hasanazarnia47
hasanazarnia47
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

نیشتری بر حباب بخش چهارم

هفته‌نامه‌ي موج بيداري سال دوم شماره‌ي 26 پنج‌شنبه 19 خرداد 1384

نيشتري بر حباب 4

حسن آذرنیا

----

با رخصت از تمام كساني كه براي فوتبال عرق ريخته‌اند.

در ادامه‌ي بررسي تاريخي فوتبال كشورمان به بازي‌هاي آسيايي 1986 ميلادي مي‌رسيم. بعد از ناكامي در سال 84 ميلادي كادر مربيان تيم ملي دچار تغيير شد و پرويز دهداري سكان هدايت تيم ملي را در دست گرفت. در پي اين تحول فوتبال ايران دچار دگرگوني‌هاي مثبتي شد. جدي‌تر شدن تشكيل تيم ملي ب از جمله‌ي اين دگرگوني‌ها بود. با حضور دو تيم ملي الف و ب بازيكنان بيشتري فرصت ابراز وجود پيدا كردند و مهره‌هايي همچون مجيد نامجو مطلق، محمدحسن انصاري‌فرد، جواد زرينچه، برادران فنوني‌زاده و … در فوتبال ملي ما درخشيدند بيش از همه‌ي اين بازيكنان رو شدن ستاره‌ي تابناك فوتبال ملي ما احمدرضا عابدزاده چشمگير بود. عابدزاده با اعتماد به نفس بالاي خود و نيز مهارت قابل توجه در خروج‌هاي تك‌به‌تك، مهار توپ‌هاي هوايي، جاگيري مناسب و مهار پنالتي سال‌ها دروازه‌ي تيم ملي را بيمه كرد.

فوتبال ايران در اين سال‌ها از نظر مهره بسيار غني بود و ستارگان تابناكي چون سيدمهدي ابطحي‏، مجيد نامجو مطلق‏، محمد پنجعلي، اصغر حاجيلو، ناصر محمدخاني، عبدالعلي چنگيز و … را به همراه داشت. لازمه‌ي به كارگيري اين مهره‌ها و به وجود آوردن تركيب ايده‌آل از آن‌ها، وجود اقتدار كادر رهبري و استفاده از دانش بالاي تاكتيك تيمي بود.

البته پرويز دهداري و يارانش در كادر رهبري تيم ملي اقتدار لازمه را داشتند و آن را اغلب بيش از حد به كار مي‌بردند. اين حاكميت روحي بيش از حد موجب نارضايتي برخي از ستارگان تيم ملي شد و آن‌ها نتوانستند با آرامش روحي كامل در خدمت تيم ملي ايران باشند و فوتبال ما نتوانست از تمام توانايي آنان استفاده كند به طوري كه اضافه شدن كريم باوي مهاجم سرزن و باتعصب نيز نتوانست به اندازه‌ي كافي مفيد واقع شود. از نظر تاكتيكي نيز كار مربيان محدود شده بود به سانتر از جناحين و استفاده از ضربات مهاجمان سرزن مثل باوي و فتح‌آبادي و همچنين ارسال توپ بلند مستقيم از سوي دروازه‌بان براي مهاجم سرزن تيم ملي. اين نارضايتي نسبي روحي و فقر تاكتيكي موجب شد كه در بازي‌هايي آسيايي 86 ميلادي در مرحله‌ي يك‌چهارم نهايي از پس كره‌ي جنوبي ده‌نفره برنياييم و پس از تساوي يك بر يك در طول بازي و وقت اضافه در ضربات پنالتي مغلوب و حذف شويم.

در ادامه‌ي بحث فني به آمادگي جسماني بازيكنان مي‌رسيم كه مي‌توانيم آن را در قسمت‌هاي ساختار بدن‏، سرعت‏، قدرت و تنفس مورد بررسي قرار دهيم.

در ساختار بدن بازيكنان اشاره‌ي كوتاهي داريم بر نسبت عرض بدن بر طول بالاتنه، طول پايين‌تنه، چگالي نيمرخي، حجم ماهيچه‌هاي بالاتنه، حجم ماهيچه‌هاي پايين‌تنه و ميزان جرم (وزن) بازيكنان. (اين موارد علت تامه نيستند بلكه دليلي تكميلي مي‌باشند.)

4 - 1) نسبت عرض بدن به طول بالاتنه: اين نسبت بايد معقول باشد و با توجه به پست بازيكنان متناسب انتخاب شود. براي مثال اين نسبت در اروين وندرسار دروازه‌بان هلندي كم و در اد دگوي دروازه‌بان ديگر هلندي زياد بود. بنابراين هيچكدام به ماكزيمم توانايي خود نرسيدند. اما همين نسبت در دينو زوف دروازه‌بان ايتاليايي و رينات داسايف دروازه‌بان شوروي سابق متناسب بود و هر دو به نقطه‌ي اوج توانايي خود رسيدند و گاه از آن هم فراتر رفتند.

4-2) طول پايين تنه: هرچه طول پايين‌تنه بلندتر باشد بازيكن مي‌تواند گام‌هاي بلندتري بردارد و پرش‌هاي بهتري داشته باشد براي مثال در سي سال گذشته سه دفاع راست موفق داشتيم كه به ترتيب حسن نظري، شاهين بياني و جواد زرينچه بودند، شاهين بياني نسبت به دو همتاي خود پايين‌تنه‌ي بلندتري داشت بنابراين در كورس‌ها موفق‌تر بود و در پرش براي هدزني نيز بهتر عمل مي‌كرد.

بالاي سر حسن نظري در جام جهاني 78 ميلادي رابي رينسين برينگ هلندي با هد به ما گل زد و بالاي سر جواد زرينچه، ماجد عبدالله گلزن عربستان سعودي دروازه‌ي ما را گشود. اما بالاي سر شاهين بياني كمتر مهاجمي موفق به سر زدن مي‌شد. در تيم ملي فوتبال آلمان غربي سابق نيز مانفرد كالتز دفاع راست اين تيم با استفاده از ديلاق بودن خود نزديك به دو دهه‌ ی موفق را سپری کرد.

4-3) چگالي نيمرخي: اگر بازيكني را از نيمرخ بنگريم و در حالت راست ايستاده از سوراخ گوش، وسط مفصل شانه، وسط مفصل ران وسط مفصل زانو و استخوان قوزك پا يك خط عمود بر افق فرضي در نظر بگيريم، هر چه ميزان حجم ماهيچه در پشت اين خط بيشتر باشد (نسبت به جلوي خط) بازيكن يك استارت‌كننده‌ي ضعيف‌تر خواهد بود و در كورس‌ها كم خواهد آورد كه همين امر يكي از دلايل عقب ماندن احمد سنجري از مهاجم كويتي در سال 80 ميلادي بود.

4-4) حجم ماهيچه‌هاي بالاتنه: هر چه حجم و چگالي اين ماهيچه‌ها به ويژه ماهيچه‌هاي سرشانه و كتف و بازوها بيشتر باشد بازيكن در درگيري‌هاي تن به تن به خصوص در جنگ‌هاي هوايي موفق‌تر خواهد بود. نمونه‌ي بارز آن هورست هروبش مهاجم نوك حمله‌ي آلمان غربي سابق بود كه او را هيولاي ضربه‌ي سر مي‌ناميدند. اما بازيكناني مثل غلامرضا فتح‌آبادي، بهمن طهماسبي و غلامرضا عنايتي به علت نداشتن اين امتياز نتوانستند از تمامي قدرت سرزني خود به خصوص در پرش‌هاي شانه به شانه با بازيكنان حريف بهره بگيرند.

4-5) حجم ماهيچه‌هاي پايين تنه: هر چه اين ماهيچه‌ها حجم بيشتري داشته باشد بازيكن ايستاتر بوده و توان گرفتن توپ از بازيكن حريف را بيشتر دارد. مانند هانس پيتر بريگل هافبك دفاعی پیشین تيم ملي آلمان غربي سابق.

4-6) ميزان جرم بازيكن: پست بازيكن با توجه به جرم او بايد متناسب انتخاب شود. جرم بازيكنان پست هافبك دفاعي، دفاع جلوزن مياني، و مهاجم نوك حمله بايد بيشتر از بازيكنان پست‌هاي ديگر تيم باشد. (البته جرم بدون چربي).

فوتبالتیم ملیتاکتیکتکنیک
دوازدهم آذر روز جهانی معلولین است. من در دوازدهم آذر 1383 بر اثر حادثه رانندگی از ناحیه گردن دچار آسیب نخاعی شدید شدم و از آن زمان تا کنون از گردن به پایین توان حرکت ندارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید