Mohammad
Mohammad
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

پرفروش اما کم خریدار

فروشنده برنده اسکار 2017 در بخش برترین فیلم غیر انگلیسی
فروشنده برنده اسکار 2017 در بخش برترین فیلم غیر انگلیسی

سلام به همگی

خب لازم می دونم در اول کار چند نکته رو بیان که حکما گفته اند "جنگ اول به از صلح آخر" پس لطفا قبل از اینکه هرگونه فکری راجع به این نوشته بکنید یا کامنتی بذارید اول این نکات کوتاه رو ببینید :


1) این نوشته نه تحلیل فیلم است نه نقد آن و بنده هم منتقد نیستم بلکه فقط نظر شخصی و برداشتی که از این فیلم کردم رو با شما عزیزان به اشتراک بذارم.
2) در اینکه آقای فرهادی در حرفه کارگردانی بی نظیرند هیچ شکی نیست و بحث ما صرفا بر اساس محتوای ارائه شده در این فیلم است.
3) ممکن است به هر دلیلی عقیده و نظر شما با این مطلب سازگار نباشد و بنده به تمام نظرات احترام می گذارم و مشتاق کامنت های موافق و مخالف شما دوستان هستم.


برویم سراغ اصل بحثمان؛
از زمان تولید و برنده شدن فیلم فروشنده تا همین چند وقت پیش که تصمیم به تکمیل کلکسیون فیلم های درخشان ایرانی گرفتم اسم و رسم این فیلم ذهن مرا درگیر کرده بود. نقل قول های ضد و نقیض و تحلیل های جانبدارانه درباره فیلم هوس دیدن این فیلم که علاقه ای به موضوع آن نداشتم را افزود که دست آخر مغلوب شدم و بالاخره آن را دیدم : )


عماد و رعنا در تنش برای تصمیم گیری درباره اتفاق پیش آمده
عماد و رعنا در تنش برای تصمیم گیری درباره اتفاق پیش آمده


کارگردانی درخشان آقای فرهادی در فیلمی همچون جدایی نادر از سیمین و درباره الی توقع من را درباره فروشنده هم زیاد کرده بود اما انگار قسمت نبود که انگشت تحسین به دهان بگیرم نه فقط چون موضوعی خارج از عرف و جنسی داشت بلکه به خاطر اینکه با مهارت خاصی سعی در این داشت مخاطب را در دوراهی ای قرار دهد که هرگز نمی توانست وجود داشته باشد.

هرکس کمی درباره سیر داستان و زنجیره اتفاقاتی که در این فیلم وجود دارد فکر کند به قصد پنهان فرهادی برای ایجاد یک دوراهی ناممکن در ذهن مخاطب پی می برد. این که در جامعه ما فحشا و فساد و روسپی گری وجود دارد انکارناشدنی است اما اینکه چرا یک زن دقیقا قبل از رفتن به حمام باید در خانه را به تصور اینکه شوهرش که تازه از خانه رفته است زنگ را زده است باز کند و خیلی تصادفی !!! فردی که بالا می آید یک پیرمرد با مریضی قلبی است که تحمل شنیدن گله و شکایت شوهری که زنش مورد آزار (شاید هم تجاوز) مردی قرار گرفته است را ندارد و در آخر هم فرهادی از تکنیک قدیمی خودش یعنی پایان باز استفاده می کند تا بگوید برداشت آزاد اما کسی نیست بگوید آقای فرهادی همین زنجیره اتفاق نوشته شما در عالم احتمالات و حتی در کائنات معنوی نیز غیرممکن است.

از همه آزاردهنده تر اما این قسمت ماجراست که عماد (شهاب حسینی) با وجود پاکی جنسی و فهمیدگی بالا در این شرایط قرار می گیرد که این هم برای افرادی که به دومینوی عالم اعتقاد دارند غیرقابل قبول است. در این که درباره شخص متجاوز ، مظلوم نمایی شده شکی نیست (هر چند خودم وقتی داستان فیلم را شنیدم باور نکردم اما با دیدن فیلم یقین کردم) و اینکه فرهادی می خواهد شما این شرایط را برای خودتان متصور شوید که اگر همسر شما هم مورد تجاوز قرار می گرفت یا ... آیا واکنش شما هم همانند عماد غیرمنطقی می بود و از یک پیرمرد بیچاره با بیماری قلبی (که او هم دچار اشتباهی شده که فرهادی برایش به وجود آورده وگرنه در دنیای حقیقی احتمال این اتفاق که ندانسته به شخص دیگری تجاوز شود بسیار کم است) انتقام می گرفتید یا خیر خیلی ریلکس او را می بخشیدید و این اتفاق را در گور دفن می کردید و تبدیل به ایده آل مورد انتظار فرهادی و خط فکری اش می شدید.

مخلص کلام این است که دوراهی به وجود آمده در فیلم از اساس باطل است چون اولا این گونه اتفاق احتمال بسیار کمی دارد و اگر هم بیفتد که گاهی می افتد لازم به پیگیری است و طرف شما هیچ گاه یک پیرمرد با بیماری قلبی نخواهد بود. امیدوارم که از این به بعد به دید و تفکری که از یک فیلم قرار است به ما برسد توجه بیشتری داشته باشیم و فراموش نکنیم که فیلم ها و کتاب ها غذای روح آدمی اند هر چیزی به خورد روحتان ندهید : )


فرهادی در تلاش برای ایجاد دوراهی در ذهن مخاطب با تکنیک پایان باز
یک جزئی نگرِ کلی گرا !
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید