالینی دارند و اغلب در خطر مواجهه با مشکلات تحصیلی، رفتاری و حسی هستند که این موضوع بر کیفیت زندگی آنها تأثیر میگذارد.
اصول روانشناختی در تعامل با این کودکان بر پایۀ همدلی، پذیرش محدودیتها، حمایت خانوادهمحور و مداخلات زودهنگام بنا شده است. ایجاد محیطی امن و حمایتگر، نهتنها به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک میکند، بلکه رشد شناختی، عاطفی و استقلال فردی را نیز تقویت میسازد. در ادامه، به مرور برخی از این اصول، نیازهای کودکان، راهکارهای ایجاد محیط امن و روشهای بازیمحور برای تقویت مهارتهای شناختی میپردازیم.
اصول روانشناختی در تعامل با کودکان CP و نیازهای آنها
یکی از رویکردهای مؤثر در سالهای اخیر، رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) است. این رویکرد بر پذیرش محدودیتهای کودک و عمل بر اساس ارزشهای مشترک خانوادگی مانند عشق، حمایت متقابل و ایجاد خاطرات شاد تأکید دارد. تمرکز بر این ارزشها، بهجای مشکلات و محدودیتهای جسمی، خانواده را به سمت اجرای اقدامات مثبت هدایت کرده و استرس را کاهش میدهد. رویکرد پذیرش و تعهد در مداخلات خانوادهمحور برای کودکان با نیازهای ویژه بسیار مفید بوده و به ارتقای کیفیت زندگی آنها کمک میکند. کودکان مبتلا به فلج مغزی به محیطی نیاز دارند که احساس امنیت، پذیرش و توانمندی ایجاد کند. نیازهای اصلی کودکان مبتلا به فلج مغزی، بر اساس یافتههای پژوهشی، عبارتند از:
· حمایت عاطفی و رفتاری: کودکان مبتلا به فلج مغزی اغلب با مشکلات درونی مانند اضطراب و افسردگی و مشکلات بیرونی مانند پرخاشگری مواجه هستند. بنابراین تعامل با آنها باید بر پایۀ گوشدادن فعال، تأیید احساسات و بدون قضاوت باشد. تحقیقات نشان میدهد که علائم اولیۀ روانی در سن هفت سالگی میتواند مشکلات آینده در سن یازده سالگی را پیشبینی کند، بنابراین مداخله زودهنگام ضروری است.
· حمایت شناختی و تحصیلی: بیش از نیمی از کودکان مبتلا به فلج مغزی حداقل یک اختلال یادگیری دارند؛ مانند مشکلات در حافظۀ کاری یا پردازش دیداری-فضایی. توجه به آموزش فردمحور و حمایت تحصیلی مناسب، میتواند به بهبود عملکرد تحصیلی و افزایش اعتمادبهنفس آنها کمک کند.
· حمایت خانوادهمحور: والدین این کودکان معمولاً با استرس بالایی روبهرو هستند که بهطور غیرمستقیم روی رفتار کودک تأثیر میگذارد. آموزش مهارتهای ارتباطی و مدیریت استرس به خانواده کمک میکند تا نیازهای کودک را بهتر پاسخ دهند. این مداخلات هم مشکلات رفتاری کودک را کاهش میدهد و هم کیفیت زندگی جمعی خانواده را ارتقا میبخشد. همچنین والدین بهعنوان الگوی اصلی کودکان نقش تعیینکنندهای در فرایند توانبخشی دارند. مشارکت فعال پدر و مادر در تمرینها نهتنها انگیزۀ کودک را برای پیشرفت افزایش میدهد، بلکه مشاهدۀ موفقیتها در حضور خانواده به تقویت اعتمادبهنفس و ارتقای کارآمدی او منجر میشود.
· مدیریت حساسیتهای حسی: بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی دچار حساسیت بالا به محرکهای محیطی هستند (مثلاً صدا یا لمس). محیط باید آرام و بدون فشار اضافی طراحی شود تا از افزایش اضطراب جلوگیری گردد.
ایجاد محیط امن: رنگها، صداها و عوامل مؤثر دیگر
محیط زندگی و آموزشی این کودکان باید بهگونهای طراحی شود که هم امنیت فیزیکی و هم آرامش روانی را تأمین کند. این عناصر علاوه بر کاهش استرس محیطی، از بیتحرکی طولانیمدت نیز پیشگیری کرده و به بهبود وضعیت روانی و جسمی کودک کمک میکنند.
· استفاده از رنگهای آرامبخش مانند آبی روشن، سبز ملایم و یاسی میتواند حس امنیت و آرامش ایجاد کند. این رنگها بیشفعالی را کاهش میدهند و تمرکز را افزایش میبخشند، در حالی که رنگهای تند مانند قرمز ممکن است تحریک بیش از حد ایجاد کنند.
· صداهای آرامشدهنده مانند صدای طبیعت (آب، باران یا باد) یا موسیقی ملایم با ریتم آهسته به تنظیم هیجان و کاهش اضطراب مرتبط با درد کمک میکنند، بهویژه در کودکانی که به محرکهای شنیداری حساس هستند.
· عوامل دیگر شامل نور ملایم طبیعی برای جلوگیری از خستگی چشمی، فضای مرتب بدون شلوغی برای ایجاد احساس کنترل، میز و صندلی راحت و مناسب و عناصر طبیعی مانند گیاهان یا تعامل ایمن با حیوانات خانگی به آرامش و پیوند عاطفی کمک میکنند.
روشهای بازیمحور برای تقویت مهارتها
بازیدرمانی یکی از مؤثرترین راهها برای رشد عاطفی، شناختی و اجتماعی کودکان مبتلا به فلج مغزی است. این روش فشار مستقیم آموزش را کاهش میدهد و در عین حال، تواناییهای کودک را تقویت میکند.
· بازیهای حسی لمسی: استفاده از شن، خمیر بازی، توپهای حسی یا پارچههای بافتدار برای تحریک حواس، افزایش تمرکز و تقویت مهارتهای حرکتی ظریف.
· بازیهای روایی: داستانگویی تعاملی با استفاده از کتابهای تصویری، عروسک یا نمایش کوتاه که به تقویت زبان، حافظه و مهارتهای اجتماعی کمک میکند.
· بازیهای دیجیتال ساده: پازلهای تعاملی یا بازیهای رایانهای آموزشی با بازخورد فوری که توجه و مهارتهای دیداری- فضایی را بهبود میبخشند، بهویژه برای کودکانی که علائم بیشفعالی دارند.
· بازیهای حرکتی و تعادلی: فعالیتهایی مانند پرتاب و گرفتن بادکنک، دنبالکردن نور یا تمرینهای ساده تعادلی که هم مهارتهای حرکتی را تقویت میکنند و هم لذت و انگیزه ایجاد مینمایند.
· بازیهای هنری و خلاقانه: نقاشی، رنگآمیزی یا کاردستی با ابزارهای سازگار (مثل قلمگیرهای مخصوص) که به بیان احساسات، افزایش اعتمادبهنفس و کاهش اضطراب کمک میکنند.
توجه به نیازهای روانشناختی کودکان مبتلا به فلج مغزی بهاندازه درمانهای فیزیکی اهمیت دارد. ایجاد محیطی امن و حمایتگر، استفاده از روشهای بازیمحور برای تقویت مهارتهای شناختی و اجتماعی، و بهرهگیری از وسایل کمکی نوین مکمل یکدیگرند و در کنار هم میتوانند کیفیت زندگی این کودکان را بهطور چشمگیری بهبود دهند. موفقیت این مسیر زمانی تضمین میشود که خانواده، درمانگران و معلمان بهصورت یک تیم همکار عمل کنند تا کودک فرصت تجربۀ استقلال، اعتمادبهنفس و رشد همهجانبه را داشته باشد.
نویسنده: زهرا ملکیان | کارشناسی ارشد، مهندسی مواد و متالوژی دانشگاه صنعتی شریف