راستش رو بخواید خیلی وقته تو #ویرگول ننوشتم، نمیپرسید چرا ولی خودم میگم
روزهای اولی که اینجا درست شده بود تا از حرفهای دلمون بگیم یا هرچیز دیگهای، خیلی هارو خودم دعوت کردم به نوشتن ولی حالا خودم اینطوری ازش عقب افتادم.
چند وقت پیش که متوجه شدم به مناسبت تولد 9 سالگی قراره از خاطراتمون با #دیوار بنویسیم، خیلی فکرم مشغول شد ... معمولاً برای خرید و فروش سایتهای زیادی رو دنبال میکنم مثل #شیپور، #باما، ویلاجار و #دیوار. خیلی موردهای زیادی هم تو هرکدوم میبینم که همه هم باب میلم هستن
تماس میگیرم باهاشون، حضوری رفتم دیدم یا حتی تو خیلیهاشون آگهی درج کردم
ولی به طرز عجیبی همیشه تهش تو #دیوار بودم
خونه مادربزرگم رو که کرمانشاه بود از طریق دیوار فروختم
براش یه خونه تو تهران گرفتم که از طریق دیوار پیداش کردم
اولین ماشینم رو از دیوار خریدم
اولین ماشینم رو از طریق دیوار فروختم
دومین ماشینم رو مجدداً از دیوار خریدم
مودم کابلی برای تلویزیون خونه رو هم از دیوار خریدم
ولی این یکی رو بگم که خیلی جالبتره
با بیشتر کسایی که از دیوار بواسطه خرید یا فروش آشنا شدم، دوست شدم
یکیشون دفتردار اسناد رسمیه، یکیشون استاد دانشگاهست
یکیشون موبایل فروشه و یکیشونم دیجی عه :))
یکی هم از یکی کار راهانداز تر :دی
خلاصه انگار آخرش همهمون تو دیوار ایم
تولدت مبارک آقای #دیوار