hasanrahimy1472
hasanrahimy1472
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

عرفان و تصوف ۱۰

یکی دیگر از مبانی صوفیه ولایت است

ولی در لغت: «نزدیکی ودوستی»[1]، «محبت»[2]، «قرب»[3] البته ولی در لغت به معنای سرپرستی نیز آمده و نسبت به أئمه (علیهم السلام) این معنی مراد است

ولایت در شیعه: أئمه اثنی عشر (علیهم السلام) در صوفیه: اقطاب

قطب محوری و استاد پرستی یکی از شاخصه های مشترک تمام عرفان های کاذب است که در هر مکتبی با عنوان خاصی نام گذاری می شود مثلا در عرفان ساحری (کارلوس کاستاندا) آن را «ناوال» و در اکنکار «ماهانتا» و در تصوف «قطب یا پیر یا مرشد یا مراد یا پیر مغان یا خضر» می نامند تا جایی که می گویند : لا دین لمن لا شیخ له.

نقش ناوال یا پیر در عرفان ساحری آنقدر برجسته می‌شود که معتقدند سالک برای مواجهه با او باید ریاضت‌های شدید و دراز مدتی را تحمل کند؛ و گرنه اگر سالک بدون ریاضت کافی، با ناوال روبه‌رو شود، بلافاصله خواهد مرد و یا هروقت می خواهد نام استاد خود را به زبان آورد باید دهان خود را با گلاب بشوید[4].

معنای ولایت در تشیع

شیعیان معتقدند خداوند متعال بعد از پیامبر اکرم ص ، دوازده جانشین معصوم که همگی از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها هستند و دارای علم لدنی و قدرت تصرف در امور می باشند، برای ایشان برگزیده و از طریق حضرت رسول ص به مردم معرفی کرده است.

اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند و با عدم لحاظ دو قید مهم یعنی : انحصار امامان در عدد دوازده و از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها بودن، ولایت را به نوعیه بدل می کنند.

آنها معتقدند هرکس به مقام فناء فی الله و بقاء بالله برسد می توان امام و صاحب ولایت تکوینی و تشریعی بر همگان گردد و تمام خصوصیات یک امام از جمله علم و عصمت را دارا می شود !

عده­ای از صوفیه با انحراف از مسیر ولایت به اقطاب متوسل شده­اند، آنها در ظاهر خود را مطیع أهل بیت (علیهم السلام) می­دانند اما وقتی آثار گذشتگان از آنها مورد مطالعه قرار می­گیرد در واقع وجود أهل بیت (علیهم السلام) را لازم ندانسته بلکه مهم برای انها وجود قطب و پیروی از اوست؛ زیرا قطب خود را به عنوان ولی زمان معرفی می­کند بنابراین سائرین باید با او بیعت کنند که فیلم بیعت این افراد با قطب در فضای مجازی موجود است، درنتیجه یکی دیگر ز انحرافات صوفیه برگزیدن قطب به عنوان ولیّ است

[1] - «کشف المحجوب»، ص۲۲۶

[2] - «نقد النصوص»، ص۲۱۴

[3] ـ «کشف الحقائق»، ص۷۹

[4] - «مجموعه آثار کارلوس کاستاندا ص 62

ولایتقطب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید