طبیعت، همیشه یکی از بزرگترین منابع الهام برای هنرمندان بوده و هست. تاثیر و برداشتهایی که از طبیعت گرفته شدند، در هنرهایی مثل عکاسی، نقاشی، طراحی و بازیگری کاملا قابل مشاهده هستند. حتی در هنر موسیقی و آهنگسازی هم شعرها و آهنگهای بسیاری از مادر طبیعت(!) الهام گرفتند. در رابطه با اینها شاید مطالب و مقالات بسیاری نوشته شده باشد، ولی موضوع صحبتهای من در این مقاله کمی فرق میکند.
اگر با هنر میکس و مسترینگ آشنا باشید، احتمالا در ذهنتان سوالی پیش آمده است:
میکس و مسترینگ موسیقی، چه ارتباطی با طبیعت دارد؟
در ابتدا، سعی میکنم برای دوستانی که با میکسینگ و مسترینگ آشنایی ندارند توضیح مختصری بدهم و در ادامه به ارتباط آن به طبیعت، البته از دیدگاه خودم بپردازم.
میکس و مسترینگ، آخرین مرحله ساخت و تولید آهنگ یا آهنگسازی است. البته تعریف آهنگسازی در دنیای مدرن کمی دستخوش تغییر شده است که شاید در رابطه با آن در مطالب بعدی بنویسم. در میکس و مسترینگ، بعد از ضبط و برداشت تمام لاینها یا چنلها، به اصلاح و ویرایش آنها میپردازیم.
برای مثال، یک آهنگ از لاینهای درامز، گیتار، پیانو، بیس و ... تشکیل میشود و در میکس تمام تلاشمان را میکنیم که این لاینها برای یکدیگر مزاحمتی ایجاد نکنند و در بهترین حالت کنار هم صدا بدهند. میکس و مسترینگ از ترکیب علم و هنر شکل میگیرد؛ چرا که یک میکسمن هم باید با فیزیک صوت و اعداد ارتباط خوبی داشته باشد و هم از ذوق هنری خود برای اضافه کردن افکتها و خروجی هرچهمناسبتر استفاده کند.
از آنجایی که در حال مطالعه این مقاله هستید، احتمالا با میکس و ابزارهای آن تا حدودی آشنایید و یا قصد یادگیری آنرا دارید. در هر صورت در اینجا خیلی نمیتوانم میکس را دقیقتر تعریف کنم ولی در مقالهی میکس و مسترینگ چیست در وبسایت آرتیستشو، علمی و دقیق میتوانید در این رابطه مطالعه کنید.
حالا میخواهم برایتان تعریف کنم که ایده این مقاله از کجا به ذهنم رسید؟
بهعنوان کسی که از نوجوانی به هنر و موسیقی علاقه دارم و با توجه به محل زندگی، زمان زیادی را در طبیعت میگذارنم. چند روز پیش، به همراه دوستانم در جنگلهای دالیخانی(رامسر)، بعد از خوردن غذا، خیلی خاکی و طبیعتگونه! دراز کشیده بودیم و کمی استراحت میکردیم. صدای جنگل مثل همیشه محوکننده بود و منم غرق در لذت به آن گوش میکردم.
تا اینکه، توجهم جلب شد که چقدر زیبا و جذاب این صداها کنار هم قرار گرفتهاند و شنیده میشوند. یا بهتر است بگویم چقدر خوب صداها میکس شدهاند! صدای گنجشکها و پرندههای مختلف در فاصلههای متفاوت روی درختان. یکی دور، یکی نزدیک، یکی راست و یکی چپ. صدای باد وقتی لای برگهای درختان میپیچد. صداهای گاوها که از دور شنیده میشوند(لول صداشون کمتره) و بازگشت صدایشان بعد از برخورد با کوهها(ریورب) عمق بسیار زیبایی به آن میدهد.
هر کدام از این صداها در این فضای سه بعدی کاملا در جای مناسب خود قرار دارند. بیاید کمی تخصصیتر نگاه کنیم. ایمیجینگ فوقالعاده، آنهم نه استریو و نه سراندِ عادی، بلکه دالبی و سهبعدی، داینامیک بسیار مطلوب و مناسب هر صدا، ریورب و دیلی، پیچ(Pitch) متفاوت هر صدا حتی برای یک گونه از پرندهها. خلاصه همهی ابعاد و ابزارهای میکس و مسترینگ به نوعی در طبیعت نمود پیدا میکند. واقعا این خالق طبیعت بزرگترین میکسمن جهان است!
حتی این مسیله فقط به میکس و مسترینگ هم ختم نمیشود. برای مثال، دفعه بعد به صدای پرندگان با دقت بیشتری گوش کنید. آیا برای شما هم آشناست؟ سینتیسایزر؟ آرپجیتور؟ نمیدانم این نوشته برای کسی به اندازه خودم جذاب هست یا نه ولی اگر کسی از شما خوانندگان عزیز نظری در این رابطه دارید حتما در انتها بنویسید که احساس تنهایی نکنم :)
البته جا دارد در آخر به این هم اشاره کنم که صدا، قبل از این که ما با برق و سیستمهای آنالوگ و حالا با صفرویک و دنیای دیجیتال آنرا ذخیره و پردازش کنیم در همین دنیای آکوستیک پیرامون وجود داشته است. من فقط سعی کردم، از دید خودم و شاید کمی متفاوت آنرا دوباره ببینم و با شما به اشتراک بگذارم.