hasanazarnia47
hasanazarnia47
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

راز 43 ساله

نگاهی فانتزی به بازی ایران - استرالیا 1978
نگاهی فانتزی به بازی ایران - استرالیا 1978

راز بازی ایران - استرالیا 1977

هم میهنان نیک سرشت، همگنان گرامی، خوانندگان ارزشمند، درود بر یکایک شما.

شما را فرا میخوانم به گشت و گذاری در سرزمین یادسار (حافظه) و شهر یادنهاد (خاطره).

بیایید برویم به گذشته ای نه چندان دور و جایی بسیار آشنا.

به روز 25 نوامبر 1977 (چهارم آذر 1356) زمین فوتبال ورزشگاه آزادی (آریامهر).

تیم ملی فوتبال ایران در چهارچوب دیدارهای راهیابی به جام جهانی 1978 آرژانتین، درپیش چشمان 100 هزار تماشاگر، رویاروی تیم ملی استرالیا ایستاده است.

استرالیایی که در دیدار رفت و در ورزشگاه المپیک پارک ِ ملبورن با گل ِ گاهک ِ (دقیقه) 68 حسن روشن یک بر هیچ، از ایران شکست خورده است.

جیمی شولدر، مربی کهنه کار استرالیا بخوبی میداند که غلامحسین مظلومی و ایرج دانایی فرد دچار آسیب دیدگی سختی شده اند، علیرضا خورشیدی و ناصر نورائی نیز اُفت کرده اند و امروز در میدان نخواهند بود. شولدر میخواهد با یارگیری سفت و سختِ حسن روشن از گلزنی دوباره او به استرالیا پیشگری کند.

گویا دو گلی که دو هفته پیش، حسن روشن با پاهای باندپیچی شده، به کره جنوبی زده، شولدر را بسیار نگران کرده و ترس در دل او انداخته است. شولدر برای یارگیری و کنترل روشن، بازیکن نیرومند و یارگیر و خشنی را در اَرِنجِ استرالیا گذاشته تا روشن را از کار بیاندازد. بازیکنی که گفته میشود در یکی از رشته های ورزشهای رزمی نیز استاد است. بازیکنی که ایستایش و فیگورها و ژستهای او در بازی نشان داد که پربیراه نگفته اند.

در آن سوی میدان، حشمت مهاجرانی از این تاکتیک شولدر آگاه شده و با چینش چهار چهار دو چپ گوشی و بدون گوش راست، تیم ایران را به میدان فرستاده تا آندرانیک اسکندریان و ابراهیم قاسمپور و رضا عادلخانی در سمت چپ ایران، سمت راست استرالیا را از کار بیاندازند و از فرستادن توپهای بلند از سوی آنها برای مهاجمان سرزن استرالیا جلوگیری کنند.

حشمت برای راست ایران و چپ استرالیا نیز تاکتیک پنهانی دارد که از دید شولدر پنهان مانده و راز بزرگ تاکتیکی این بازی میباشد. حشمت میداند که بزرگترین و بهترین ویژگی بک چپ خشن و نیرومند استرالیا یارگیری نزدیک من تو من و درگیرانه است. به دستور حشمت گاه پروین به این بازیکن نزدیک میشود و سپس کم کم پسروی میکند و او را با خود به نزدیک هافبک چپ استرالیا میکشاند تا جای او خالی شود و محمد صادقی از هافبک میانی جلو به گوش راست رفته و توپ را برای غفور جهانی سانترفوروارد ایران بفرستد.

گاه نیز رل صادقی و پروین در این تاکتیک، جا به جا میشود بدینسان که نخست صادقی به بک چپ استرالیا نزدیک میشود و کم کم به میانه ی میدان پسروی میکند تا او را به میان زمین بکشاند و پست این بازیکن برای پیشروی پا به توپ حسن نظری و علی پروین خالی شود.

این تاکتیک بک چپ استرالیا را دچار سردرگمی بدی مینماید بگونه ای با جاگیری نادرست بسود ایران کار میکند تا اینکه پروین در گاهک (دقیقه) 44 با سود بردن از این جاگیری نادرست توپ خوبی را برای غفور جهانی بفرستد، آلن ماهر گلر استرالیا، برای بُریدن سانتر، شیرجه میزند، توپ در نزدیکی او به زمین میخورد و از زیر بغلش رد شده به غفور جهانیِ راست پا و سرزن میرسد، غفور با پای چپ! دروازه استرالیا را می گشاید و زننده تنها گل بازی میشود.

حسن روشن که به دستور حشمت مهاجرانی، در کنار زمین خود را گرم می کند تا با زانوهای آسیب دیده به میدان برود، دیگر ناچار به انجام اینکار نمیشود. بازی گل دیگری ندارد و همانند بازی رفت، یک بر هیچ بسود ایران به پایان میرسید و تیم ملی ایران به جام جهانی 1978 آرژانتین راه می یابد.

با راهیابی ایران به جام جهانی، شور و شادی، سراسر ایران را در بر میگیرد.

از ساری و رشت و انزلی در سوچپ (شمال) گرفته تا جاسک و بندرعباس و بوشهر در سوراست (جنوب).

از بیرجند و زابل و زاهدان در سوپیش (شرق) گرفته تا سنندج و کرمانشاه و ایلام در سوپَس (غرب).

از ماهشهر و آبادان و خرمشهر در راست سوپَس (جنوب غربی) گرفته تا از سرخس و مشهد و کلات در پیشسوچپ (شمالشرقی).

از گواتر و چابهار و نیکشهر در پیشسوراست (جنوب شرقی) گرفته تا جلفا و ماکو ارومیه در چپسوپَس (شمالغربی).

آری شادی نیاز آدمهاست، شادی اکسیژن زندگیست.

دلتان شاد و لبتان خندان و تن و روانتان درست.

تیم ملی فوتبال
دوازدهم آذر روز جهانی معلولین است. من در دوازدهم آذر 1383 بر اثر حادثه رانندگی از ناحیه گردن دچار آسیب نخاعی شدید شدم و از آن زمان تا کنون از گردن به پایین توان حرکت ندارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید