پس از بیان مقدمات درباره سیاست شیطان نسبت به ایجاد فرقههای گوناگون در دین حال باید تصوف را تعریف و به بیان اصول و قواعد آنها بپردازیم.
توجه: در ایجاد فرقه تنها شیطان دخیل نیست بلکه حکومتها نیز در این امر دخیلاند، و به طور کلی از قدیم الایام سیاست حکومتها بر حمایت از فرقههایی بوده که هم جهت با منافع آنها بوده است، مثلاً بنی أمیه برای مشغولیت مردم و دوری آنها از امورات سیاسی طرفدار جبر بود و از آن برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکرد.
تصوف:
در لغت: تصوف از باب تَفَعُّل :
1) پوشیدن لباس پشمینه : تَقَمَّصَ
2) صیرورت، صوفی شدن : تَسلُّم، تَهَوُّد ، تَمَجُّس
3) دارا شدن شیء یا صفت : تَاَهّل یا تَاَلَّم
در اینکه صوفیه از چه چیزی مشتق شده است اختلاف وجود دارد، برخی آن را از صفّ، برخی از صفا، برخی از فیسوف و.. اما صحیحترین قول: اشتقاق از پشم
این قول مشهور ترین و صحیح ترین قول است ؛
که خود صوفیه از جمله سراج طوسی پذیرفته اند.
دکتر قاسم غنی :
حاصل آنکه نزدیکترین قولها به عقل و منطق و موازین لغت این است که صوفی کلمه ایست عربی و مشتق از لغت «صوف» یعنی پشم و وجه تسمیه زهاد و مرتاضین قرون اول اسلام به صوفی آن است که لباس پشمینه خشنی می پوشیده اند و نیز لغت تصوف مصدر باب تفعل است که معنای آن پشمینه پوشیدن است همانطور که «تقمص» به معنای پیراهن پوشیدن است[1] تعریف اصطلاحی:.
1_ شبلی : تصوّف شرک است.
2_ ابوجعفر خلدی: مضمحل گردد عبودیت ظاهر شود ربوبـیت .
3_ مزابلی : حالتی که نشانه های انسی بودن در آدم ناپدید شود.
4_ حلاج : الصوفى وحدانىّ الذات لا يقبله احد و لا يقبل احــــدا.
5_ تستری: کسی که خونش را حلال و دارائیش را مباح ببیند .
6_ ابوالحسن نوری: تصوف ترک جمله لذت های نفس اســـت .
7_ ابوسعید ابوالخیر: هفتصد تن از مشایخ معتقدند تصوف به کار بردن وقتست است در آنچه شایسته است.
8_ قول مشهور : الصوفی لا مذهب له .
9_بایزید: الزاهد، هو الفقیر و الفقیر هو الصوفی و الصوفی هو الله[2]
اقوال در منشا تصوف:
۱- از دل اسلام بیرون آمده است
۲- زائیده افکار و عرفای هند است
۳-متاثر از افکار بودائی
....
ادامه دارد....
[1] -در مقدمه کتاب مصباح الهدایه به بحث اشتقاق واژه صوفی پرداخته شده است.
ابن خلدون و ابن تیمیه و ابن الجوزی و سراج این قول را پذیرفته اند.
[2] - عوارف المعارف، ج۱، ص۶۹،ر کشف المحجوب، ص۵۸