پس از بیان اصول و مبانی تصوف، وقایعی از افرادی که مدتی در بین این گروه بوده، سپس از آنها دوری گزیده اند را بیان میکنیم امید است تذکری باشد برای افرادی که هنوز پی به ماهیت این گروه ها نبرده اند، مایه عبرت گردد.
خانمی که بسیار به مسائل دینی مقید و علاقه مند بود، پس از ازدواج و به خاطر علاقه زیاد به خانواده خود، محل زندگی خود را در نزدیکی آنها انتخاب کردند، بعد از مدتی متوجه میشود که هیئتی در آن محل وجود دارد که دارای جلسات مذهبی بوده و افراد مختلفی در آن شرکت میکنند، لذا او نیز برای شرکت در جلسه به آن هیئت میرود، بعد از مدتی شرکت در جلسات به خاطر علاقه زیاد به معنویت متوجه میشود این هیئت خاص هست و جلسات خصوصی نیز دارد لذا با نزدیک شدن به مسئول آن سعی میکند به جلسات خصوص وارد شد، اما با ممانعت مواجه میشود و به او میگویند باید فعلا دستورات شرعی (شریعت) را مقید باشی تا آمادگی لازم را کسب کنی، به هرحال پس از تلاش فراوان، خواندن نماز شب، و... مجوز ورود به جلسات خصوصی را کسب میکند، (البته خانمی که مسئول جلسه بوده حسابی اعتماد ایشان را جلب میکند خصوصا با خبر دادن از برخی حوادث زندگی اش)، پس از مدتی شرکت در این جلسات او درخواست دیدار با امام زمان علیه السلام را میکند اما میگویند فعلا زود است، باید فعلا آمادگی بیشتری کسب کنی، وقتی ماه رمضان نزدیک میشود، در جلسه خصوصی که ۷ نفر بوده اند، خانم مسئول میگوید، امام زمان علیه السلام فرمود امسال نیازی نیست شما روزه بگیرید (اهل طریقت مجوز انجام گناه را دارند)، این خانم ناراحت میشود و با زبان اعتراض میگوید روزه که واجب است چطور ما نباید روزه بگیریم؟ به او میگویند، دیدی زود وارد این مرحله شدی و ظرفیت نداری! تو فقط باید تسلیم باشی، او با عذرخواهی درخواست علت این دستور را جویا میشود، گفتند برای بار اول و آخر به تو میگویم. چون ما میخوایم برای فقرا آشپزی کنیم لذا نیاز به گرفتن روزه نیست.......
همانگونه که بیان شد، ابتدا دستورالعمل شرعی به این خانم دادند، سپس وارد مرحله طریقت گردید و در این مرحله از قید شریعت رها شده و انجام گناه برایش مشکلی نداشت، و با کوچکترین اعتراض او را به مرحله شریعت برمیگردانند، خبر دادن از امور غیبی و مربوط به مسائل شخصی به خاطر ارتباط با جنّ هست، آنها با انجام اعمالی جنّ را تحت اختیار خود درآورده و از این طریق از برخی امورات آگاهی پیدا میکنند
ادامه دارد....