واژهها و مفاهیمی که از آنها برداشت میشود تاثیر غیرقابل کتمانی در شکلگیری ذهنیت ما نسبت به موضوعات مختلف دارد. موضوع نهاد دولت نیز از این امر مستثنا نیست. از واژههای پیرامونِ نهادِ دولت مفاهیمی برداشت میشود که آن مفاهیم ذهنیت ما را نسبت به نهاد دولت شکل میدهند و تغییر در آن مفاهیم منجر به تغییر تعریف ما از نهاد دولت خواهد شد. به عنوان مثال نگرش ما نسبت به مفهوم قدرت در تعریف ما از نهاد دولت نقش خواهد داشت. اگر ما قدرت را در حکم فرمانروا دیدیم یک مفهومی از دولت در ذهن ما نقش خواهد بست و اگر قدرت را در اعمال قوانین دیدیم یک مفهوم دیگر از دولت در ذهن ما ایجاد خواهد شد. کلمات دیگری مثل مشروعیت، مرز، ملت و... را میتوان از این دست کلمات دانست. اگر ما متوجه شویم که این دست واژگان چگونه متحول شدند و دولت مدرن حاکم بر جهان را ساختند، چشماندازی پیش روی ما قرار میگیرد که بدانیم چگونه واژگان را متحول کنیم تا به دولت مطلوب اسلامی برسیم.
به نظر شما چه واژگان دیگری وجود دارند که با تصرف در مفاهیم آن میتوان در دولتسازی نقش ایفا کرد؟