«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي »، فاطمه {علیها السلام} پاره تن من است، هرکس او را عصبانی کند مرا عصبانی کرده است.
جایگاه حضرت زهرا (علیها السلام) در بین مسلمانان بسیار بالا است، به گونه¬ای که حدیث فوق و مشابه آن را پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مناسبت¬های مختلف در شأن جایگاه ایشان بیان فرموده¬اند، اما چه شد که همان مردمی که این جملات را شنیده بودند تنها بعد از ۴۵، ۷۵، ۹۵ یا شش ماه بعد از شهادت پیامبر به درب خانه دخترش یورش برده و ایشان را به شهادت رسانیدند؟ به جهت جایگاه والای حضرت زهراء علمای اهل سنت در صدد انکار این واقعیت بر آمده که اساساً جریان شهادت دختر رسول الله دروغ است بلکه بر اثر بیماری از دنیا رفتند، پس لازم است حوادث آن زمان تحلیل و مورد بررسی قرار گیرد تا صحت ادعای شیعیان مبنی بر شهادت آن حضرت روشن گردد.
ابتدا باید پاسخ این سؤال واضح گردد. آیا مورخین همه حوادث تاریخی را نقل کرده یا تنها مواردی که در جهت تأمین منافع آنها سودمند بوده را نقل می¬کرده¬اند؟
طبری در تاریخ خود نسبت به حدیث یوم الدار پس از نقل جریان، عبارت رسول الله (صلی الله علیه و آله) در وصف أمیرالمؤمنین (علیه السلام) اینگونه نقل میکند: «ان هذا أخی و وصیّی و خلیفتی فیکم، فاسمعوا و أطیعوا » ، درحالیکه در تفسیر خود ذیل آیه «انذر عشیرتک الاقربین» حدیث را بعینه نقل اما به جای «وصیّی و خلیفتی فیکم» از عبارت «کذا و کذا» را استفاده میکند. همچنین بن کثیر که مصدر تاریخش همان تاریخ طبری است، هنگام نقل حدیث از عبارت «کذا و کذا» که در تفسیر طبری آمده استفاده و به آنجا آدرس میدهد، ذهبی نیز در تاریخ خود همین رویه را در پیش گرفته است.
همچنین ذهبی در شرح حال شافعی ضمن پذیرش مشکل صحابه با یکدیگر مینویسد: نزاع-هایی که صحیح بوده، سزاوار است مخفی کینم بلکه معدوم کنیم؛ زیرا با این کار قلوب صاف شده و حبّ صحابه در دل مردم زیاد میگردد ..، کتمان این کار از عموم مردم لازم است. ذهبی این عقیده را از أحمد بن حنبل أخذ کرده؛ زیرا او نیز میگوید: حجت واضحه نسبت به أصحاب رسول الله {صلی الله علیه و آله} ذکر محاسن آنها و خودداری از بیان بدیها و مشاجرات بین آنها است .
بنابراین شیوه مورخین و عالمان أهل سنت در برخورد با روایاتی که مخالف اصول آنها باشد، حذف، تحریف و یا عدم نقل است.
اینها نمونه¬ای از کارهایی است که مورخان و علمای أهل سنت با مباحث مخالف عقائد انجام می¬دهند، واقعه نحوه شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) نیز از این قانون مستثنی نیست؛ زیرا علمای أهل سنت به خوبی می¬دانند که چه کسانی به خانه أمیرالمومنین (علیه السلام) حمله و به همسر ایشان جسارت کرده است اما چون آن افراد نباید مورد خدشه قرار بگیرند دست به انکار شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) زده¬اند
حدیثی که در ابتدا نقل شد از معتبرترین کتاب اهل سنت یعنی صحیح بخاری است، و از تعبیر پاره تن یه به اصطلاح جگرگوشه استفاده شده است. بخاری نقل میکند وقتی فدک را به زهراء ندادندو گفتند انبیاء ارث به جای نمی¬گذارند، فاطمه زهراء آنها را ترک کرد تا وقت مرگ با آنها صحبت نکرد.
- آیا جگر گوشه پیامبر (صلی الله علیه و آله) مستحق کتک خوردن بود؟
- آيا دفاع از امام زمان جُرم است؟
افرادی که خلافت را غصب و خود را جانشین رسول الله معرفی کردند در اولین اقدام خود، جگر گوشه آن حضرت را به شهادت رساندند. (تفصیل آن خواهد آمد)
در همین رابطه بعد از آتش زدن درب خانه و حوادث مرتبط با آن أبوبکر و عمر از أمیرالمومنین (علیه السلام) درخواست عیادت کردند، آن حضرت به فاطمه زهراء (علیها السلام) فرمود: این دو نفر درخواست ملاقات با شما را دارند اما حضرت زهراء نپذیرفت، أمیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: آنها مرا واسطه قرار داده¬اند، ایشان نیز در جواب فرمودند: خانه، خانه تو است. من نیز همسر تو ام. آن دو به عیادت آمدند اما حضرت زهراء به آنها نگاه نکرد و فرمود: آیا از رسول خدا شنیده¬اید، که فاطمه پاره تن من است، هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هرکس مرا آزار دهد خدا را اذیت کرده است؟ هرکس پس از مرگم فاطمه را بیازارد، مانند آن است که در زمان حیاتم مرا آزرده است.
گفتند: بله شنیده¬ایم
فرمود: خدایا این دو نفر مرا آزردند، با شما سخن نمیگویم تا خدا را ملاقات کنم و از شما شکایت کنم
بنابراین جگر گوشه پیامبر (صلی الله علیه آله) اولاً حقش را غصب کردند و فدک را به او ندادند، ثانیاً با یورش به خانه¬اش ایشان را به شهادت رساندند، و حضرت زهراء از ابوبکر و عمر راضی نبود در برخی نقل ها نیز به آنها گفت من شما را لعنت می¬کنم، پس کسانی که او را آزار دادند در واقع خدا را آزار دادند در نتیجه از رحمت او به دور هستند.